❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
🎤 خب، محمدرضا جان بسم الله کن و خودت رو معرفی کن. فقط برای رفتن عجله 🏃نکن خواهشن 😄
❣ خب طبق معمول خودت بریدی و دوختی و رفت. 😉
من 💠 محمد رضا آزادی💠 هستم.
فرزند هادی که 22 اسفند 63 تو عملیات بدر و در جزیره 🚣مجنون به آرزوم که شهادت 🕊باشه رسیدم. قسمت همگی بشه بهترین مردن ها. بما که خیلی چسبید. 😊😍
🎤 خب! گوارای وجود.
👇👇👇
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
🎤 اجازه بده همین اول کار نری تو شکسته نفسی و این حرفا. نسل جوون عزیزمون 👬می خوان همه چی رو بدونن از زندگی یه جوون موفق زمان جنگ. حالا دیگه تکلیف داری همه چی رو بگی.
❣ عجب ما رو گیر انداختی، باشه، رو چشمم. هر چند برام خیلی سخته 😔
@defae_moghadas2
❣❣❣
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
راستش اصلیت ما آبادانی🌴 هستیم و با شروع جنگ 💣به هفتگل رفتیم و خانواده 👨👩👧👦رو گذاشتیم و به اهواز اومدیم تا با گردان های اهواز به جبهه بریم.
البته همزمان به دانشکده💼 نفت هم می رفتم و درس📖 می خوندم. تو دوران دفاع مقدس یکی از سخت گیرترین جاها برای گزینش دانشجو همین دانشکده بود ولی ریا نشه🙈 بنیه علمی خوبی داشتم و تونستم تو این دانشکده پذیرش بشم.
@defae_moghadas2
❣❣❣
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
همیشه سعی می کردم با خوشرویی😊 و خوش برخوردی همه رو جذب کنم. خصوصا کسایی که برای بار اول به جبهه می اومدن. نمی خواستم احساس 😔غریبی کنن و بازم بیان.
ما تو مسجد زین العابدین(ع) کمپلو فعالیت می کردیم. اونجا پر بود از بچههاي 👬با صفا و جبههای که معمولا با هم میرفتیم. وقتی هم جبهه نبودیم از خونه های خالی مردم و شهر حفاظت می کردیم.
❣خب، بسه یا هنوز بگم
🎤 نه آقا چی بسه! از تعبد و شب زنده داریت نگفتی هنوز.
❣ عجب حکایتیه امروز 😂
@defae_moghadas2
❣❣❣
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
❣ باش
اول به عنوان بسیجی به همراه گردان های بلالی، نور عازم جبهه ها می شدم و بعد تو گردان کربلا موندم تا......بله دیگه، ما هم پذیرفته شدیم.
شب ⛺️زنده داری و تهجد که من تنها نبودم که داشتم. خیلی ها بلند می شدند و نمازشب🙏 می خوندند. خب اگر قرار بود خدا تو جنگ و انقلاب به ما کمک کنه، ما هم باید با خدا می شدیم.
سعی می کردم بعضی از شب ها به بهشت آباد برم و در قبر بخوابم تا یادم نره یه مرگی هم هست. آیه شریفه "رب ارجعون لئلا اعمل صالحا فیما ترکت کلا بل هو قائلها" رو تلاوت میکردم و سعی می کردم اعمالم رو درست راست کنم.
❣حالا دیگه ولم می کنی یا نه هنوز؟😄
🎤 باشه😄 اذیتت نمی کنم. بریم سراغ شوخ طبیعی هات،😊 چی داری برا این سوال❓
@defae_moghadas2
❣❣❣
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
خدا یه کلام شیرینی☺️ بما داده بود و تو لحن عادی هم به برخی از جملات حلاوت می دادم تا خنده اطرافیان بلند بشه.😂 ولی خودم خنده آرامی داشتم.
🎤 شیرین کاری هم داشتی؟
❣ آره خو😍
یه بار تو پادگان شهید مصطفی خمینی تا پادگان وحدتی مسابقه دو🏃 استقامت برگزار شده بود و وسط راه خسته🚶 شدم.
مونده بودم چه کار کنم که هم رفع خستگی باشه و هم ایجاد تحرک در بین برادران بهداری که بی کار نباشد.
خودم رو به حالت بی حالی🤕 رو زمین انداختم و مثل غش کرده ها در آوردم. همه بچه داد می زدن بهداری 😱 بهداری!😱
برادران بهداری برا کمک بدو بدو اومدن و همینکه نزدیکم رسیدن ، در یه لحظه بلند شدم و پا بفرار گذاشتم! 😂😂
صدای خنده😄😄 بچه ها در اومده بود.
🎤 عجب کارایی می کردی 😄
یه آرزوی دنیایی ات چی بود.
@defae_moghadas2
❣❣❣
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
باور کنید حاضر بودم جون🕊 بدم ولی بهم بگن بسیجی. خب بسیجی ها آدم های باصفا 😍و باحالی بودن. هر چی داشتند ول کرده بودن تا برا اسلام مقاومت کنند و تسلیم نشن.
🎤 یکی از خصلت هات رو می گی به ما؟
❣ نه انگار ول کن ما نیستی😉
❣ سعی می کردم به این حدیث که می گه "المومن بشره فی وجهه وحزنه فی قلبه" عمل کنم و نمی ذاشتم کسی از درد دلم مطلع بشه.
قرآن📕 و زیارت عاشورا رو با صدای🎶 دلنشینش میخوندم. قبل از خواب سوره واقعه می خوندم و دعای عهد رو از دست نميدادم.
روحیه کار تشکیلاتی داشتم و به همین دلیل بچه های مسجد زین العابدین(ع) با من همکاری فکری و معنوی داشتن.
@defae_moghadas2
❣❣❣