وقتی نگاه چپ به وطن شد
دختران ما هم مَردانه ایستادند ...
روزهای نخستین جنگ در خرمشهر
و دختران مسلح به اسلحه M1
عکاس: سعید صادقی
#زنان
#دختران
#دفاع_مقدس
@defae_moghadas2
❣
پدری رفت ؛
دختری هنوز ایستاده ...
#دختر_شهید
"سردار عباس طالبی"
در روز تشییع پیکر پدرش
اسلحه او را به دست گرفته است.
@defae_moghadas2
❣
چقدر لذت بخش است
روزهایمان را با نگاه به عکسِ شهیدان
معطر کنیم ...
☑️ بانک عکس دفاع مقدس
@defae_moghadas2
❣
اینهم از شاسی بلند های زرمندگان اسلام ، برای رفتن به
خط مقدم وعملیات ، نه گدابازی درآورد ن ونه طلبکار ملت بودند.
مردان بی ادعا🌹🌹
ما راچه شده آنها کجا واینها کجااااا
@defae_moghadas2
❣
اَللهُمَّ طٰالَ الانتِظارُ ...
خدایا انتظارِ مَهدی طولانی شد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@defae_moghadas2
❣
وای که چه لذتی دارد
وجودت را سراسر نشانِ جهاد بگیرد
در گمنامی کامل گوشهای از شلمچه
خلوتگاه دلت شود ...
دلم یکباره پرواز کرد
بسم الله ...
@defae_moghadas2
❣
🛻 یادی کنیم از بچه های با صفای واحد ترابری و تعمیرگاه تو جبهه ؛ وقتی نزدیک خط می شدند همیشه در معرض خطر بودند ؛ صدایِ ماشین مانع از شنیدن صدای سوتِ خمپاره می شد و این خیلی دلهره داشت ...
بانک عکس دفاع مقدس
@defae_moghadas2
❣
🔼🌹 شهید حسین فلاح زاده ابرقویی
اولین شهید رجایی شهر (گوهردشت )
محل شهادت : گیلانغرب جبهه چغالوند تپه کرجی ها
تاریخ شهادت ١٣۵٩/٩/١۵
زندگی نامه
شهید محمدحسین فلاح زاده ابرقوئی در 30 اسفند ماه سال 1330 در آباده دیده به جهان گشود.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.
وی تحصیلات خود را تا مقطع ششم ابتدایی ادامه داد و به عضویت بسیج درآمد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 15 آذر ماه سال 1359 در سن 29 سـالگی حوادث ناشی از درگیری در گیلانغرب دعوت حق را لبیک گفت.
مزار این شهید در امام زاده؟ قرار دارد.
تنها مطلبی که در سایت بنیاد شهید است
@defae_moghadas2
❣
🌗 #روایت_شب_عملیات
عملیات کربلای 2
منطقه عمومی جاج عمران
رزمندگان #گردان_تخریب_لشگر_10
🎙ساعت از دوازده گذشته بود که درگیری روی ارتفاعات دوروبر ما شروع شد.سمت راست ما #ارتفاع_2519 و #شهید_صدر و #وارس بود وسمت چپ ما ارتفاع #سکران قرار داشت.
با شروع درگیری منورهای دشمن آسمان رو روشن کرد. تا اینجا دشمن هنوز متوجه حضور ما در داخل #شیار_انه نشده بود.آتش سنگینی از سوی دشمن روی ارتفاع 2519 و شهید صدر اجرا میشد. مشکل وقتی بوجود آمد که هواپیماهای دشمن با ریختن #منورهای_خوشه ای تمام منطقه رو روشن کردند.به طوریکه ما از داخل #دره_کدو به وضوح درگیری روی ارتفاعات رو مشاهده میکردیم.و وقتی منوّرهای خوشه ای از نورافشانی میوفتادند باقی مانده اون مثل گلوله های آتش به سمت زمین میومد و منطقه درگیری ما هم بیشه زار خشکی بود که به دشت منتهی میشد.و ارتفاع علف های گندمی تا ساق پا میرسید یکپازچه آتش میشد.
#شهید_اسماعیل_خوش_سیر از #بچه_های_تخریب بود که منطقه رو شناسایی کرده بود.دیدم خیلی نگرانه..گفتم اسماعیل چیه؟؟؟گفت باقی مونده این منورها زمین رو آتیش میزنه. خدا به ما رحم کنه.
صدای مکالمه بی سیم میومد.از قرارگاه میگفتند چرا درگیر نمیشین.از وقتی اسماعیل از سوختن علفهای خشک گفت ، تو فکر رفتم که خب !!!! اگه زمین آتیش بگیره چه جوری باید وارد #میدون_مین شد و چه جوری باید معبر زد .
توی این فکرها بودم . که شنیدم از بی سیم صدا میاد که #نمیشه_وارد_میدون_شد..میدون مین آتیش گرفته.تا این خبر رو شنیدم دلم ریخت..چون دو تا تیم از #بچه_های_تخریب که مامور به گردان علی اصغر علیه السلام بودند باید تو این میدون معبر میزدند.و از همه بیشتر نگران #شهید_حسن_مقدم بودم.چون میدونستم "حسن" به آتیش میزنه..به اسماعیل گفتم اسماعیل!!! مسیر معبر حسن مقدم رو بلدی که اگه نیاز شد کمکشون کنیم.گفت آره.
اتیش دشمن روی بچه ها قفل شده بود و از زمین و آسمون آتیش میریخت و شب از نیمه گذشته بود و هر چه میگذشت به صبح و روشنایی هوا نزدیک و فرمانده ها نگرانتر میشدند .
دستور رسید که تا هوا روشن نشده نیروها رو از منطقه درگیری خارج کنید. همه متحیر بودند که چه اتفاقی افتاده اما دستور این بود وباید اجرا میشد.
در مسیر برگشت پشت یک تخته سنگ دیدم #بی_سیم_چی که همراه حسن بود نشسته.
تا من و دید اومد به سمتم و گفت حسن هم پرید.
گفتم اکبر چی میگی؟؟؟
گفت پشت میدون مین خمپاره خورد وسط بچه ها و حسن هم یک ترکش بزرگ خورد توی سرش و شهید شد .
خبر شهادت حسن برای من که روحیات او رو روزهای آخر دیده بودم غیر منتظره نبود اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بمونه.
به اسماعیل گفتم من میرم سمت #معبر بچه ها و بر میگردم ..اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمیداد و از طرفی هم بوی باروت و سوختن خارو خاشاک تنفس رو مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب میومدتد به گوش میرسید.. به فکرم رسید که بچه ها رو عقب ببریم و بعد بیاییم سروقت حسن.
نگران بودیم که در مسیر برگشت چون بچه ها با عجله عقب میان وارد #میدان_مین شوند .
دوسه گردان نیرو پائین رفته بودند و باید بالا میومدند.
جاده ای که نبود و همه مسیر صخره ای و سنگلاخ بود و من هم با #کفش_کتونی عملیات رفته بودم و آنقدر روی صخره ها دویده بودم که کف کتونی ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت میکرد.
بخش زیادی از مجروح ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا #بالای_کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم و نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم اجازه ندادند.
عملیات کربلای 2 واقعا کربلایی بود مجروح های عملیات به سختی و طی چند روز بالا آورده شدند و شهدای عملیات خیلی هاشون یکی دو ماه بدنهاشون روی زمین افتاده بود. #روزی_که_حسن_شهید_شد 5 روز تا محرم مونده بود و #روزی_که_پیکر_حسن_رو_عقب آوردند یک #اربعین از شهادت اربابش امام حسین علیه السلام گذشته بود .یعنی بیش از 50 روز بدن روضه خون 19 ساله #بی_غسل_و_کفن مثل اربابش روی زمین قرار داشت .
#شهید_حسن_مقدم آرزویش این بود که به اربابش برسد و به آرزوش رسید و ما موندیم که برای امام حسین (ع) سینه بزنیم . حالا ما سینه هامون در فراق اونا تنگ شده ایکاش اونا هم پیش اربابشون امام حسین علیه السلام دلتنگ ما بشند و نام ما رو ببرند و یادی از ما کنند.
(راوی : جعفر طهماسبی)
﴿از نیروهای تخریب لشگر ۱۰﴾
@defae_moghadas2
❣
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹سی و نه سال قبل
۱۰ شهریور ۱۳۶۵
صوت مصاحبه با مهدی قندیل
فرمانده #گردان_علی_اصغرعلیه_السلام
بعد از عملیات کربلای۲ در خصوص اعزام نیروهای تخریب به گردان برای اولین بار.
🔹لازم به ذکر است که فرمانده گردان تخریب شهید زینال حسینی به حج مشرف شده بودند و معاون ایشون حاج مجید مطیعیان گردان را در عملیات هدایت کردند و مضافا اینکه اتوبوس بچه های تخریب که برای شرکت در عملیات در حال اعزام به منطقه بود در مسیر تصادف کرد و نیروها با تاخیر به منطقه رسیدند و همانطور که در فایل صوتی فرمانده معترض است. همیشه نیروهای اعزامی تخریب به گردان ها چند روز قبل از عملیات اعزام میشدند تا فرماندهان و نیروهای عمل کننده با آنها آشنایی پیدا کنند.
یاد باد آن روزگاران یاد باد.
@defae_moghadas2
❣
🔹 وقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا
🔸 بگو: پروردگارا! دانش مرا بيفزاى
📗سوره طه، آیه ۱۱۴
@defae_moghadas2
❣
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قصه کمپوت ها و جعبه مهمات خیلی شنیدنی است.☝️
┅┅┅┅🍃❤🇮🇷🍃┅┅┅🌹🌹🌺🕋🕋🇮🇷❤️🇮🇷🕋🕋🌺🌹🌹
@defae_moghadas2
❣