eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗✨📕✨📗 📚 : زینت علی مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و می خواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم ... هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده ... تا خبردارشده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه ... چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت ... نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم ... خنده روی لبش خشک شد ... با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد ... چقدر گذشت؟ نمی دونم ... مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین ... - شرمنده ام علی آقا ... دختره ... نگاهش خیلی جدی شد ... هرگز اون طوری ندیده بودمش ... با همون حالت، رو کرد به مادرم ... حاج خانم، عذرمی خوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید ... مادرم با ترس ... در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون ... اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه ... بدجور دلم سوخته بود ... - خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی؟ ... دختر رحمت خداست ... برکت زندگیه ... خدا به هر کی نظر کنه بهش دختر میده ... عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود ... و من بلند و بلند تر گریه می کردم ... با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاق ... با شنیدن صدای من داره از ترس سکته می کنه ... بغلش کرد ... در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار داد ... چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمی زد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... دانه های اشک از چشمش سرازیر شد ... - بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ... حق خودته که اسمش رو بزاری ... اما من می خوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید ... خوش آمدی زینب خانم ... و من هنوز گریه می کردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی ... @defae_moghadas2 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
✨صبحمان را با سلام بر حسین(ع) شروع می کنیم . . . ✨رو به شش گوشه ترین قبله ی عالم هرصبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد:🌹 ✨چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــا عَبـــــدالله چَشــم تـو خــالق دُنیـــاست اَبــاعَبـــدالله هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت او نَظـَرکَــرده ی زَهــراست اَبـاعبـــدالله 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ✨ الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.✋ 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 💠اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفرج
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 یادش بخیر محمد رضا آزادی رو می گم می گفت، حاضر جون بدم ولی منو "بسیجی" صدا کنن. 👌🏻 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹 وعده ی خداوند تخلف ناپذیر و ! تنها مسیر یکطرفه ی دنیای ماست! هرچه خدا بخواهد همان گونه می شود.. 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 دو رکعت عشق اوایل انقلاب که شهر اندیمشک در محاصره ،سیل قرار گرفته بود سر از پا نمی شناخت و با تمام وجود به سیل زدگان کمک می کرد فقط هنگام نماز و صرف غذا به خانه می امد. اولین شهید که به نام مقدس✨ حضرت زهرا ✨ از عملیات فتح المین جاودانه شد او بود ان دلاور و عاشق 🌹محمد باقری مرادی عبدی 🌹نام داشت. @defae_moghadas2 🌺🍃🌺🍃🌺🍃
💠 امام خامنه ای: مبادا کسانی تصور کنند که دوره‌ی سخن گفتن از شهدا و سربازان فداکار و زحمت‌کشان میدان نبرد، سپری شده @defae_moghadas2
🍃🌸 ❣ من نیز مزه مرگ ، نه ، بهتر بگویم مزه شیرین شهادت راچشیدم. شهادتی که مراجذب خود ساخت و من نیز اورا درک کردم و جذب او شدم ، و خدایا تو را شکر و سپاس می کنم ازاینکه این فیض عظیم و بزرگ را نصیب من نمودی ومرا یاری نمودی تا به دیدارت هرچه زودتر نائل گردم و مرا به آرزوی همیشگی ام که همان #شهادت در راه تو و برای تو بود ، رساندی . #شهید_علی_گازرپور🕊🌹 #کربلای_5 @defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸 ❣ من نیز مزه مرگ ، نه ، بهتر بگویم مزه شیرین شهادت راچشیدم. شهادتی که مراجذب خود ساخت و من نیز
🍃🌸 ❣ ✍با شروع جنگ تحمیلی و تا چند سال بعد از آن ،سنش برای جبهه قد نمی داد ،اما بدون استاد ، مداح و قاری قرآن قابلی بود ، که بارها در مسابقات قرآن شرکت کرده و از نفرات برتر هر دوره بود. با صدای ملکوتی و زیبایش خود را در میان رزمندگان جا کرده بود و به همین دلیل گاهی به دنبالش می آمدند و او را برای مداحی می بردند. ✍همرزم شهید می گفت : با اینکه سن و سال کمی داشت ولی با صورت زیبا و مداحی و صدای روحانی و با صفایش توی غربت جزیره مجنون، دلهای بچه ها را تسخیر کرده بود و صدای محزون و دلنشین اش به قلبها آرامش می داد. او را قبل از عملیات کربلای 4 در گلزار شهدای اهواز دیدم که به مزار شهدا خیره شده بود و گریه می کرد. ✍چند دقیقه ای کنارش نشستم. او با اشاره به مزار شهداء گفت: ببین از بین دوستان و همرزمانم، فقط این جوانها انتخاب شدند و ما ... ماندیم ... صدایش گرفته بود و قطرات اشک از گوشه چشمانش جاری بود. ✍هر زمان به اهواز می آمد سری به مزار شهداء می زد و با آنها درد دل می کرد... تا اینکه از بچه ها شنیدم مزد اشک و ناله هایش را از خدا گرفته و به شهداء پیوسته و مزارش هم ، جایی قرار گرفت که همیشه به آن خیره می شد. 🕊🌹 : همرزم شهید ❣ @defae_moghadas2
🍃🌸 دُنیا را دیدَند ولے نخواسٺند روح‌شان بزرگ تر از دُنیا بود خُـدا بہ فرشتگان فـَرمود: °•بیاوریدشـــان ؛ اینها سَهــمشان پـرواز اسٺ... ❣ @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا