eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼 دلت که گرفت... با رفیـــــــــــقی درد و دل کن که آســـــــــــمانی باشــد...، این زمینی‌ها؛ در کار خود مانده‌اند! 🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼 🌷نثار ارواح مطهر شهدای عزیز صلوات🌷
_گناه 💠 يكبار كه با ابراهیم صحبت مي‌كردم گفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می‌رفتم همیشه با وضو بودم هميشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز می‌خواندم. پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبي می‌خوندم و از خدا می‌خواستم که یه وقت تو مسابقه‌، حال کسی رو نگیرم. 💠 اما آنچه که ابراهیم را الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری ازگناه بود.❌ او به هیچ وجه گرد گناه نمی‌چرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده می‌شد سریع موضوع را عوض می‌کرد. 💠 هر وقت هم می‌دید که بچه‌ها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب می‌گفت : ((صلوات بفرست ))و يا به هر طریقی بحث رو عوض می‌کرد هیچگاه از کسی بد نمی‌گفت ، مگر به قصد اصلاح کردن او ، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمي‌پوشید . 💠 بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می‌کرد و زمانی هم که علت آن را سؤال می‌کردیم می‌گفت: برای نفس آدم،این کارها لازمه.☝️ ؛ @defae_moghafas2 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍂 *حشمت ترک زاده ، پاسدار حماسه ساز اهوازی* *امروز فضای شهید وشهادت در کوچه وپس کوچه های شهر اهواز پیچید ، خانواده ای در فراغ نشست تا فردا نه چندان دور ،برای همیشه گل لبخند بر لبان خود ودیگران بنشانند ، همان خانواده ای که دیروز در فراق پدر پاسدارش و امروز درشهادت حسین معماری ، مدافع حرم به سوگ نشست*، *در مراسم تشیع جمعی از پیشکسوتان امده بودندو یاد شهدا در دلها زنده گشت ، سردار مجید نصاری جانشین وقت گردان جعفر طیار در زمان دفاع مقدس و تعدادی از رزمندگان گردان در تشیع همراه هم بودیم حاج مجید صدایم زدم ودر اثنا تشیع ، شروع به خاطره ای از سردار شهید حشمت ترک زاده* *جانشین گردان نصر سپاه اهواز نمود* ، *حشمت ترک زاده از پاسداران دوره های اول سپاه بود ، از نیروهای عملیانی وچابک ، حشمت و خانواده اش حق بزرگی به گردن مردم اهواز دارند ، او وبردارانش از جمله کسانی بود که نگذاشتند اهواز به اسارت خصم در آید و خیابانهایش رژه سربازان متجاوز را به نظاره بنشیند* ، *حجت ودیگر برادرش مجروح شدند و سالیان سالها است که با مجروحیت شدید دست وپنجه نرم می کنند*، *اما حشمت ترک زاده به سبب لیاقت در همان سالهای اولیه جنگ، جانشین گردان بود ، گردانی که حاج پرویز رمضانی فرمانده ان بود ، او از حماسه سازان در عملیات بازپس گیری بسنان و سوسنگردبود تا عملیات بیت المقدس*، *مرحله عملیات اول عملیات بیت المقدس گردان از محور نورد به خاکریز دشمن زد ، تا روستای بیوض به پیش رفت* *حشمت خود را به پشت خاکریز دشمن رساند وخود را به خاکریز دشمن چسباند ودرحال بالارفتن از ان بود، که سرش هدف گلوله خمپاره ویا تانک قرار گرفت و از بدنش جداگشت در انسوی خاکریز دشمن افتاد* . *بدنش در این سو و سر مطهر شهید حشمت در انسوی خاکریز* *با شهادت حشمت ، گردان عقب نشست و نیروهای گردان ، بدن مطهر بدو ن سر ،حشمت را به عقب اوردند* *گردان مجدد به خط زد، ومحل را از لوث وجود ارتش عراق پاک کردند وعملیات تا خرداد سال ۶۱ منجر به ازادسازی خرمشهر گشت ادامه داشت* *بعد از تصرف منطقه ، پدر شهید حشمت ترک زاده اصرار داشت که باید سر فرزندم پیدا شود هر گشتند خبری نبود* *او هر روز صبح با دوچرخه از شهر اهواز به محل روستای بیوض می رفت تا شهدا سر فرزند شهیدش را بیاید* *او هر روز صبح خاکریزها را می کاویید، او در کنار لودرها و بلدورزها که مشغول بکار بودند صبح را به شب می رساند وبه شهر باز می گشت* *یک روز دو روز نه* *بلکه او ۲۵ روز از مرکز شهر اهواز بدانجا می رفت اما سر یوسف گم گشته خویش را نیافت* *من نمی دانم بر این پدر در این ۲۵ روز چه گذشت ، و چه نجوایی داشت* ، *اما می دانم،۲۵ روز تمام، شب وروزهایش ، عجین با لحظات کریلا بود* *سرانجام خسته شد وتسلیم شد گفت ؛ حشمت عزیزم ؛ باباجان ۲۵ روز امدم اما سر تو را نیافتم* *خسته و کوفته بخواب رفت* *در عالم رویا حشمت امد ؛ گفت بابا سپاس، اما چند قدم مانده بود تا پیدایم کنید* *تو را گم می کنم هر روز وپیدا می کنم هر شب* *بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب* *پدر درنگ نکرد وفردا سراغ فرماندهان رفت وانها مجددا" چند دستگاه لودر در اختیار او قرار دادند* *وعازم محل شدند ، و او دقیقا" همان مکانی که را دو سه کیلومتری جلوتر از محل شهادت حشمت بود نشان داد و او گفت ، حشمت خود اینجا را نشانم داد* *لودرها مشغول بکار شدند و دقایقی بعد با پیکر چند شهید مواجه شدند که سر مطهر حشمت هم در بین انها بود* *پدر سرمطهر فرزندش در بغل گرفت ناله ای کرد ، وگفت؛ لایومکم کیومک یا اعبدالله* *حسین جان ، حشمت م تقدیم باد* *اما حشمت جان دیگر اهواز زیر چله چله دشمن نیست* *وخرمشهر هم به اغوش وطن بازگشت*،،،، * *# کتاب ماه ابروان ؛ نوشته ی سرهنگ پاسدار عیسی خلیلی* ، @defae_moghadas2 🍂
در اثبات ِ عــــآشقے باید #سنگِ_تمام بگـــذارے ... سنگ ِ تمام .. او بـِرانَد ! تو بیـــــایے...
Karbalaie Habibollah AbdollahiAUD-20190808-WA0031.mp3
زمان: حجم: 5.99M
از شهدا جامونده مادر برام دعا کن منم مثل حسینت شهید کربلا کن @defae_moghadam 🍂
📌 به چشمانمان باید شک کنیم... ▪️ «ابوبصیر» میگوید: با امام باقر به مسجد مدینه وارد شدیم. مردم در رفت و آمد بودند. امام به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟» از هر که پرسیدم آیا ابوجعفر را دیده ای؟ پاسخ منفی شنیدم، در حالیکه امام در کنار من ایستاده بود❗️ ▫️ در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت «ابوهارون» که نابینا بود به مسجد آمد. امام فرمود: «از او نیز بپرس.» از ابوهارون پرسیدم: آیا ابوجعفر را دیدی؟ فورا پاسخ داد: مگر کنار تو نایستاده است؟ گفتم: از کجا دریافتی؟ گفت: چگونه ندانم در حالیکه او نور درخشنده ای است.✨ 📚 بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۳؛ به نقل از خرائج راوندی 🔺 و اما... چرا چشمان ما نمیبیند اماممان را؟ چرا گوشهای ما نمیشنوند صدای (هل من ناصر) او را؟ فقط بگذریم و گذر کنیم از سالهای عمرمان و او را نبینیم جز این انتظاری نمیرود...😔 🏴 شهادت #امام_باقر علیه السلام تسلیت باد.
🌷مشخصات فردی شهید شهید مدافع حرم نام: #شهید_محمد_زلقی نام پدر: مشهدی شیرمحمد محل تولد: ۵۴.۰۵.۲۳ تاریخ تولد: روستای سربیشه از توابع دزفول تاریخ شهادت: ۹۵.۰۳.۱۳ محل شهادت: حلب - سوریه نحوه شهادت: از ناحیه سر توسط حمله تک تیرانداز به ماشین درجه یاسمت: پاسدار بازنشسته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا