1⃣2⃣
بخشی از وصیتنامه ام رو ببینید، جالبه 👇
به وصیت هایم جامه عمل بپوشانید. آن چیزی را که عمل کرده ام می گویم:
1⃣نماز شب را بخوانید اگر میخواهید به خدا نزدیک شوید و ببینید آنچه را که ...
2⃣ بعد از نماز دعا کنید ، دعائی که شما را تغییر دهد و اینگونه نیایش مداوم باشد .
3⃣ به قرآن اهمیت زیادی بدهید و تا می توانید آنرا بخوانید که قلب شما را روشن می کند و نور ایمان را در وجودتان میدمد .
4⃣ به وقت نماز اهمیت زیادی بدهید که این دستور خداست .
👋
چادرش و
دو تیکه آجر!
کمی خورد و خوراک 🍱وخرما و گلابدان وعکس #شهیدش
یعنی ⇜ #خونه_مادری😍
فقط!
یه #مادر می تونه خونه ی مادری🏡 رو برداره ببره #سر_خاک .
🍃🌹🍃🌹
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
یادمان باشد...
که وجب به وجب ، قدم به قدم و عمود به عمود زیارت اربعین را مدیون قطره قطره خون شهیدانیم...
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
نام و نام خانوادگی :
#شهید_سید_ضیاءالدین_سیدصدر🕊🌹
تاریخ تولد :1343
تاریخ شهادت :1363/12/23
محل تولد : اهواز
محل شهادت :جزیره مجنون
عملیات منجر به شهادت : #بدر
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
در حسـرت فتـح آسمانها ماندیم
پابنـد زمین شدیم و اینجا ماندیم
"از آخـر مجلس شهدا" رفتنـد و
مائیم که دسته جمع، تنها ماندیم
@defae_moghadas2
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂🕊
🍂
🔻 تبحر در میدان تیر
با آن که یک دست خود را در راه خدا داده بود، اما هرگز از این نظر احساس ضعفی در دل نداشت. با همان یک دست خود، تمامی توان خویش را در راه مبارزه در میدان نبرد به کار می گرفت و براستی که در وجود خود حماسه ها داشت.
به پشت پادگان کرخه رفته بودیم تا گردان آموزش های لازم را جهت شرکت در عملیاتی در همان منطقه، به بچه ها بدهد.
پس از اتمام آموزش ها، گردان را به میدان تیر بردند تا بچه ها هر کدام با سلاح خود تیراندازی کنند. حاج اسماعیل که آن وقت ها تازه از سفر مکه آمده بود، در صف آرپی جی زن ها قرار گرفت. برای آرپی جی زن ها شیاری در دامنه کوهی که مقابل بچه ها بود، مشخص شد. تمام بچه ها شلیک کردند ولی فقط یکی از آنها توانست به هدف بزند.
حاج اسماعیل نفر آخر بود. با یک دست شلیک کرد و درست شیار کوه را مورد هدف قرار داد. صدای تکبیر بچه ها فضا را پر کرد. این حاج اسماعیل بود که با یک دست و با این که مدتها تمرین نکرده بود و تازه از سفر حج آمده بود، بهتر از بقیه بچه ها آرپی جی خود را به هدف زد.
(مهدی زهره بخش)
@defae_moghadas2
❣
حماسه جنوب،شهدا🚩
✨🔵🔵🍃🔵🔵✨🔵🔵🍃
#شهید_حسن رکابی
💠 من شهید می شوم !
🔰 بعد از عبور معجزه آسا از محاصره سوسنگرد به هویزه آمدیم . من بودم و حسن مستقیماً رفتیم پیش اصغر گندمکار که فرمانده سپاه هویزه بود. جریان حمله عراقیها و محاصره سوسنگرد را به او گفتیم .
🔰اصغر از کل جریان مطلع بود. با چهره مهربان و در عین حال جدیش به همه آماده باش داد و گفت همه مسلح شوید و وسائل خودتان را همراه داشته باشید . در کانال کوچکی که روبروی مقرمان کنده شده بود سنگر گرفتیم . تا شب در آنجا ماندیم ولی خبری نشد. من و حسن طبق معمول کنار همدیگه نشسته بودیم.
🔰 حسن کاملاً سکوت کرده بود و به نظر می آمد در حال و هوای خاصی است. مثل کسی می ماند که به تفکر عمیقی فرو رفته . بر خلاف همیشه که با من حرف می زد، ساکت بود . گاهی به چهره او خیره می شدم و گاهی هم سرم را بر می گرداندم . در خود فرو رفته بودم و فکر می کردم که چه خواهد شد ؟ یک دفعه حسن صدایم کرد و با خوشحالی گفت : «عباس! من شهید می شم ! وِه ، یا الله، من شهید می شوم ! » با تعجب به چهره اش که کاملاً بشاش شده بود خیره شدم.
🔰 واقعش گفته اش را خیلی جدی نگرفتم . این هم از شیطنت و کم ایمانی من بود. حسن در جریان محاصره سوسنگرد شهید نشد. پس از محاصره که موفق شدیم به اهواز برگردیم به او گفتم چطور شد که شهید نشدی ؟ او نگاهی به دور دست کرد و آهی کشید و هیچ نگفت. در قضایای هویزه هم همراه نیروهای حسین علم الهدی بود . اما به آنها نرسید و از آنها جا ماند. این مسئله او را خیلی ناراحت کرده بود . از حسن رکابی شاداب و بشاش دیگر خبری نبود . دیگر کمتر شوخی می کرد.
🔰 تا اینکه در انبار مهمات در حالیکه در آن دوران مظلومیت و تنهائی، کمترین تجهیزات را داشتیم روی پروژه موشکی کار می کرد که در اثر انفجار بمب زیر پایش به شهادت رسید و مرا در حسرت دیدن یکبار دیگر رویش باقی گذارد.
یادش گرامی باد 🙏
راوی : عباس علی عظیمی
حماسه جنوب - شهدا
@defae_moghadas2
✨🔵🔵🍃🔵🔵✨🔵🔵🍃
#شهید_مرتضی_آوینی:
❣چه روزگار شگفتی! بگذار اغیار هرگز در نیابند ڪه این همه در ڪام ما چه شیرین است. بگذار اغیار هرگز در نیابند ڪه این قلبهاے ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و سر ما در هواے کدامین #یار خود را از پا نمیشناسد . . .
💢وداع مهدی تیموری رزمنده ی گردان ۱۵۵حضرت علی اصغر(ع)از تیپ ۳۲انصار الحسین(ع)پیش از رفتن به عملیات عاشورا در منطقه ی میمک.
#عکاس:امیر روشنایی.