حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸 #شهید_مدافع_حرم_مجتبی_زکوی_زاده🕊 تولد : 1362/7/1 شهادت : آذر 1394 @defae_moghadas2
🍃🌸
#مجتبی اولین شهید مدافع حرم باغملکه ، که با اختیار خود و داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی عشق حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) به سوریه رفت.
و پس از حدود 20 روز نبرد با گروههای تکفیری به شهادت رسید .
قبل از پرواز به سوریه، به دوستان خود میگفت اولین شهید(مدافع حرم) تیپ و شهرستان باغملک ، خودم هستم.
و #مجتبی اولین شهید مدافع حرم تیپ امام حسن مجتبی (ع) خوزستان و شهرستان باغملک 10 روز مانده به شهادت امام حسن مجتبی(ع) به خیل شهدا پیوست.
#شهید_مدافع_حرم_مجتبی_زکوی_زاده🕊
#سالروز_شهادت
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣ 🔻 شهید محمود دانشیار 4⃣ ✍ در دل گفتم: خدایا، محمود را چه شده؟ هماندم به دلم آمد که حتما” یکی از م
❣
🔻 شهید محمود دانشیار 5⃣
✍ محمود به یکطرف پرت شد و گرد و خاکی دور و بر او را احاطه کرد با آشفتگی خود را به او رساندم، به پشت روی زمین افتاده و سر و رویش خاکی شده و رنگ از چهره اش پریده بود سرش را از زمین بلند کرده به دست راستش نگاه می کرد.
✍ گفتم: محمود، چی شد؟ گفت: ترکش خورده ام،گفتم: کجا، گفت: دستم و دست راستش را به آسمان می کشید و از درد بی تابی می کرد. یک لحظه چشمم به پشت سرش افتاد خدایا چه می دیدم باور کردنی نبود نیمه پشت سرش کاملا” رفته بود و خون فوران می کرد
✍ به ناگاه از شدت درد دستش، بلندبلند،گریه می کرد و در حالی که فریاد می زد: دستم دستم، حالش خراب شد، زبان در دهانش پیچیده و صداهای خس خسی از دهانش بیرون می زد گیج و منگ به او نگاه می کردم و مانند درمانده ای مات و مبهوت به او زل زده و فقط او را نگاه می کردم سرم داغ شده وگوشهایم چیزی را نمی فهمید و آن همه انفجارها را نمی شنیدم، هیچ چیز باورم نمی شد
✍ آیا واقعا” این محمود بود که دارد از دست می رود؟ آنهمه درد و دلها، آن همه حسرتهای جدایی از مجید صدف ساز و آن همه گریه و زاری ها و دعاهای جانسوز، آه خدایا بعد از او چه کنم؟ چگونه فقدان او را تحمل کنم؟ دلم بسیار آشوب زده و غمبار بود حال غریبی داشتم و تنها کلامی که می توانستم با زحمت بگویم، محمود، محمود بود.
ادامه رو پیگیر باشید 👇👇
❣
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸 #شهید_مدافع_حرم_حاج_رضا_ملایی 🕊 تولد : 1336/1/5 شهادت : 1394/9/10 @defae_moghadas2
🍃🌸
#حاج_رضا_ملایی ، معلم و رزمنده ی دفاع مقدس بود و سالها به میهن اسلامی خدمت کرد ، چه در حوزه ی آموزش و فرهنگ و چه در جبهه های رزم ؛ جان برکف و با ایمانی راسخ به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت و به خواست پروردگار زنده ماند تا با خدمات بی دریغش در حوزه های دیگر، و دفاع از حرم آل الله ،کوله باری انباشته ، و به دیدار حق بشتابد.
✍ #حاج_رضا در وصیتنامه خود می نویسد : 🔻
اینجانب بعنوان سرباز ولایت (ازخداهم می خواهم مرابعنوان سرباز ولایت قراردهد)
ازهمه میخواهم پیروخط ولایت بوده وگوش به فرمان ولایت باشند.
#شهید_مدافع_حرم_حاج_رضا_ملایی🕊
#سالروز_شهادت
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣ 🔻 شهید محمود دانشیار 5⃣ ✍ محمود به یکطرف پرت شد و گرد و خاکی دور و بر او را احاطه کرد با آشفتگی خ
❣
🔻 شهید محمود دانشیار 6⃣
✍ یک وقت صدایی مرا بخود آورد، الله اکبر، الله اکبر، اشهدان لااله الاالله و اشهدو …….. عبدالرحمن محمد سعید بود که برایش شهادتین را می خواند، نمی دانم چقدر طول کشید تا شهادتین تمام شد که شنیدم فریاد می زند: ناصر، ناصر زود باش بیا الان تو هم تیر می خوری، دیگر کاری از دستت برنمی آید، عجله کن، بیا، به جلو،
✍نگاه کردم، عبدالرحمن و چند تا از بچه ها خود را داخل گودال کم عمقی که در پانزده یا بیست متری بود انداخته و مرا صدا می کردند دلم نمی آمد محمود را رها کنم. گاهی نگاهی به او و گاهی به بچه ها نظر می کردم چندگلوله از روی سرم رد شدند بوی سوختن موهای سرم به مشامم رسید
✍ دستی به سرم کشیدم، نه زخمی نشده ام سفیر گلوله ها همچنان از اطرافم می گذشت، دست محمود که را به بالا خشک شده بود، گرفتم و به پهلویش چسباندم، چاره ای نبود جستی زده با چند گام خودم را به داخل گودال پرتاب کردم.
سرم را کمی بالا آورده و محمود را نگاه کردم، بی حرکت و معصومانه روی زمین خوابیده بود.
ادامه رو پیگیر باشید 👇👇
❣