گاهـی ...
فاصله ما و #شهدا
یه خمپاره است ؛
یه سیم خاردارِ به اسمِ #نَفْس !
از این ها که بگذریم ،
می رسیم ...
#جامـــــانده_ام😔
سلام صبحتون شهدایی
@defae_moghadas2
🕊🍂 🍂🕊
🌹 #شهید_سیاهکالی
🖋 #خاطرات
حمید شبهای جمعہ هیئت میرفت . چندین بار بہ من گفت ڪه باهاش برم ؛ ولی چون خجالت میڪشیدم نمیرفتم ؛ این بار حرفش را رد نڪردم.
فردای آن روز بعد از ڪلاس حمید طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با دستہ گل قشنگ
پرسیدم بہ چہ مناسبت گرفتی ؟ گفت : این گلها قابلتو نداره ، ولی از اونجا ڪه قبول ڪردی بیای هیئت این دستہ گل رو برای تشڪر برات گرفتم ...
✍ همسر شهید ...
شهید حمید سیاهکالی مرادی
🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم
. 💢💢🍃🍃💢💢
✍خاطراتی از شهید والا مقام
#بهرام_درویش_پور
🌷یکی دیگر از عزیزان مخلص بسیجی شهرستان رامهرمز شهید بهرام درویش پور می باشد . این شهید هم مانند سایر شهدا مودب ، آرام ، تابع اوامر ، پر تلاش و متعهد بود و حقیر علاقه عجیبی به ایشان داشتم .
چند خاطره از ایشان نقل می کنم 👇👇👇
@defae_moghadas2
. 💢💢🍃🍃💢💢
. 💢💢🍃🍃💢💢
👌خاطره اول 👇
🌷در دومین پدافندی عملیات رمضان در جبهه پیچ کوشک بودیم خاکریز را تازه احداث کرده بودند گروهان ما را به آنجا ماموریت دادند در پشت خاکریز که مستقر شدیم هر چند نفر مشغول ساختن یک سنگر تجمعی شدیم در حین ساختن سنگر یک خمپاره ای از طرف دشمن بعثی در کنار بچه ها منفجر می شود چند نفر مجروح می شدند از جمله شهید بهرام که یک ترکش ریز به روی صورت و گونه راستش می خورد شهید از اعزام به اورژانس خود داری می کند و تا زمانی که گروهان در خط بود با همان مجروحیت با گروهان باقی می ماند .
@defae_moghadas2
. 💢💢🍃🍃💢💢
. 💢💢🍃🍃💢💢
👌خاطره دوم 👇
🌷 زمستان سال 61 بود ما در گردان همیشه پیروز شهید رایگانی در سایت چهار استقرار داشتیم . در یک شب که رزم شبانه داشتیم بعد از عملیات رزم شبانه من ایستاده بودم و شهید بهرام در کنار من نشسته بود و شهید جاوید الاثر سردار عبدالرحمن معروف در حالی که یک مین منور را روشن کرده بود داشت در خصوص رزم شبانه صحبت می کرد من هم بی سیم چی گروهان بودم عمدا با گوشی بی سیم زدم به صورت ایشان ابتدا محلی ندادم بعد نگاهی به صورت چون ماه و مظلومش کردم و معذرت خواهی کردم شهید معذرت من را پذیرفت ولی به محض اینکه صورتم را بر گرداندم ایشان هم با قنداق اسلحه ای که در دست داشت زد به پایم و گفت که معذرت می خواهم و من هم متقابلا پذیرفتم.
@defae_moghadas2
. 💢💢🍃🍃💢💢
. 💢💢🍃🍃💢💢
👌خاطره سوم 👇
🌷 چند روز قبل از شروع عملیات والفجر مقدماتی دسته فدائی 30 نفر تشکیل شد و ایشان جز دسته ویژه 30 نفره و فدایی بود زمانی که این دسته از گردان جدا شد من ایشان را برای خداحافظی ندیدم در نتیجه خیلی نگران و ناراحت بودم. شب عملیات خواب دیدم که شهید در یک هاله ای از نور است و تا نیمه بدن مطهرش پیدا بود با همدیگر رو بوسی و خداحافظی کردیم و آن شب من یقین پیدا کردم که ایشان در این عملیات شهید خواهد شد و همین گونه هم بود.
#برای شادی روح امام شهدا و شهدا #صلوات
@defae_moghadas2
. 💢💢🍃🍃💢💢