5⃣🌊🌊🌊
❓آیا می دانید؟
✍در بخشی از قسمتهای منطقه، زمین آن باتلاقی است چنانچه بیشترین قسمت آن در حاشیه جنوبی جاده امالقصر از جزایر حجام تا رأسالبیشه و منطقه جنوبی آن به سمت خلیج فارس به همین وضع میباشد که عرض منطقه باتلاقی آن در بعضی مناطق به ۴ کیلومتر میرسد.
و این غول عظیم ، غران و وحشی ، به وقت دیوانگی به هر چه روی آب شناور باشد رحم نکرده و نمی کند حتی #غواص...
#فقط_تصور_کن
#اروند
#کربلای4
#شهدای_غواص
@defae_moghadas2
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💚پاسدار شهيد مجيد غزيعلي1⃣
🔅عصر يكي از روزهاي آذرماه سال 63، من به همراه دوست بسيار عزيزم حسن علي هاديزاده به گردان جعفر طيار اعزام شديم .
🔅مقر استقرار گردان در پشت پادگان كرخه و در منطقه چادرها بود ؛ اگر درست يادم باشد همان شب يا شب بعد بود كه عمو مجيد ( برادر مجيد نصاري ) من و هاديزاده را صدا كرد و گفت: آماده هستيد امشب جهت پدافندي جزيره مجنون جلو برويم ؟ بعد از اعلام موافقت ما، گفت: خوب ! برويد حاضر شويد .
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💚پاسدار شهيد مجيد غزيعلي 2⃣
🔅بچه هاي گردان خيلي ناراحت شدند. خيلي سخت بود! تمام بچه ها آرزو داشتند به منطقه بروند . آن ها را بعد از گذشت چند هفته هنوز به منطقه نبرده بودند و مي ديدند دو تا شوشتري ترسو و تا حدودي غريبه هنوز گرد راه را نتكانيده، در حال رفتن هستند.
🔅خلاصه خيلي سريع و بصورت سمبل وار به ما كارت، پلاك و لباس دادند و با برخوردهايي كه از روي حسادت ( عشق بچه ها به نبرد با دشمن بعثي ) بود ما را راهي كردند. در جمع آن روز تا حدودي غريب بوديم؛ تنها اشناي ما جناب آقاي مجيد نصاري بود كه ما را از شرهاني و الفجر مقدماتي مي شناخت .من بعد از والفجر يك ديگر ارتباطي با گردان نداشتم و در عمليات خيبر نيز به گردان قدس رفته بودم.
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💚پاسدار شهيد مجيد غزيعلي3⃣
🔅خلاصه عمو مجيد ساعت 10 يا 12 شب بود كه ما را سوار يك وانت لندكروز كرد (ظاهرا" خيلي دوستمان داشت كه ما را زير باران در پشت وانت سوار كرد. ) و رفتيم تا با جزيره مجنون آشنا شويم ... ساعت تقريبا" 6 يا 7 صبح بود. پس از سلام و عليك و خوش و بش با دوستان خوبم در مخابرات ( حسن ترتيفي ، جولاني ، رستگاران و شايد مهتدي ) ما را با قايق به خط بردند .
🔅اولين كسي كه از ما استقبال كرد جوان خوش رو و جكمودبي بنام شهيد مجيد غزيعلي بود. آنجا اولين و بهترين خاطره ي آشنايي ما با آقا مجيد گل بود. اين برادر عرب زبان و خوش تيپ خيلي ما را تحويل گرفت. هنوز چند دقيقه اي از آمدنمان نمي گذشت كه با آتش شديد خمپاره و توپ عراق روي خط روبرو شديم. جواني بنام موسويان كه بچه ي آخرآسفالت بود به همراه يك يا دو نفر ديگر شهيد شدند . رو به حسن هاديزاده كردم و گفتم:" حسن! اينجا ديگه چه خبره و كجا است ؟ خطي مستقيم و وسط كران تا كران
آب كه فقط گلوله توپ و ميني كاتيوشا مي خورد . خيلي ترسناك و خطري بود.
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴