eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
📌قاب ماندگار... 🔸اين هفت نفر رزمنده و مجاهد عزیز همه برای بهشت ثبت نام كردند، اما غير از آخرين نفر سمت چپ همه یکجا قبول و شهید شدند. 🔹به نفر آخر گفتند تو هنوز یک مأموریت مهم داری که باید آن را تمام کنی! ▪️او بعدها امام جمعه شهر کازرون شد و در شب قدر قبولش کردند... رفاقت با شهدا سعادت و خوشبختی در بر دارد . عزیزان با شهدا رفاقت کنید تا در بحران های زندگی یارتان باشند . @defae_moghadas2
❣محله ما هنوز جاده کشی نشده و رفت و امد ماشین در ان خیلی کم بود تا خیابان اصلی حدود دوکیلومتر راه بود. روزها همسایه هایی که ماشین داشتند همدیگر را می رساندند, شب ها که دیگر هیچ... ان شب از سردرد در خانه افتاده بودم که علی امد. سریع مرا روی دوش کشید تا خیابان اصلی اورد تا به یک ماشین رسد و مرا برد دکتر. وقتی برگشتیم, چشمم افتاد به یک ماشین سپاه که جلو در بود.گفتم این مال کیه؟ گفت من با این امدم به ماموریت می رفتم گفتم حالی از شما بپرسم. گفتم مادر, پس چرا با این مرا نبردی دکتر؟ گفت اگر شما را سوار این می کردم,ان دنیا باید جواب پس می دادم چون این بیت الماله! 🌷باران شدیدی می امد. زمین شده بود شل و گل راه رفتن روی ان مکافات بود. ساعت ۳ نیمه شب بود که از خواب پریدم, جای علی خالی بود. گفتم حتما رفته وضو بگیره! یادم افتاد به بشکه اب که شب خالی شده بود, با خودم گفتم علی حوصله اش میشه, پانصد متر زیر بارون تا سد گتوند برای وضو بره و برگرده! از روزنه سنگر چشم به بیرون دوختم, دیدم علی پاچه های شلوار را داده بالا, با پای برهنه, دو سطل اب را از سد می اورد به سمت دستشویی. سطل ها را خالی کرد و دوباره برگشت سمت سد... اذان که برای وضو رفتم, بشکه ها لب تا لب اب بود, نمی دانم چند بار این مسیر را با پای برهنه رفته و برگشته بود... 🌷🌾🌷 هدیه به شهید علی حسن پور صلوات,,شهدای فارس @defae_moghadas2
قصه شش ماه اسارت خدا کند اسیر هم که باشی اسیر کوفی و شامی نباشی. اگر می‌خواهید بدانید تازیانه‌ شامیان و کوفیان بر تن رنجور و برهنه‌ اسیران چه کرد و چقدر از گوشت تنشان را بلند کرد. اگر می‌خواهید بدانید لگدشان چندتا از دنده‌هایشان را شکست و با ضرب سیلی‌ آنها گوششان چه زوزه‌ای کشید. اگر می‌خواهید بدانید با هر ضربه مشت‌شان چندتا از دندان‌هایشان فرو ریخت. اگر می‌خواهید بدانید خوابیدن در زیرزمین پر از فاضلاب چه بر سر روح و روانشان آورد و راه رفتن بر زمین پر از خورده‌های شیشه چند جای پایشان را زخمی و خون‌آلود کرد. اگر می‌خواهید بدانید وقتی دشنامشان می‌دادند و تحقیرشان می‌کردند و قاه قاه می‌خندیدند چه خنجری در قلبشان فرو می‌کرد. اگر می‌خواهید بدانید لحظه لحظه در انتظار اعدام بودن چند سال پیرشان کرد. اگر می‌خواهید بدانید ۴۹ نفر از یاران حاج قاسم در شش ماه اسارت در دست شامیان چه زجری کشیدند. اگر می‌خواهید بدانید دختر سه ساله امام حسین علیه السلام به مدافع حرمش چه گفت. اگر می‌خواهید همه اینها را بدانید «کتاب جومونگ یا ابوزینب نوشته خانم طاهره کوهکن» را بخوانید. این کتاب مقتل است. مرثیه‌ی یاران حاج قاسم است. شرح حال اسرای کربلاست. روضه خرابه‌های شام است. شرح حال دل غمدیده زینب است. مظلومیت یاران حاج قاسم است. مطمئن باشید در این مقتل خوانی چشمانتان تحمل نخواهد کرد و خواهد بارید. اما وقتی تدبیر و تلاش حاج قاسم را در مورد آزادی یارانش شنیدید چشمان بارانی تان با اشک شوق خواهد درخشید. کاش حاج قاسم در کنار اسرای کربلا هم بود. همچنان که کنار یاران خودش بود تا آنها را از دست شامیان نجات داد. توصیه می‌کنم حتماً این کتاب ارزشمند را بخوانید. ✍ حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه چهارصد و بیست و دو قرآن کریم سوره مبارکه الأحزاب ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند .@defae_moghadas2
به ياد دارم يك شب دستور آمد و عباس به من گفت: محمود چرا گرفته اي؟ گفتم:ساعت دو ونيم شب است و دستور پرواز آمده كه برويد و بزنيد. نيروي زميني مي خواهد پيشروي كند.عباس گفت: .گفتم: امروز دوبار پريدي. گفت: اشكال ندارد بازهم مي پرم. 🌷 🌷 ✍ : (سرتيپ خلبان محمود ضرابي) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•   شادےروح شهدا شـ‌هـیدان را با ادامه دادن راهشان مسرور و شاد کنیم @defae_moghadas2
(   ) در اولین جلسه‌ای که با هم صحبت کردیم؛ بی‌مقدمه دو شرط برای ازدواجمان مطرح کرد؛ شرط اول ، مخصوصا نماز صبح بود و دوم . همین حقیقت بود که مرا به سوی ناصر جذب کرد؛ در دوره و زمانه‌ای که جوان‌ها کمتر دغدغه‌هایی از این دست دارند؛ یک پسر 21 ساله شرط ازدواجش را نماز گذاشت و این خیلی برایم مهم بود. 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• برای شادےروح شهدا راه شهیدان را ادامه دهیم. @defae_moghadas2
✍ ‍ نصفہ شب بود ، چشم چشم رو نمى ديد ،سوار تانك بودیم ، وسط دشت ،كنار برجك نشستہ بودم ، ديدم يكى پيادہ میاد ،بہ تانك هـا نزديك مےشد ،چندلحظہ توقف مےڪرد ،مےرفت سراغ بعدی ،سمت ما هم اومد ،دستش رو دو پايم حلقہ كرد ،پايم رو بوسيد و گفت :😳 «.» گفتم «حاج حسين؟»،😳 گفت :«هيـس! اسم نيار»، رفت طرف تانك بعدى... تازہ فهمیدم پاے رزمندہ ها رو مےبوسه ،گفت اسمشو نیارم کہ کسے نفهمہ پابوسشون همون ...😔🌷 سردار_شهید_حسین_خرازی اینچنین بود . ما چگونه ایم ؟ @defae_moghadas2
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عاقبتمون ختم بخیر عارفی می گفت: همه چیز میگذره 🌷زندگی در دنیا مثل بازی در شهربازی واقعیت مجازی‌ست . یک عینک روی صورتمان قرار دارد و ما باید در هر بازی بر موانع و مشکلات پیروز شویم تا به مرحله‌ی بعد وارد شویم و صاحب قابلیت‌ها و توانمندی‌های جدیدی شویم . 🌷گاهی از موانع می‌هراسیم و می‌ترسیم و حتی غصه میخوریم . و گاهی می‌خندیم‌. اما زودتر از آنچه که فکر کنیم خداوند عینک را از روی چهره‌‌ی حقیقی مان برمیدارد و می‌گوید :«بازی تمام شد 🌷 بیا با هم امتیازها و سکه ‌هایی که در این بازی در برخورد با مشکلات کسب کردی را حساب کنیم تا با آنها زندگی حقیقت را بسازی.» 🌷پس نه از خوشی‌های این شهربازی خیلی خوشحال بشیم و از ذوق خدا رو فراموش کنیم . نه از ناراحتی هاش افسرده بشیم و مضطرب . قرآن می فرماید: 🌷لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ 🌷 بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخورید، و بر آنچه به شما عطا کرده است، شادمان و دلخوش نشوید، و خدا هیچ گردنکش خودستا را [که به نعمت ها مغرور شده است] دوست ندارد. سوره حدید آیه۲۳ @defae_moghadas2
حكمت 307 ۳۰۷- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : يَنَامُ الرَّجُلُ عَلَي الثُّكْلِ وَ لَا يَنَامُ عَلَي الْحَرَبِ . قال الرضي : و معني ذلك أنه يصبر علي قتل الأولاد و لا يصبر علي سلب الأموال و درود خدا بر او فرمود: آدم داغدار می خوابد، اما مال غارت شده نمی خوابد. براى اين سخن كه به نظر مى رسد به صورت ضرب المثلى عمومى درآمده، دو تفسير گفته شده است: نخست اينكه انسان وقتى گرفتار مصيبتى مى شود، مثلاً عزيزى را از دست مى دهد، يقين دارد كه بازنمى گردد و به همين دليل به تدريج آرامش خود را بازمى يابد. در حالى كه وقتى مالش را به ناحق ببرند هر زمان در فكر است كه از طريقى بتواند آن را بازگرداند. به همين دليل خواب و آرامش ندارد. در تفسير ديگرى گفته شده كه اين گفتار حكيمانه كنايه اى است از بسيارى از توده هاى مردم كه دلبستگى آنها به مال و ثروتشان حتى بيش از دلبستگى به فرزندان و عزيزانشان است و گاه حتى تا پاى جان براى نگهدارى اموالشان مى ايستند و اين ضرب المثل فارسى كه مى گويند: «مال است نه جان تا بتوان آسان داد»، شاهد بر آن است. @defae_moghadas2