eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣"خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کُشند. خدایا این موشک را به باشگاه افسران بزن." موشک شلیک شد پس از چند دقیقه رادیو BBC اعلام کرد "یک موشک باشگاه افسران عراقی را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند" @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
#سالگرد_شهادت #شهید_علی_بهزادی #برای_شادی_روح_امام_شهدا_و_شهدا_صلوات
آخرین نماز... و عروج ملکوتی شهید علی بهزادی... از سنگر برادر جانباز علیرضا معینیان...! - سلام...! - سلام علی آقا...! - ظاهرا خیلی خسته ای... خدا قوت...! - ممنون...! - کی رسیدید...؟ - همین الآن...! - چکار کردید...؟ - الحمدلله همه بچه ها رو کشیدیم عقب... و تو سنگرهای خط خودمون مستقر شدند...! - خودت چکار می کنی...؟ - منم میرم یه جائی استراحت کنم... خیلی خسته ام...! - خو بیا پیش خودمون استراحت کن...! - ممنون... هنوز نماز نخوندم... آفتاب هم داره در میاد...! - باشه... بیا تو سنگر خودمون... نمازتم همینجا بخون...! - توی این سنگر... که جای خودتون هم نیست...! - می رم پیش بچه های گروهان نجف... یه جائی پیدا می کنم...! - نه بابا... کجا میخوای بری... بیا... برات یه جا باز می کنیم...! - آقا حمید... عبدالرحمن... یکم جا بدید علی بیاد نمازش رو بخونه... پیش خودمون هم استراحت کنه...! - باشه فرمانده... هر چه شما دستور بدید... چه جائی بهتر از سنگر شما... یا الله...! - بیا... یا علی... دستته بده به من... بیا بالا...! - علی آخرین نمازش را... صبح روز یکم بهمن ماه ۶۵... با تیمم خاک شلمچه... همراه با درد جراحات عمیق سر و پهلو... از کربلای ۴... و جسمی خسته از عملیات شب گذشته... خواند و به خواب رفت... و همزمان با صدای انفجار گلوله ای سنگین... در میان سنگر کوچکشان... برای همیشه به آسمان پرواز کرد... و شهیدان عبدالرحمن مرغیان... و حمید ضیائی را نیز با خود برد... تا به کاروان حاج اسماعیل فرجوانی... و دوستان شهیدش رسید... و تا ۱۱ اردیبهشت سال ۹۹... در انتظار دیدار دوباره مادر مهربانش... در باغ های بهشت منتظر ماند...! - یکم بهمن ماه ۶۵... یاد شهیدان علی بهزادی... عبدالرحمن مرغیان... و حمید ضیائی را گرامی میداریم... و برای سلامتی فرمانده عزیزمان... حاج علیرضا معینیان و خانواده محترم... دعا می کنیم...! رزمندگان گروهان نجف اشرف... تقدیم به خانواده شهید... و همرزمان گردان کربلا...! ملتمس دعا. از طرف رزمندگان گروهان نجف اشرف @defae_moghadas2
21.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های دردناک مادر شهید مسلم دهقانی [ هرکسی این فیلم را در خلوت خودش دیده گریه کرده است ] 🔷️ شهید مسلم دهقان از شهدای کازرونی گردان فجر که در عملیات کربلای هشت با سمت فرمانده دسته گردان فجر آسمانی شد. @defae_moghadas2
❣زمستان بود. به طور طبیعی در آوردن پا از پوتین و وضو گرفتن قدری سخت است عباس می توانست در اتاق فرماندهی ساختمان تربیت جهادی نماز مغرب و عشاء را به تنهایی بخواند ولی می دیدم که او مرتب در حسینیه سید الشهداء (ع) در نماز جماعت شرکت می کند. گاهی بعد از نماز جماعت در حسینیه امام علی (ع) و یا در حسینیه آیت الله بهاءالدینی سخنرانی بود راه دور بود و سوئیچ ماشین اداری هم در دست عباس بود. اما من ندیدم که عباس به تنهایی با وسیله نقلیه سپاه به نماز بیاید بلکه ایشان با لباس آراسته و پوتین و پیاده در نماز جماعت حضور پیدا می کرد. 🌹شهید عباس دانشگر تاریخ تولد: ۱۳۷۲/۲/۱۸ محل تولد: سمنان تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۳/۲۰ محل شهادت: حلب سوریه محل دفن: امامزاده حضرت علی اشرف(ع) سمنان @defae_moghadas2
❣بگذار همه شهيد بشويم ولي آبروي اسلام بماند. برادران آن قدر در عبادت فرو مي رفتند که عين حالت شهيدان صدر اسلام را داشتند، آنان با اينکه از شهيد شدن خود اطلاع حتمي داشتند ,چون امام حسين به سوي عمليات مي شتافتند. حضرت علي (ع) وامام حسين (ع) و ديگر شهيدان صدر اسلام شهيد شدند به خاطر اينکه اسلام زنده بماند. «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌹سردار شهید: فرهاد حق پرست تاریخ تولد: مرداد ۱۳۴۰ محل تولد: مسجدسلیمان تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۲۸ محل شهادت: جبهه جنوب مسئولیت: رییس ستاد تیپ اول لشکر ولیعصر محل مزار: گلزار شهدای امیدیه @defae_moghadas2
❣کوتاه ولی دلنشین.. هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما می‌ایستد. ''شهید علی خلیلی'' @defae_moghadas2
❣شهادت گمشده زندگی حاجی بود. او عاشق شهادت بود. اگر جایی می‌نشست و با کسی صحبت می‌کرد، با خاطری آزرده می‌گفت: نمی‌دانم چرا هنوز افتخار شهادت نصیبم نشده! اگر به جبهه آمدم، امید داشتم دلم می‌خواهد با شهادت، پیش بسیجی‌ها روسفید باشم و در برابر امام شرمنده نباشم. چنان از صمیم دل سخن می‌گفت که گاه بغض آزارش می‌داد و نمی‌توانست ادامه دهد. یک‌بار حاج احمد به رفیقش گفت: دعا کن من بروم. رفیقش گفت: خسته شدی؟ گفت: وقتی خانه شهدا می‌رویم شرمنده‌ام. چه بگوییم. مگر خانه رضی نبودی. رفیقش می‌گوید:یادم افتاد وقتی به خانه شهیدان رضی رفتیم. از در خانه رفتیم داخل، پدرشان گفت: چرا یکی‌شان را نگذاشتی برای ما کپسول گاز بگیرد؟ هم حاج اکبر نوری بود و احمد. فردایش - یا دو روز بعد - خبر شهادت احمد را دادند... @defae_moghadas2
❣ان الحیاة عقیدة و الجهاد – به راستی که زندگی فقط عقیده و جهاد در راه آن است. و کسانی که در گذران عمر از این دو بی‌بهره‌اند زندگی دارند اما نه نوع انسانی آن، بلکه در یک نوع زندگی حیوانی به سر می‌برند. حال که انقلاب اسلامی دارد به جاهای دیگر صادر می‌شود و کفار به مقابله شدیدتر با آن برخاسته‌اند و هر مسلمان می‌بایست سهمی در آن داشته باشد و برای تداوم انقلاب یا خون بدهد و یا پیام، من چون خود را قادر به رساندن پیام به خوبی و کامل نمی‌بینم، این راه را برگزیدم و آمدم تا شاید خونم را برای حفظ و تداوم این انقلاب اسلامی -اگر ارزشی داشته باشد- بدهم. چون حیاتم آنطور که باید برای این انقلاب ثمردار نبوده است. حال با تمام وجود آمده‌ام که تا آخرین لحظه تلاشم را برای کمک به این انقلاب بکنم. دیگر تحمل این زندگی بی‌ثمر یا کم ثمر را ندارم و امید دارم که خداوند توفیق کشته شدن در راهش را نصیبم گرداند. «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌹شهید: عبدالکریم نساج محل تولد: امیدیه تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۷/۳۰ محل شهادت: خرمشهر محل مزار: گلزار شهدای امیدیه @defae_moghadas2
❣سید با ارتش به سربازی اعزام شد. دوران آموزشی‌اش را تهران بود. آن دوران مصادف بود با ماه مبارک رمضان. تقریبا سید تمام شب‌ها را از فرمانده اجازه می‌گرفت و می‌رفت مراسمات حاج منصور در مسجد ارک. خوشحال بود و می‌گفت: الحمدلله سی شب ماه مبارک رمضان رفتم از فضای معنوی مسجد ارک استفاده کردم. روی دو تا نکته خیلی تاکید داشت. اخلاص و نماز شب، می گفت من الحمدلله تو سربازی نماز شبم قضا نشد!! @defae_moghadas2
❣وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1 و 45 بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. این لحظه‌ای بود که به او سخت علاقه‌مند شدم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. @defae_moghadas2
❣آنان که گفتند خدای ما فقط الله است؛ و به این آرمان مقدس خود پافشاری کردند، فرشتگان بر آنها فرود می‌آیند که نترسید و غمگین نباشید و [به] بهشتی که به شما وعده داده شده، دلشاد گردید. قرآن مجید اینجانب داریوش زمانی، فرزند حبیب‌الله زمانی؛ آرزوی من شهادت است. از پدر و مادرم و برادرانم و خواهران کوچکم، خواهش دارم که هیچ وقت برای من گریه نکنند. مادر و پدر عزیزم مدتی است تو را ندیدم؛ از شما می‌خواهم برادرانم و خواهرانم را بزرگ کرده؛ در راه اسلام قربانی دهید و همچون پسر بزرگت داریوش، که در راه خدا و اسلام شهید بشوم. مادر و پدر را به قرآن قسم می‌دهم که هیچ پیراهن سیاه نپوشید و فقط یک پرچم سبز که نشانه اسلام است، بر سر در منزل آویزان کنید. خدا من را به شما داد، در چنین روزی هم در راهش شهید بشوم و دلم میخواهد که تا آخرین قطره خون خود، در راه انقلاب اسلامی دفاع و کوشا باشید، که روح من آزاد باشد و با مشت محکمی بر دهان منافقین و مجاهدین بزنید. به امید شهادت فرزند شما و خدمتگزار مردم و قرآن و امام خمینی. «وصیت‌نامه شهید» 🌹شهید: داریوش زمانی تاریخ تولد: ۱۳۴۳ محل تولد: آغاجاری تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۷/۳۰ محل مزار: گلزار شهدای آغاجاری @defae_moghadas2