eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند، خلاصه با هم برای خرید رفتیم، محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمی‌کرد در عوض من مدام می‌گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ...، هیچ وقت فراموش نمی‌کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان (عج) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» 🌼هدف محمودرضا، رضایت دل امام زمان اش بود، دنبال گرفتن تایید امام زمان (عج) بود، همیشه می گفت: ما باید پرچم امام زمان (عج) را بالا ببریم. 🌷 @defae_moghadas2
❣شهید علم‌الهدی زیر ذره‌بین ماموران ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش می‌شوند، وی در پاسخ به این‌که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم؟ گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.» @defae_moghadas2
❣مدتی بود وقتی مرخصی می آمد می دیدم با تنها پسرش، محمد رضا که خردسال بود سر سنگین است. او را در آغوش نمی کشد، بالا نمی اندازد، گرم نمی گیرد. کلافه شدم، روز ها و هفته ها خانه نبود، همین هم چند روزی هم که می آمد با این طفل معصوم اینگونه برخورد می کرد. می دانستم که از صمیم قلب پسرش را دوست دارد و به او عشق می ورزد اما این رفتارش برایم سؤال شده بود. روزی به او ایراد گرفتم، که چرا با محمد رضا گرم نمی گیری، زیاد نمی بوسی اش! سکوت کرد، از آن سکوت های پر معنا، بعد لب باز کرد و گفت: «به عمد نمی خواهم زیاد او را ببینم، چون ممکن است مرا از قبولی در امتحان الهی باز دارد!» 🌷روزی بعد از مدتها، ولی الله با من تماس گرفت. از شنیدن صدایش سر ذوق آمدم. ولی الله خبر خوشی به من داد و گفت: «قرار است از طرف سپاه به خانه خدا مشرف شود!» از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم. ولی الله ادامه داد: «خانه را آماده کنید، تا سه روز دیگر همراه با تعدای مهمان به خانه می آیم.» سریع دست به کار شدم. همه را خبر کردم، خانه را آب و جارو کردیم و برای مهمانانی که پسرم وعده داده بود تدارک دیدیم. روز سوم بود، محمد رضا را آماده کرده و در آغوش گرفته بودم تا با هم به استقبال ولی الله برویم، او به استقبال پدر، من به استقبال پسر. بلاخره طبق وعده ولی الله، مهمان ها آمدند. اما ولی الله همراه آنها نبود، یعنی بود، اما دیگر زنده نبود، پیکر شهید و غرقه به خونش را برای ما آورده بودند. همان طور که گفته بود به دیدار خدا رفته بود. 🌹🌹🌿🌹🌹 هدیه به شهید ولی الله نوری صلوات - شهدای فارس @defae_moghadas2
‍❣او طوری برخورد میکرد که گویی از تمام رفاهیات دنیایی برخوردار است. گذران زندگی برای او که یتیم بزرگ شده سخت بود اما با کار در بازار، درآمد لازم را برای خودش کسب کرد. ابراهیم پول خودش را هم برای دیگران هزینه میکرد. نه موقعیت های ویژه او را ذوق زده میکرد و نه از دست دادن موقعیت ها او را ناراحت میکرد. هیچ وقت لباس نو نمیپوشید. میگفت: هرزمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم میپوشم. @defae_moghadas2
وقت ناهار رفتم پشت یه تپه با تعـجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه‌ های نون رو از رو زمین بر می‌داره، تمیز می‌کنه و می‌خوره. اونقدر ناراحـت شدم که به جای سلام گفتم : داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟! مگه غــذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش می‌کنند. کاظم گفت: اون غذا مال بسیجی ‌هاست... این نونارو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند . درست نیست اسراف کنیم... @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ❣شهیدی که سر بی تنش سخن گفت 💠 در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند... چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم… خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد... @defae_moghadas2