🍃🍂🍃🌺🍂🍃🍂
🔻خواهر بزرگترش تعریف می کند: اوقاتی را که برای رفع اشکال درسی به منزلمان می آمد، ابتدا در کارهای خانه و نگهداری از دخترم که آن زمان زیر یک سال بود، به من کمک می کرد و بعد از آن بود که می نشستیم و درسهای عقب مانده اش را که به علت حضور در جهبه نتوانسته بود بخواند با هم مرور می کردیم.
🔻آرزو داشت تا راه کربلا باز شود و بتواند مادرش را برای زیارت به آنجا ببرد و همیشه این را به ایشان هم میگفت که بالاخره کربلا آزاد میشود و با هم به زیارت میرویم.
🔻عاشق امام خمینی(ره) بود و همین عشق به ولایت باعث شد که با شروع جنگ تحمیلی با آن سن کم به جبهه برود. وی همیشه به مادرش میگفت شما پنج پسر دارید که باید یکی از آنها را به عنوان خمس، در راه دین و میهن عزیزمان بپردازید.
@defae_moghadas2
🍃🍂🍃🌺🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🌺🍂🍃🍂
🔻چند روز قبل از آخرین حضورش در جبهه، دشمن بعثی اندیمشک را تهدید به موشک باران نمود. ایشان ابتدا مادر و خواهر و سایر بستگان و آشنایان را به اردوگاهی در خارج شهر برد تا خیالش بابت امنیت جا و مکان آنها راحت شود و سپس خود از همان اردوگاه قلعه قاسم راهی جبهه نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام در همان آخرین نبرد یعنی عملیات خیبر، در دهم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ در راه خدا و دفاع از دین، سرزمین و ناموس به شهادت رسید.
💥پیکر پاک و مطهر این نوجوان بسیجی ۱۱ سال بعد در اولین سری شهدای تفحصی منطقه طلائیه در آبان سال ۱۳۷۴ پیدا و به آغوش خانواده و شهرش بازگردانده شد.
☀️روحش شاد و یادش جاودانه باد
@defae_moghadas2
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
بسم رب الشـــــــــــــهداء
صبح آمد
و ازعطر تمنای تو نوشید
خورشید هم از جامه لبخند توپوشید
دست من و
آرامش موزون نگاهت
هر حادثه ازچشمه
چشمان توجوشید .
#شهید_مصطفی_بختیاری ❤️
#صبحتونمنوربهنگاهشهدا🌹
☄💢
« بسم الله الرحمن الرحیم »
روحیه بالا
« یادی که دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است »
روزی روزگاری بهترین انسانها روی زمین برای حفظ این نظام مقدس به جبهه اعزام شدند .
توفیقی پیدا کرده بودم تا در عملیات رمضان در کنار برادران گردان نور حضور داشته باشم. پس از شروع عملیات به دلیل عدم انسجام بین نیروی بسیج و ارتش از گروهان ما فقط یک دسته وارد عمل شد و باقی نیروها یا زمین گیر و یا در بیابان گم شدند.
از دو گروهان ما فقط یک دسته به دشمن هجوم آورد و این یک دسته با هم با مشکلاتی روبرو شد. در بین همه نیروهای این دسته فقط 4 نفر سالم مانده بودیم و مابقی یا شهید شده بودند و یا زخمی.
ما هم راه را گم کرده بودیم و بین نیروهای خودی و دشمن سرگردان مانده بودیم. در این بین برخورد شهید محمد رضا آزادی بی سیم چی گروهان با مشکلات در نوع خود بی نظیر بود. محمد رضا آنچنان با روحیه پیام می داد و وانمود می کرد که ما مشکلی نداریم و پیروزی از آن ماست که هیچ تردیدی از پیروزی در دل ما باقی نمی گذاشت. سرانجام بعد از چهار ساعت بالاخره چهار کیلومتر بالاتر از مکان حرکت اولیه به سلامت به نیروهای خودی رسیدیم.
راوی : مجید نصاری
حماسه جنوب - شهدا
@defae_moghadas2
☄💢
🕊🍂 🍂🕊
✍ راویت؛ مادر شهید
مدام می گفت مادر من را دعا کن. من مادر هستم نمی توانستم دعای شهادت کنم، تنها از خدا می خواستم هرچه لیاقتش هست به او بدهد. وقت رفتن، گفت مادر اگر بروم بدرقه ام می کنی؟ گفتم تو بدرقه شده هستی خدا لیاقت داده که به سوریه بروی. خواستم بدرقه کنم دیدم قدش آنقدر بلند است که فقط چند سانت تا چهارچوب فاصله دارد. نگاهش نکردم، گفتم نکند شیطان وسوسه ام کند که داری چه کار میکنی؟ چرا اجازه میدهی پسرت برود. ولی اجازه ندادم این افکار در سرم باشد، گفتم پسرم برو خدا به همراهت.
🌹 #شهید_اصغر_الیاسی
🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم