🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔅شهید علي گازرپور بعد از فعالیت در مسجد محل و بسیج به دوره آموزش نظامی اعزام و سپس راهی جبهه نبرد حق بر باطل شد.
🔅ايشان قاری قرآن بود و برای مراسم مختلف قرآن تلاوت میکرد.
🔅در جبهه هم در ساعت های مختلف قرآن تلاوت میکرد و سبک تلاوت ايشان استاد منشاوی بود.
🔅به همرزمان تلاوت قرآن را سفارش میکرد و به افرادی که ضعبف بودند با عشق آموزش میداد.
🔅شوخی های وی نیز با جملات قرآنی بود و در کل سعی میکرد قرآن در همه کارهایش وجود داشته باشد.
🔅ايشان موذن خوب و معروفی بود و در مسجد و جبهه اذان میگفت.
🔆راوي: حاج فريد خميسي
حماسه جنوب -شهدا
@defae_moghadas2
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔅شهید علی گازرپور با قرآن مأنوس بود و در تمامی مسابقات قرآن شرکت و رتبه اول را در استان کسب می کرد.
🔅شهید در یک خانواده متوسط و در منطقه ای مستضعف نشین زندگی می کرد. او از ابتدا درد فقر را تحمل می کرد و ظاهر خود را تغییر می داد تا اطرافیان نسبت به او احساس کمبودی نکنند.
🔆راوي: برادر شهيد
حماسه جنوب-شهدا
@defae_moghadas2
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔅شهید گازرپور بسیار متواضع و خوش اخلاق بود به طوری که هر کسی با یکی دو برخورد جذب اخلاق وی میشد.
🔅یک روز با هم رفته بودیم نماز جمعه که وقت نماز از پشت بلندگو از ایشان برای گفتن اذان دعوت کردند. بسيار خوشحال شد ؛ سریع رفت و اذان گفت.
🔆راوي: حاج فريد خميسي
حماسه جنوب-شهدا
@defae_moghadas2
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔅در هر ماموريت بيشتر با
خصوصیتهای خوب اخلاقی وی آشنا میشدم و بعد که ارتباطمان صمیمی تر شد و به مسجد محله رفتیم (مسجد امام رضا(ع ) لین ۲ آسیاباد اهواز) دیدم از امام جماعت تا بچه های بسیج عاشق وی هستند
🔅شهيد گازر پور در جبهه هم
همینطور بود و با ایثار و از خود گذشتگی و آرامش خاصی که در چهره داشت خاطرات خوبی از خودش به جا گذاشت.
🔆راوي: حاج فريد خميسي
حماسه جنوب -شهدا
@defae_moghadas2
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔅صداي دلپذيري داشت ، انقدر زيبا مصيبت خواني و مداحي مي كرد كه انسان باورش نمي شد او يك نوجوان هفده ساله است . يك روز هنگام اذان در نماز جمعه آنقدر صدايش برايم دلپذير بود كه خود به خود گريه ام گرفت.
🔅هميشه يك دفترچه همراهش بود و مصيبتهايي را كه مي خواند
درآن یادداشت می نمود. وقتی مصیبت درمورد شهدای کربلا می خواند آنقدر زیبا می خواند که دوست داشتم ساعت ها درکنار اوباشم .
🔆راوي: محمد سلامات
@defae_moghadas2
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔅از آن جائی که من یک روحانی بودم وبرای مردم مصیبت می خواندم ، نمی توانستم به زیبائی او مصیبت بخوانم. در جبهه از فرمانده اش خواستم که به اواجازه دهد هر روز به بنده مصیبت خوانی یاد بدهد ، فرمانده اش موافقت نمود.
🔅 به ایشان گفتم شما خیلی حزین مصیبت خوانی می کنید به من هم یاد می دهید. او گفت : فکرنکنم آن طور که شما آن را حزین می خوانید، بخوانم؛ حرف اورا قطع کردم وگفتم: جواب من یعنی این بود ، او موافقت کرد به یک شرط که او نزد من بیاید . او می گفت : شما بزرگتر ازمن هستید واین از ادب دور است که بزرگتر نزد کوچکتر برود .
تواضع واخلاقش بی نظیر بود.
🔆 راوی: محمدسلامات
حماسه جنوب-شهدا
@defae_moghadas2
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺