❣مادر شهید:
بچههایم همگی قانع بودند و درخواستهای زیادی از پدرشان نمیکردند. هیچوقت ندیدم که یکیشان از پدرشان یا از من چیزی بخواهد که در توانمان نباشد. خودم هم همینطور بودم. حاجی همیشه میگفت: خانوم، شما خودت قانعی. برای همین، بچهها هم به شما نگاه کردن و اینطور قناعت میکنن.
#شهید_محمد_مسرور
@defae_moghadas2
❣
❣ #شهید_مهدی_زین_الدین
عملیات خیبر، با آن اوضاع سخت، در منطقهای که عراق فکرش را نمیکرد که ما به آن فکر کنیم، شروع شد. طرح عملیات، این بود که جادهی اصلی طلائیه باز بشود و بتوانیم به خط مهمات برسانیم. در واقع جزایر مجنون بشود نقطهی شروعی برای عملیات؛ که نشد؛ یعنی همهی حسابی که برای رساندن تدارکات به جلو و حتی انتقال مجروحین از روی جادهی خشکی کرده بودیم، اشتباه از آب درآمد. بچهها، روی آب و در ساحل مجنون درگیر بودند و پشت سر هم خبر شهادت فرماندهگردانها و مسئولدستهها را پشت بیسیم میگفتند. مهدی هم نشسته بود پای بیسیم، و یکی یکی خبرها را میشنید. معاونها را به جایشان میگذاشت، و آنها هم شهید میشدند. توی چنین وضعی، روحیهی بقیهی بچهها هم دست کمی از مهدی نداشت. دوباره مهدی جمعشان کرد در سولهی بتنی که عراقیها روی پَد اصلی جزیره ساخته بودند و حالا دست بچههای ما بود. جو یأس و نومیدی را که در شروع آن جلسه حاکم بود، یادم هست. زینالدین، آیات ۲۱۳ و ۲۱۴ سورهی بقره را خواند. آیهها، دربارهی سختیهایی بود که پیامبر و اصحاب، در یکی از جنگها کشیده بودند و شکی که در دل بعضی از اصحاب افتاده بود. آخر آیهها، وعدهی نصرت الهی بود برای مومنین، و بعد از تحمل فشارها.
جلسه که تمام شد، آن فضای دلگیر تبدیل شده بود به احساس شور و شوقی که توی صورت تکتکمان معلوم بود. بعضیها، سرشان پایین بود و گریه میکردند. بعد از جلسه، هیچکس نیامد سراغ مهدی تا از مشکلاتش حرفی بزند.
📚به نقل از کتاب تو که آن بالا نشستی
@defae_moghadas2
❣
❣سعی کنيد که يکی از افرادی باشيد که هميشه سعی در زمينه سازی برای ظهور صاحب الامر عجلالله فرجه دارند و بکوشيد اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنيد و دعا کنيد که اين انقلاب به انقلاب جهانی آقا امام زمان عليه السلام متصل شود. پس اگر ميخواهيد دعاهايتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازی درونی است بپردازيد.
#شهید_محمدرضا_شفیعی
@defae_moghadas2
❣
❣اگــر دو چیـز را رعـایت بکـنی
خـدا شهــادت را نصیبت می کند.
👈 پـُـرتلاش باش و مخلــص
این دو تـا را درسـت انجـام بدی
خـدا شهادت را هم نصیبت می کند.
🌷 شهـید حـسن باقــری
@defae_moghadas2
❣
❣خدایا به حق امام کاظم (ع) توفیق کظم غیظ در لحظات سخت امتحان را به همه ما عطا بفرما
شهادت باب الحوائج امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد🖤
@defae_moghadas2
❣
❣خيـلی عصبـانی بود؛
سرباز بود و مسئول آشپزخانه. ماه رمضان آمده بود و او بی سروصدا گفته بود:«هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری اش بامن.» ولی يك هفته نشده، خبر به گوش سرلشكر ناجی رسيد.او هم سرضرب خودش رو رسانده بود. دستور داده بود همه سربازها به خط شوند و بعد يكی يک ليوان آب به خوردشان داده بود كه: «سربازها را چه به روزه گرفتن!»
🔸 حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت؛ برگشته بود آشپزخانه.
ابراهيم هم با چند نفر ديگه، كف آشپزخونه رو تميز شستند و با روغن، موزاييكها را حسابی برق انداختند و بعد منتظر شدند و خدا خدا كردند سرلشكر ناجی یه سر بیاد آشپزخونه.
اتفاقا ناجی اومد و جلوی درگاه ايستاد؛ نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشت داخل؛ تا ته آشپزخونه چنان رو زمین كشيده شد كه مستقیم كارش به بيمارستان كشيد. پای سرلشكر شكسته بود و می بايست چند صباحی توی بيمارستان بماند.
😊 بچهها هم با خيال راحت تا آخـر مـاه رمضان روزه گرفتند.
📚 برگرفته از کتاب: « يادگاران ۲ »شهيد همت
بقلم مريم برادران/ نشر روایت فتح
#سردار_شهید_ابراهیم_همت
@defae_moghadas2
❣
❣#حاج_قاسم
شب از ماموریت برمی گشتند، گفت: حالا که این جا هستیم، برویم و به مادر شهید سربزنیم.
وقتی دید چراغ خانه خاموش است، شب را در سپاه شهرماهان خوابید تا صبح زود خودش را به مادر شهید برساند.
#شهید_القدس
@defae_moghadas2
❣
ما در زمانی بودیم که فساد و بیهودگی و ارزشهای کاذب همه جا را فراگرفته بود و زمانی بودیم که نمیدانستیم که چه هستیم؟! از کجا آمدهایم؟! به کجا میرویم؟! و مخصوصا نمیدانستیم سعادت ما در چیست؟ در این زمان شخصی به نام امام خمینی ما را بیدار کرد و ارزشهای واقعی را جایگزین ارزشهای کاذب کرد. و تحولاتی شگرف در جامعه بوجود آورد. پس درپی این تحولات عدهای که منافعشان در خطر افتاده بود خواستند و میخواهند که این انقلاب را نابود کنند. پس وظیفه شرعی و عقلی من و توست که از آن پاسداری کنیم.
(مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَاالَّذِی فَقَدَ مَنْوَجَدَك... آنکس که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن کس که تو را يافته، چه ندارد؟) قسمتی از دعای عرفه
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: سید غلامرضا نصرالله پور
تاریخ تولد: ۱۳۴۳
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۸
محل شهادت: شیب میسان
نام عملیات: پدافندی والفجر مقدماتی
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣پدر و مادر مهربانم میدانم که دوری از فرزند چقدر مشکل میباشد. ولی شما باید بدانید که نجات اسلام بالاتر از همه چیز حتی جان من است و من میخواهم با شهید شدنم دین خود را به اسلام ادا کنم و از شما میخواهم که برای شهید شدن من گریه نکنید. چون شهید شدن گریه ندارد. بلکه شکست اسلام گریه دارد و ما باید مواظب باشیم اسلام شکست نخورد و از شهید شدن من ناراحت نشوید زیرا من سعادت خود را در شهادت دیدم و به دنبالش رفتم.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: سید عبدالصاحب امیر بلادی
تاریخ تولد: ۱۳۴۴
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۸
محل شهادت: شیب میسان
نام عملیات: والفجر مقدماتی
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣از خانوادهام میخواهم که اگر ناراحتی و بدی از من دیدهاید مرا ببخشید و حلال نمایید و افتخار کنید که فرزندتان در راه خدا شهید شده است. و شاید بعداز عملیات برگشتم و بتوانم خوبی های شما را جبران نمایم.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: سید قاسم پولادرگ
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۷/۱۳
محل تولد: بهبهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۸
محل شهادت: شیب نیسان
نام عملیات: والفجر مقدماتی
محل مزار: گلزار شهدای بهبهان
@defae_moghadas2
❣
❣«نور نبوت»
چهل ساله بود و در غار حرا مشغول عبادت بود که درهای آسمان باز شد و جبریل امین از آسمان فرود آمد و بر او نازل شد و دست او را گرفت و گفت:
ای محمد بخوان!
گفت:
خواندن نمیدانم چه بخوانم؟
گفت:
بخوان بنام پروردگارت که هستی را آفرید!
بخوان بنام او که انسان را از خون بسته آفرید!
بخوان که پروردگارت از همه گرامیتر است!
هم او که با قلم تعلیم داد!
و آنچه را نمیدانست به او آموخت!
سپس جبریل هرآنچه میبایست بر او نازل کرد و بسوی آسمان رفت.
پیامبر از کوه سرازیر شد در حالی که شوق دیدن جاه و جلال و عظمت پروردگار او را مدهوش کرده بود و دچار تب و لرز شده بود و بیشتر ترس از این داشت که قریش او را تکذیب و دیوانه خطاب کنند؛
اما پرودگار اراده کرده بود که قلب او را شجاع و گرامی دارد لذا از کوه که پایین میآمد از کنار هر سنگ و درختی که رد میشد میگفتند السلام علیک یا رسول الله ،
وقتی به خانه رسید همسر گرامیاش حضرت خدیجه پرسید ای محمد این چه نوری است که در تو نمایان است، گفت نور پیامبری است بگو:
لااله الاالله محمد رسولالله!
خدیجه فوراً شهادت داد و به او ایمان آورد و بعداز او امام علی (ع) هم به او ایمان آورد؛
بعداز آن مأموریت یافت که همه جهان را خداپرست گرداند و از کفر و بت پرستی نجات دهد.
مبعث پیامبر نور و رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) برهمه شما عزیزان مبارک باد
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣