🕊🍂 🍂🕊
✍ #برگی_از_خاطرات
یه پسری همیشه خندون ، شوخ طبع، مهربون، دل بزرگ، با معرفت و خوش قول اگه کاری بهش سپرده میشد به خوبی از عهدش بر میومد
مجید مثل برادرم بود تو خیلی از کارها باهاش مشورت میکردم و کمکم میکرد
روز آخر دیدمش گفت داداش دارم میرم گفتم کجا گفت عازمم دارم میرم سوریه گفتم مجید داداش تو تنها پسر باباتی تنهاس نری بمونی برگردیا، گفت من به خاطر بی بی زینب میرم دیدم بغض کرد گفت برام دعا کن آرزو شهادت دارم دوستدارم مثل #خانوم_زهرا (س)
شهید بشم که همینطور هم شد مجید یه تیر به پهلوش خورد و #شهید شد ....
🌹 #شهید_مجید_قربانخانی
🌷 #دوستان_شهدا_باشید
🥀🇮🇷
قایقی به سوی مقصد 1⃣
با تعدادی از رفقا سوار بر قایق در اب راه در حرکت بودیم ،عبد الر حمن مثل یک گل🌹 در وسط قایق نشسته بود .چه کسی می دانست که این لحظات ، لحظات اخر عمر شریف شهید عبدالرحمن است.
خدایا این قایق با این سرعت به کجا میرود😭
اری چیزی نگذشت که به موقعیت از قبل اماده شده برای عروج و مقصد نهایی عبدالرحمن رسیدیم.
بعد از دقایقی عبد الرحمن و عزیز دلم حاج غلامحسین حیدریان وارد آب شدند ،قرعه به نام عبدالرحمن زده شد.
به دستور فرمانده شهیدمان سعید جهانی او باید کلید موشک را می زد.
پیگیر باشید ادامه در پست بعدی
حماسه جنوب - شهدا
🥀🇮🇷
@defae_moghadas2
شهید عبدالرحمن فریدی فر شهادت 1365/2/3
جزایر مجنون ، گردان 133حضرت قائم
@defae_moghadas2
🇮🇷
قایقی به سوی مقصد 2⃣
شوخی گل گرفته بود ،خدا میداند که این لحظات فراموش شدنی نیست.
بله رفقا شوخی بین سعید شهیدسعید (جهانی) شهیدسعید(عبدالرحمن)
بالا گرفت سعید به عبد الرحمن میگفت ممکن است کلید را بزنی تایمر موشک زودتر عمل کند. اگر شهید شدی سلام به عدنان برسان
عبدالرحمن هم با تکه کلام همیشگی و با لحن شوخی و خاص خودش گفت چه میگی.
اری اینها برای ما شوخی بود
ولی برای تقدیر الهی بسیار جدی بود. باید گلی🌹 که در وسط قایق نشسته بود به مقصد میرسید
لحظه انفجار لحظه تلخی برای همه ما بود.
اما برای عبدالرحمن شیرین ترین لحظه بودروحش او همیشه شاد است. اما خدا کند که راحش را ادامه دهنده باشیم.
۲۰ رجب ۱۴۳۸
الحقیر سعید امیدوار
پیگیر باشید ادامه در پست بعدی
حماسه جنوب - شهدا
🇮🇷
@defae_moghadas2
🇮🇷
قایقی به سوی مقصد 3⃣
بعد از اینکه انفجار صورت گرفت همه مات ومبهوت نگاه به پل از هم پاشیده میکردیم برای لحظاتی عقل از سرم بیرون شد و شاید هم به دنبال معجزه میگشتم.
نمیدانم فقط این را بیاد دارم که اطراف را نگاه میکردم که شاید عبدالرحمن را چند متر آن طرف تر زنده ببینم و فقط موج انفجار او را گرفته باشد البته نمی دانم که دوستانم در آن لحظه مثل من فکر می کردند یا نه لحظات سختی بود.
پیگیر باشید ادامه در پست بعدی
حماسه جنوب - شهدا
🇮🇷
@defae_moghadas2
🇮🇷
قایقی به سوی مقصد 4⃣
شاید عزیزان دلم مثل برادر خوبم محمد رضا تقوی ، حاج غلام حسین حیدریان ، خادم حرم شریف امام رضا برادر عزیزم عیسی ستها و یا دوستان دیگری که این حادثه و رویدادتلخ را مشاهده کرده اند اینگونه فکر کرده باشند.
بله فکر خنده داری بود که بادیدن آن صحنه و متلاشی شدن پل زنده بودن شهید عبدالرحمن را در ذهن به پرورانی به هر حال راهی جز تسلیم اراده خداوند نبود.
بعد از لحظاتی دوستان باورشان شد که باید به دنبال جنازه شهید میگشتند اما هیج کس نمیدانست که چگونه جنازه ایی را باید در آب چستجو کنند آیا جنازه ایی باقی مانده بود یا نه ؟
تنها چیزی که از شهید درآن روز پیدا شد تکه ایی از لباس غواصی بود .
که سالهاست آن را مانند تکه ایی جواهر نگهداری کرده ام که عکس آن را برایتان ارسال میکنم
شاید مرحمی باشد برای دل جدا شده از رفیق با صداقتمان
البته این قصه غم انگیز ادامه دارد
روحش شاد
یادش گرامی
ومقامش رفیع
الحقیرسعیدامیدوار
پنجشنبه۲۲رجب ۱۴۳۸
پایان
حماسه جنوب - شهدا
🇮🇷
@defae_moghadas2
🍃🌺🍃
بيا و از سر مِهرت
ڪمے با من مدارا ڪن
نگاهت را مگير از من،
مرا با آن مداوا ڪن
@defae_moghadas2