🍃🌸
#خاطرات_شهادت
✍ شب عملیات کربلای پنج بعد از نماز مغرب و عشاء با آن شور و حال خاص خودش، چشم همه بچهها از گریه و مناجات پف کرده بود.
اصغر باخواندن شعر برنامه عروسکی «هادی هدی» جو را عوض کرد خنده بر روی لبها نقش بست.
سپس نیم ساعتی استراحت کردیم و فرمان حرکت به طرف نقطه رهایی(کنار آب دشت شلمچه) صادر شد.
حرکت کردیم و به نقطه مورد نظر رسیدیم و نشستیم و منتظر فرمان برای افتادن در آب ماندیم.
❣⤵️
🍃🌸
✍جواد محمدی را دیدم که در تاریکی به طرفمان میآمد و با لبخند دستش را گذاشت روی شانه من و گفت: «حالا گرگ تویی!» من هم بلافاصله دستم را گذاشتم روی شانه اصغر و گفتم: «تویی.» خندهای کرد و گفت: «بمونه اون طرف.» منظورش را درست نفهمیدم و خیال کردم منظورش آن طرف آب است. بعد رو کرد به طرف من و گفت بیا دیده بوسی(خداحافظی) کنیم. با خودم گفتم که راست میگوید معلوم نیست تا چند لحظه دیگر چه کسی میماند و چه کسی میرود؟
❣⤵️
🍃🌸
✍همدیگر را به آغوش کشیدیم و دیده بوسی کردیم. سپس فرمان رفتن به داخل آب رسید و پشت سر هم در سکوت مطلق آرام وارد آب شدیم.
اصغر جلوتر از من حرکت میکرد و من پشت سرش بودم. تصادفا آن شب مهتابی بود و احتمال اینکه عراقیها متوجه حضور بچهها در آب شوند، زیاد بود و در آن سکوت اسرار آمیز شب غیر از زمزمه آهسته آیه «و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لا یبصرون...» و ذکر بچهها هیچ صدایی نبود.
❣⤵️
🍃🌸
✍البته در هر 10 دقیقه صدای تیربار عراقیها که به صورت ایزایی و بیهدف شلیک میشد سکوت را میشکست. تا اینکه حدود ساعت 11 شب به کنار موانع دشمن رسیدیم که شامل: سیم خاردارهای حلقوی و میلههای خورشیدی و انواع مینها بود، منتظر باز شدن معبر توسط تخریبچیها به حالت نیم خیز داخل آب نشسته بودیم. لحظاتی که قابل وصف نیست. اضطراب و شوق و ... همه در هم آمیخته بود.
❣⤵️
🍃🌸
✍تا اینکه شلیک چند منور پشت سر هم فضا را به گونه دیگری رقم زد و عراقیها متوجه حضور ما در پشت سیم خاردارها شده بود. دیگر هرچه تیربار و شلیک دو لول ضد هوایی و دوشکا بود، به طرف بچهها متمرکز شد. جلوتر یکی داد زد: «آر پی جی زن تیربار را خاموش کن!» نفر جلویی اصغر ، آرپی جی زن بود که موشک آرپی جیاش به کوله پشتیاش گیر کرده بود. اصغر داشت به او کمک میکرد. گفتم: «اصغر ولش کن بریم جلو!»
❣⤵️
4_5855139480809243950.mp3
زمان:
حجم:
6.19M
توێِ خطِ
شۿدا
اگھ باشے
خَط بھ خَط
گُناۿامـُ
و پاڪ مێڪنم
@defae_moghadas2