eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(٢ / ١) ....!! 🌷ما در گروه تفحص نیروی انسانی کار می کردیم. یک روز مادر شهیدی (مادر شهید صمد مدانلو - پهناب جویبار) آمد و گفت: دیشب خواب پسرم را دیدم، پسرم به من گفت؛ جنازه ی او و چند تن از شهدا در منطقه ای در زیر خاک پنهان است؛ آمدم تا این موضوع را به شما اطلاع بدهم تا آنها را پیدا کنید. من به این مادر گفتم: شما باید با مسئول تفحص مان آقای روستا صحبت کنید. او الان نیست و در منطقه حضور دارد. بروید هر وقت آمد خبرتان مى كنيم. 🌷در حال صحبت بودیم که ناگهان درب اتاق باز شد و آقای روستا وارد شد. بدون هر گونه تعللی، موضوع را به آقای روستا انتقال دادم. مادر شهید هم نزد آقای روستا رفت و ماجرای خوابش را برای او تعریف کرد. صحبت های این مادر تمام شد، روستا به شوخی گفت: خواب زن چپ است. داری با ما شوخی می کنی! 🌷من هم که حال و روز پیرزن و شوق و همچنین اطمینان او را دیدم، گفتم: کاغذ و خودکار بدهید تا ایشان شکل جایی را که در خواب دیده اند، برای ما بکشد و یا آن را به گونه ای توصیف کند که ما بتوانیم آن را روی کاغذ پیاده کنیم. مادر که منطقه را خوب نمی شناخت، شروع به توصیف آنجا کرد و با کشیدن خط و تپه و توضیح به ما نشان داد که منظورش کجاست. 🌷بعد از کشیدن کروکی خداحافظی کرد و رفت. چند روز بعد که آقای روستا به منطقه رفت، در حین تفحص، با تپه ای مواجه شد که ناخواسته او را به یاد حرف های مادر شهید انداخت و احساس کرد که این همان نقطه ای است که آن مادر، نشانی اش را داده بود. فوراً بچه ها را صدا زد و به همراه آنان دست به کار شدند و مشغول تفحص شدند، هنوز دقایقی از جستجو نگذشته بود که.... ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(٢ / ٢) ....!! 🌷....هنوز دقایقی از جستجو نگذشته بود که متوجه ی وجود پیکر چند شهید در دل تپه شدن! با انتقال جنازه ها و پلاک ها و استعلام از تهران، متوجه شدند که یکی از این شهدا فرزند همان مادری است که نشانی منطقه را داده بود. 🌷سه هفته بعد، این مادر بار دیگر پیش ما آمد و گفت: دوباره خواب پسرم را دیدم و این بار به من گفت: می خواهم تو را به مشهد ببرم. آنجا بود که خبر پیدا شدن پیکر پسرش را به او دادیم و این مادر با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شد و از ما تشکر کرد. 🌷قرار شد که آن شهدا را در قالب کاروانی از معراج شهدای تهران به مشهد اعزام کنند. شهدا را با تریلی و با عبور از چند استان از رامسر به ساری آوردند و از ساری به مشهد بردند. در میدان امام (ره) ساری، چشمم به این مادر افتاد، جلو رفتم و گفتم: مادرجان! پسر تو روی این تریلی هست و تابوتی را نشانش دادم و گفتم این جنازه ی پسر توست. 🌷قرار شد نماینده ی خودمان را بفرستیم تا جنازه ها را از مشهد تحویل بگیرد و بیاورد. به همین منظور، آمبولانس خالی را همراه کاروان روانه کردیم. با مشاهده آمبولانس خالی، یاد حرف های مادر شهید در مورد زیارت امام رضا(ع) افتادم. به مادر شهید گفتم: مادر دوست داری به مشهد بروی؟ سرش را به نشانه رضایت تکان داد و گفت چیزی نمی خواهم، حتی بدون آب و غذا می روم. 🌷این مادر پس از برگشت از مشهد و برگزاری مراسم پسرش پیش ما آمد و گفت: دیدید پسرم مرا با خودش به مشهد برد و به قولش عمل کرد....! راوی: حبیب اله احمدی
به نام آن خداوندی که نور است رحیم است و کریم است و غفور است خدای صبح و این شور و طراوت که از لطفش دل ما در سُرور است.... یک #صبح_بخیر قشنگ یک دعای ناب از عمق جان تقدیم به کسانی که جنسشان از کیمیاست عهدشان از وفاست مهرشان پر از صفاست حسابشان از همه جداست و #سلام به شمایی که هستید و اینجایید... سلام صبح بخیر @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨💢✨💢✨💢✨ دورکعت عشق 🍃مادرش می گفت : داخل منزل مشغول کباب کردن گوشت بر روی زغال بودم و بو ، حسابی پخش شده بود ، از بیرون منزل که به حیاط وارد شد ، گفت : مادر چرا این کار را می کنی ؟ با تعجب پرسیدم : کدوم کار ؟ گفت : " همین ک دود و بویی که راه انداختی ای ، نمی ترسی عابری یا همسایه ای که نداشته باشد غصه بخورد و آه و ناله کند ؟ این کار گناه است ، رعایت حال دیگران را حتی در پختن هم بکن. " اومعین الضعفا پاسدار رشید اسلام شهید " رحیم عبدلی " بود که در 65/10/4 بر سفره الهی نشست و بهشتی شد . به استقبال یادواره سرداران و یک هزارشهید شهرستان اندیمشک خادم الشهدا حماسه جنوب شهدا @defae_moghadas2 ✨💢✨💢✨💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعری که مقام معظم رهبری خطاب به شهدا خوانده و گریه کردند؛😔 🔸ما سینه زدیم و بی صدا باریدند 🔸از هرچه که دم زدیم آنها دیدند 🔸ما مدعیان صف اول بودیم 🔸از آخر مجلس شهدا را چیدند ✅ شاعر خطاب به آقا در جواب شعری که خواندند: 🔹از اشک شما ارض و سما باریدند 🔹بر آه شما انس و ملک نالیدند 🔹گفتند همه "فدای اشکت آقا" 🔹تصویر شما را شهدا بوسیدند 🔹آقا خودتان حضرت خورشید هستید 🔹از نور شما ستاره ها تابیدند 🔹در مجلس خوبان شهدا هم بودند 🔹اما همگان گرد شما چرخیدند 🔹از اول و از آخر مجلس، شهدا 🔹آقای جهان سید علی را چیدند🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه که شهادت به "خونی" شدن نیست گاهی شهادت به "خاکی" شدن است @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا