✍ #خاطرات_افلاکیان
چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها . توی سنگر کمین ، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و #دیده_بانی می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد ، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد ، زدم زیر گریه . از قایق که پیاده شد، دیدم . هیچ چیزی هم راهش نیست، #نه_اسلحه ای ، #نه_غذایی . #نه_قمقمه_ای ؛ فقط یک دوربین داشت و یک خودکار. از شناسایی می آمد. پرسیدم « چند روز جلو بودی؟» گفت « #گمونم_چهار_پنج_روز.»"
🌷 #سردار_شهید_مهدی_باکری🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@defae_moghadas2
❣
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سالروز شهادت شهید حاج محمد ابراهیم همت است .
مرد مخلصِ مقتدر مظلوم که در مجنون به ملکوت پرواز کرد . شهدا در نزد خدا روزی میخورند و ما زمینیان درکی از آن رزق الهی نداریم .
بار الها ما را به شهیدان گلگون کفن برسان
@defae_moghadas2
❣
❣روزه آقا سعید
شش ساله بود. یک روز گرم تابستان نیت روزه کامل کرد. تقریبا چند دقیقه تا اذان مغرب مانده بود که از هوش رفت و بر زمین افتاد. لیوان آبی در گلوی خشک او ریختم تا به هوش آمد. وقتی فهمید که قبل از اذان به او آب دادهام، به شدت ناراحت شد و آنقدر گریست که چرا روزهام را باطل کردید. هرچه گفتم: خُب تو حالت بد شده بود پسرم. ترسیدم بلایی سرت بیاد. اما آقاسعید باز به گریهاش ادامه میداد و میگفت: میگذاشتین بمیرم ولی روزهام باطل نمیکردین.
خاطره مادر شهید سعید کرمیمقدم از دوران کودکی شهید
«هدیه به روح پاک شهید صلوات»
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای رهبر الهی
جان که قابل نیست
هر چه دار و ندارم فدای تو
@defae_moghadas2
❣
4_5929540585097537014.pdf
حجم:
15.94M
باسلام و آرزوی قبولی طاعات، به اطلاع میرساند به مناسبت فرارسیدن ۱۷ اسفند، سالروز شهادت، سرلشگر بسیجی، شهید حاج ابراهیم همت، فرمانده رشید ، دلاور، محبوب و دوست داشتنی لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) تهران،
#کتاب_شهیدهمت_خورشید_خیبر تالیف
#ناصرکاوه
به طور رایگان منتشر و در دسترس عزیزان قرار گرفت👌
لطفا ضمن مطالعه، با باز نشر آن در شبکه های اجتماعی ما را در
#جهاد_تبیین ،
#بازسازی_معنوی ،
#زنده_نگه_داشتن_یاد_شهدا
یاری فرمائید و در ثواب این امر خیر با ما، نیز شریک باشید♥️
التماس دعا
@defae_moghadas2
❣
سلام علیکم دوستان کانال
صبح بخیر
اللهم صل علي محمد و آل محمد(ص) و عجل لولیک الفرج
#حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
خداوند ماه رمضان را میدانی برای مسابقه آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند.
📕تحف العقول_صفحه ۲۳۶
دعای روز_هفتم_ماه_مبارک_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
خدایا یارى کن مرا در این روز بر روزه گرفتن وعبـادت وبرکنارم دار در آن از بیهودگى وگناهان وروزیم کن در آن یادت را براى همیشه به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان.
@defae_moghadas2
❣
❣شهیدانه🕊🌹
📜فرازی از وصیتنامه:
«عزیزان من! اگر تا به حال غفلتی کرده اید، گذشت؛ در این برهه از زمان، اسلام به همت و کوشش شما احتیاج دارد و شما مسئول در برابر این خون شهیدان هستید. مسئولیت شما چه بسا مشکل و دشوار است چون باید بار سنگین انقلاب را شما حمل کنید. مطالعات خود را بالا ببرید تا دشمن با سیاست خود نتواند ضربه به اسلام بزند.»
#شهید_سید_حسن_شیدایی
@defae_moghadas2
❣
❣امام خامنهای:
شرح حال شهدا را بخوانید!!
🌷مشق شهادت
مرحله سوم عملیات بیتالمقدس بود. در شبی مهتابی به سمت جاده اهواز خرمشهر در حرکت بودیم!
در بین راه اسماعیل صدایم زد: رضا رضا؛
از دسته جدا شدم و به سمتش رفتم؛
گفت:
من امشب شهید میشوم!
گفتم:
اسماعیل مگر علم غیب داری؟
گفت:
دیشب خواب برادر شهیدم مصطفی را دیدم. میدانم امشب مهمانش خواهم بود. جنازهام را برای پدرو مادرم به عقب برگردان!
گفتم:
اسماعیل شاید من زودتر از تو شهید شدم؟
گفت:
نه تو شهید نمیشوی!
خواسته دیگری هم از تو دارم؛
ذکری یادم بده تا در هنگام شهادت زمزمه کنم!
یاد ذکر امام حسین (ع)موقع شهادت افتادم و گفتم:
ذکر امام حسین (ع)موقع شهادت این بود:
الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُستَغيثين
تو هم همین رو بگو!!
نگاهش به مهتاب افتاد و در آن گره خورد و در آسمانها سیر کرد!
به داخل دسته برگشتم. داریوش صدایم کرد و گفت:
رضا بیا کارت دارم؛
به سراغش رفتم و گفت:
من امشب شهید میشوم بیا و ذکری یادم بده تا لحظه شهادت زمزمه کنم!
گفتم:
ای بابا! تو و اسماعیل امشب با هم تبانی کردید؟
گفت:
چطور مگه؟
گفتم:
او هم حرف تو را میزد؛
گفت:
هر ذکری به او گفتی به من هم بگو!
همان ذکر امام حسین (ع)را برایش گفتم.
خوشحال شد و به میان دسته برگشتیم؛
عملیات شروع شد. درگیری شدید بود. تیربار دشمن بر ما باریدن گرفت. تیری بر قلب داریوش نشست و در بغلم افتاد. او را بر زمین خواباندم؛
شروع کرد به زمزمه ذکر امام حسین (ع)
الهي رِضاً بِقَضائِكَ و تَسْليماً لِامْرِكَ وَ لا مَعْبودَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُستَغيثين!
چشمانش را بست و آسمانی شد!
در بین راه شنیدم که اسماعیل هم آسمانی شده است. حتماً او هم آخرین کلامش ذکر امام حسین (ع) بوده است.
مانده بودم اینها در کدامین مدرسه مشق شهادت کرده بودند که این چنین بیپروا آن را در آغوش کشیدند!!
براساس خاطره رضا زکیپور همرزم شهیدان: «اسماعیل شهیدزاده و داریوش کاظمی»
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣