eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت‌نامه کوتاه رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364 «نگذارید حرف امام به زمین بماند. همین» 🌹شهید: احمدرضا احدی تاریخ تولد:۱۳۴۵/۸/۲۵ محل تولد: اهواز تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ محل شهادت: شلمچه محل دفن: گلزار شهدای ملایر @defae_moghadas2
شهید احمدرضا احدی
❣برای شناسایی رفته بودیم و برای اینکه صدای پایمان مزاحم نباشد با لباس محلی و کتانی بودیم. حاج علی جلوی من حرکت می‌کرد که ناخواسته پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناگهان کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب‌ و غریبی بود؛ توی گشت، پشت عراقیا و پانزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقـا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت. راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو، لنگ‌لنگان اومده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم پاهاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چـرا تشـکر؟!» حاج علی گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کـربلا! شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمـام این مسیر برای من روضـه بود؛ روضـه‌ی یتیمـان ابـاعبـداللــه (ع).» @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 برای یکی از شهدا مراسم گرفته بودند. دوستی گفت، با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را نمی‌شناختم، پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. لحظاتی بعد گفت آقا ابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم از دست شما ناراحت است! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود. بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود و بعد ادامه داد که : شب گذشته پسرم را در خواب دیدم. می‌گفت در مدتی که ما گمنام و بی‌نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ما سر می‎زد، اما از وقتی پیدا شدم، دیگر چنین خبری نیست. می‌گویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند. دانه‌های درشت اشک از گوشه چشمان ابراهیم روان بود. ابراهیم گمشده‌اش را پیدا کرده بود؛ گمنامی. ابراهیم همیشه می‌گفت خوشگل‌ترین شهادت را می‌خواهم. اگر جایی بمانی که کسی تو را نشناسد، خودت باشی و مولا هم بالای سرت بیاید و سرت را به دامن بگیرد، این خوشگل‌ترین شهادت است. سرانجام ابراهیم هادی در 22 بهمن سال 61 پس از پنج روز که در کانال کمیل واقع در فکه مقاومت کرد، در عملیات والفجر مقدماتی، بعد از فرستادن رزمندگان باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست که گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سال‌هاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄ @defae_moghadas2
از نوشخند گرم تو آفـاق تازه گشت صبح بهــــــــار ، این لب خندان نداشته است ... @defae_moghadas2
❣پروردگارا اگر دعایم در مورد شهادت قبول نگردد و سببش سیاهی قلبم باشد حاضرم اعضای بدنم را تقدیمت کنم. دستهایم را، پاهایم را و یا چشمهایم. اما از تو تقاضا می‌کنم که نکند من پس از معلول شدن به مردم فخر بفروشم و یا اینکه آن را وسیله ریا قرار دهم و اگر می‌دانی که از عهده هیچکدام برنمی‌آیم پس خود رحمی به من کن و راه را نشانم بده. 🌷 لاله‌ای از لاله‌زار بهبهان 🌹شهید: اسماعیل قنبریان تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۷/۲۷ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۲ محل شهادت:شوش نام عملیات:فتح المبین @defae_moghadas2
یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور 🌹 مدتی بود که لباس کهنه و پوسیده ای می پوشید. یک رو ز به او گیر دادم و گفتم، کاکاعلی، این لباس چیست که می پوشی، شما فرمانده تخریب هستید، این طرف و آنطرف می روید باید لباس مناسب تری بپوشی. گفت: این لباس لیاش شهید ایرلو( فرمانده تخریب لشکر المهدی) است. جا خوردم، خدا بیامرز شهید ایرلو قدو هیکلی درشت داشت، اما کاکا علی جثه ای نحیف و کوچک. جریان را پرسیدم گفت: این لباس را دادم به بهترین خیاط های شهر تا آن را قد و قواره من کنند. نگاهی به شکاف روی استین لباس انداختم و گفتم: این چیه، این را هم می دادی برایت بدوزد. نگاهی عاشقانه به آن پارگی انداخت و گفت: نه،این جای ترکشی است که به پیکر شهید ایرلو نشسته است. زمان هایی که ناآرامم و به آرامش نیاز دارم، سرم روی این درز می گذارم و آرام می شوم. (فرمانده تخریب لشکر 33 المهدی) @defae_moghadas2
❣در آلمان بستری بود، یک روز وارد اتاقش شدم با دیدن انبوه پرستاران و پزشکانی که گریه می‌کردند، نگران شدم نکند اتفاقی افتاده. با پرفسور فرانسوی که در آلمان طبابت می‌کرد، در حال گفتگو بودم. او با کنایه به صمد گفت: خمینی تو را به این روز انداخته، حالا چقدر از او متنفر هستی؟ او جواب داد: عشق من به امام با همین زخم‌ها بیشتر شده. پزشکی دیگر صحبت‌ها را ترجمه می‌کرد و پرستارها به صمد و آن پزشک فرانسوی خیره شده بودند، حرف‌های صمد آن‌ها را به گریه واداشته بود؛ چرا که منتظر بودند بگوید اگر خوب شوم دیگر... ولی او می‌گفت من به محض پیاده شدن از هواپیما مستقیم به منطقه‌ی نبرد می‌روم و باز هم می‌جنگم... آن روز همه شنیدند که آن جراح فرانسوی گفت: حالا مطمئن شدم که هواپیماهای سوپراتاندارد که به تازگی به عراق داده شده، چرا کارایی ندارد. با این روحیه‌ای که در شماست، چیزی نمی‌تواند شما را متوقف کند. رییس بنیاد جانبازان تبریز @defae_moghadas2
❣بهش می‌گفتم دانیال ، حالا درسته اردوی جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای مادرت تنهاست، نمی‌خواد همیشه هم همراه ما باشی ؛ می‌گفت : مادرم تنهاست، ولی سقف سالم بالا سرشه، سقف این خونه ها بریزه رو سر یک مادر، با خودم چی بگم؟ من باید بیام، وظیفمه!!.. 🌹شهید مدافع امنیت: دانیال رضازاده متولد: ۱۳۷۶/۱۲/۱۲ محل تولد: مشهد تاریخ شهادت: ۱۴۰۱/۸/۲۶ محل شهادت: اغتشاشات مشهد @defae_moghadas2
❣با حامد زیاد ماموریت رفتم. شاید نزدیک به یکسال باهاش زندگی کردم؛ هر وقت که با هم همسفر می‌شدیم، میدیدم حامد هرشب بعد از اینکه از عملیات میومدیم، قبل از خواب یهو غیبش می‌زد! می‌رفتم و می‌دیدم یه گوشه نشسته و دور از چشم بقیه با اون قرآنی که همیشه همراهش بود، مشغولِ خوندنِ قرآنه! بهش گفتم: حامدجون! خیلی بهت دقت کردم! تو این همه ماموریت، هرشب میری یه گوشه و قرآن میخونی! گفت: ببین داداش! قرآن رو بخون حتی شده شبی یه‌صفحه! اونوقته که تأثیرش رو تو زندگیت میبینی! این پیوسته‌ قرآن‌ خوندن مسیر آدم رو مشخص و عاقبت بخیرت میکنه! نیازی نیست آنقدر بخونی که خسته بشی تو بخون شبی یه‌ صفحه، ولی بخون حتما... 🌹شهید: حامد سلطانی تاریخ تولد: ۱۳۵۹/۹/۷ محل تولد: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۹۸/۸/۷ محل شهادت: لازقیه، سوریه نحوه شهادت: انفجار مین محل دفن: بهشت زهرا تهران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌@defae_moghadas2