eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مصطفے و مجتبے ڪہ مدت ها تلاش ڪردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریہ برسانند هربار به دلیلے دچار مشکل مے‌شدند. عاقبت تصمیم مےگیرند هویت ایرانےخود را تغییردهند و از طریق تیپ فاطمیــون به این آرزوی سخت خود دست پیدا ڪنند.اما حکایت "ڪه عشق آسان نمود اول ولےافتاد مشکلها" براے این دو برادر رقم خورد ... مادر شهیدان مے گوید : آنها براے اینڪه بتوانند خود را افغانستانے معرفے ڪنند از مهاجرین پرسیده بودند چه اسم‌هایے بگذاریم ڪه طبیعے تر باشد؟ خودشـان را پسر خالـہ معرفے ڪرده بودند. یعنے من با نام (سڪینه نوری) خاله مصطفے (بشیرزمانی)ومادر مجتبے (جوادرضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان. بچہ ها منو افغانستانے معرفے کرده بودند اگرتماس مےگرفتند بایدبا لهجه حرف میزدم. "با من تمــرین ڪرده بودند" یڪ روز زنگ زدند و گفتند: خانـم ! شما جواد رضایے را مے‌شناسید؟ گفتم: بله مادرش هستم باکمک الهی تونستم با زبان افغانستانی صحبت کنم اینقدرراحت نقشم را بازی کردم که متوجه نشدند. پسرانم راهےسوریه شدندمن آگاهانه راضی به رفتنشان شدم. مے ‌دانستم ممڪن است شهید شوند، سرشان را ببرند و بدنشان را تکه تکه ڪنند، اینها همه را مےدانستم بعد گفتم:راضے به رضاے خدا هستم و قربون بی‌بی‌ زینب(س) هم مے‌روم که خاک پایش هم نمے‌شوم پسرانم فدای بی بی جان و هر دوباهم فدایے حضرت زینب (س) شدند. "روحمـــــان با یادشـان شـــاد " 🌷 ┄┅┅┅┅❁❤️❁┅┅┅┅┄ @defae_moghadas2
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شرف مکان به مکین هست... 🎥محل خاکسپاری سردار شهیدغلامحسین غیب‌پرور در گلزار شهدای شیراز @defae_moghadas2
4.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙شما صدای سردار شهید غلامحسین غیب پرور را می‌شنوید. @defae_moghadas2
19.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اشک‌های شهره پیرانی و آرمیتا رضایی‌نژاد پس از تماشای سکانس بازسازی ترور شهید رضایی‌نژاد @defae_moghadas2
سالگرد شهادت 🌹شهید محمد رضایی تاریخ شهادت: ۶۱/۵/۲ محل شهادت: شلمچه نام عملیات: رمضان @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣ سالگرد شهادت 🌹شهید محمد رضایی تاریخ شهادت: ۶۱/۵/۲ محل شهادت: شلمچه نام عملیات: رمضان @defae_mogha
❣همسر شهید می‌گفتن: یک روز وقتی شهید برای نماز صبح بیدار شد، به من گفت: دیشب خواب دیدم شهید می‌شوم. اول نماز صبح را خواند و بعد تعریف کرد، خواب دیدم یه عده خودشان را داخل یک کوره بزرگ آتش می‌اندازند. پرسیدم، چرا همچین کاری می‌کنید؟ گفتند امام خمینی فرمان داده. و من هم بدون اینکه معطل کنم خودم را درون کوره آتش‌ انداختم و با تعجب دیدم وارد باغ زیبا و سر سبزی شدم. پرسیدم چرا این طور شد؟ گفتند همان ورود به کوره و اطاعت از رهبر، جبهه و جنگ بود و تو با ورودت جبهه را گذراندی و وارد اینجا شدی. @defae_moghadas2
فرازهایی کوتاه از وصیت‌نامه شهید حاجی زاده @defae_moghadas2
❣منزل ما در محله آزادگان بود، مهدی از همان کودکی به خاطر خوشروئی و رفتار خوبی که داشت در محل شناخته شده بود و همسایه ها همه او را دوست داشتند. من از نظر سنی به مهدی نزدیک بودم و رابطه دوستانه خوبی بین ما بود و خیلی به ایشان وابسته بودم. اوایل انقلاب، هنوز حجاب اجباری نشده بود و خیلی از دوستان من در مدرسه بدون حجاب حاضر می شدند و رفت امد می کردند، بعضا خانواده مذهبی هم نداشتند که اعتقاد به حجاب داشته باشند. گاهی دوستان هم‌محلی برای دیدن من یا درس خواندن به منزل ما می آمدند، اگر مهدی پشت در می رفت و در را باز می کرد و می دید دوست من بی حجاب است، با همان شیرین زبانی خودش می گفت شرمنده، بدون حجاب اجازه ورود ندارید و نمی توانید خواهرم را ببینید! دوستانم آنقدر این شیرین زبانی و غیرت مهدی را دوست داشتند، نه تنها ناراحت نمی شدند، بلکه با میل و رضا حجاب سر می کردند تا وارد خانه ما شوند. 🌹🌷🌹 هدیه به شهید تشنه لب شهید مهدی نظیری صلوات- شهدای فارس @defae_moghadas2
پیاده‌روی اربعین اَلسَّلاَمُ عَلَي أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ دیدم بار و بندیلش را جمع کرده بود. کوله‌پشتی اربعینش را بسته و آماده رفتن برای پیاده‌روی بود. بعضی‌ها که خودشان تمایل به رفتن نداشتند و می‌خواستند او را هم منصرف کنند، به او می‌گفتند: _ امسال اربعین توی تابستونه و هوای کربلا هم بسیار گرمه. اگه بری حسابی اذیت میشی. بیا و از خیر رفتن بگذر. اما او در جوابشان گفت: _ می‌دونین خداوند به کسانی که داغی تابستان را بهانه نرفتن به جهاد همراه پیامبر کردن چه گفت؟ خداوند فرمود: ای پیامبر به آنها بگو که آتش جهنم داغ‌تر از گرمای تابستان است اگر بفهمید!!(آیه ۸۱ توبه) اما آنها دست‌بردار نبودند و باز به او گفتند: _ آنها برای جهاد واجب همراه پیامبر نرفتن. پیاده‌روی اربعین که مستحب است. او در جوابشون گفت: _ اگر این پیاده‌روی زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی (عج) باشد چه؟ سکوتشان را که دید کوله‌پشتی‌اش را روی دوشش انداخت و به سمت شلمچه راه افتاد. قدم در شلمچه که گذاشت مانند کسی که زنجیر به پایش بسته باشند توان حرکت ازش گرفته شد و ایستاد. با خودش گفت خدایا این چه حالت است؟ انگاری صدایی در گوشش گفت: فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﻛﻔﺶ‌ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﻴﺎﻭﺭ ﻛﻪ ﻫﻢ‌ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻘﺪﺳﻲ ﻫﺴﺘﻲ. یادش به شب‌ و روزهایی افتاد که در این وادی با دشمنان می‌جنگیده و وجب به وجبش خون دوستانش ریخته شده است. خم شد و کفش‌هایش را از پای درآورد و به راه افتاد. روزهای حماسه را در ذهنش مجسم کرد. یادش به انواع موانعی که دشمن سر راهشان قرار داده بود افتاد. میادین مین گسترده، سیم‌های خاردار جورواجور، کانالهای پر از مین و سیم‌خاردار و بشکه‌های فوگاز، خاکریز‌های نونی و پنج ضلعی با تجهیزات مدرن درون آنها، تیربارهای چهارلول و دولولی که در هر دقیقه هزاران گلوله سرازیر دشت می‌کرد و بچه‌ها بی‌‌پروا به جلو می‌رفتند. یادش به بمباران‌های وحشیانه دشمن افتاد. یاد بمباران شیمیایی که در گوشه‌ای از این خاک بیش از ۷۰ رزمنده گردان فجر بهبهان را غرق تاول کرد و به شهادت رساند!! یادش به بچه‌هایی افتاد که مانند برگ خزان بر زمین می‌افتادند!! غم یاران بر دلش سنگینی کرد. گوشه‌ای نشست و سر در گریبان برد. اشک ریخت و با خودش زمزمه کرد: یاد روزی که بسیجی می‌شدیم شمع شب‌های دوعیجی می‌شدیم یاد روزی که در خمپاره‌ها جمع می‌کردیم پاره پاره‌ها هی گفت و اشک ریخت. کمی که آرام گرفت به راه افتاد. با خودش عهد کرد که هر قدمی که برمی‌دارد به نیت دوستان شهیدش باشد که آرزوی رفتن به کربلا بر دلشان ماند!! قدم که میزد با خودش زمزمه می‌کرد: سرزمین نینوا یادش بخیر کربلای جبهه‌ها یادش بخیر هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد پاره‌های جان خود را جمع کرد زخم دیدیم و پی مرهم شدیم ما به بزم عشق نامحرم شدیم شما هم در پیاده‌روی خودتان شهدا را فراموش نکنید!!! التماس دعا ✍حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2