❣مادر تعریف می کرد. پنج پسرم کوچک بودند، شبی خواب دیدم سواری به خانه ما نزدیک شد، به استقبالش رفتم، نورانیت عجیبی داشت، فهمیدم جدم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است. جلو رفتم و رکاب اسب ایشان را گرفتم و بوسیدم. بی اختیار گفتم: یابن رسول الله، قربانتان بروم، بیاید پایئن و آبی بخورید. فرمودند: باید بروم، آمده ام پسرهایت را با خودم ببرم! دست یکی از پسرها را گرفتم و گفتم: این یکی برای خودم باشد، بقیه را ببرید! حضرت قبول کردند. پسرها انگار از قبل آماده بودند و اسب هایشان هم زین شده بود، سوار اسب شدند و دنبال امام حسین(ع) رفتند. جنگ که شروع شد، مادر می گفت می دانم این جنگ که پا گرفته، بچه هایم را از من می گیرد. حاج حسین سال 61 شهید شد، حاج علی در سالگرد شهادت برادرش در سال 62. مادر طاقت نیاورد و بعد از شهادت حاج علی به رحمت ایزدی پیوست، پدر هم با شنیدن خبر شهادت فرزند دومش گفت کمرم شکست و زمین گیر و خانه نشین شد. حاج محمد سال 65 شهید و مفقود شد، حاج غلام هم سال 66 به برادران شهید پیوست. 🌹🌷🌹 هدیه به شهیدان حاج علی، حاج حسین، حاج محمد و حاج غلام نوری صلوات- شهدای فارس @defae_moghadas2 ❣

ای وطن @defae_moghadas2 ❣

شب‌های جنگ ... @defae_moghadas2 ❣

@defae_moghadas2 ❣

@defae_moghadas2 ❣

@defae_moghadas2 ❣

🎥 حاج رمضان؛ کابوس تا ابد زندهٔ رژیم صهیونیستی @defae_moghadas2 ❣

باز هم شیر حلال مادران تأثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند 🖤🖤🖤🖤 @defae_moghadas2 ❣

🔺نقش کلیدی شهید محققی در مهار تهدیدهای امنیتی کشور 🔹شهید محققی از نیروهای مؤثر در حوزه مدیریت بحران‌های امنیتی کشور بود که سال‌ها در سکوت و بی‌نامی، نقش کلیدی در خنثی‌سازی تهدیدها ایفا کرد. 🔹 با رصد دقیق تحرکات دشمن و هدایت عملیات‌های حساس، نقش مهمی در حفظ ثبات و امنیت داخلی داشت. @defae_moghadas2 ❣

❣در جبهه آبادان بود که دستش مجروح شد. تیر دشمن از سر دوستش عبدالرضا دهقان گذشته و به دست ایشان خورده بود، عبدالرضا شهید شده و خسرو مانده بود. دو تا سه ماه دستش در گچ بود و روی آن چند عمل انجام شد، اما متاسفانه دستش سیاه کرد و پزشکان تصمیم به قطع آن گرفتند. از بیمارستان شهید فقیهی با آمبولانس برای قطع دست ایشان به طرف بیمارستان نمازی حرکت کردیم. گفت: برام زیارت عاشورا می خوانی؟ شروع به خواندن زیارت کردم. خسرو با بغض گوش می داد. تا به فراز "و رزقنی شفاعت الحسین..". رسیدم بغضش شکست و اشک از چشمانش شروع به چکید کرد. اشک هایش روی پانسمان دست مجروحش می چکید. آمبولانس وارد بیمارستان نمازی شد و جلو رمپ ساختمان ایستاد. بیماربرها با برانکادر پشت درب عقب آمبولانس آمدند، در را که باز کردند تا خسرو را ببرند، دیدم رنگ کبود دست خسرو به رنگ طبیعی برگشته است!!! از آقای پرستاری که آنجا ایستاده بود خواستم پزشک جراحی که قرار بود دست ایشان را قطع کند را صدا بزند. چند دقیقه بعد پزشک به آمبولانس آمد، پانسمان دست خسرو را باز کرد و بعد از معاینه گفت: دست ایشان هیچ نیاز به عمل جراحی ندارد! مدتی بعد، خسرو با دستانی سالم به جبهه غرب برگشت. 🌹🌷🌹 هدیه به سردار شهید محمد حسن (خسرو) ایزدی صلوات- شهدای فارس @defae_moghadas2 ❣

#اختصاصی 🎥انتشار برای اولین بار 💐لحظاتی از وداع خانواده های شهدای حملات رژیم صهیونیستی در معراج شهدا دوستان منتشر کنید @defae_moghadas2 ❣