❣
🔻 #یادشبخیر
بعضی عکسها !!
گاهی با عکسی از هزاران عکس جبهه روبرو میشویم که برای اهلش، گفتنیها دارد از ناگفتهها!!
هر چند در آن، تنها چند رزمنده باشند و تلّ خاکی و چند گونی سنگری.
اینجا شرهانیست...
تپههایی بکر و دشتی پهناور، و چشماندازی از
دودِ انفجار و صدای گوووم گوووم و پیکرهای بیجان و زمینی سرد..
و انسانهایی از جنس نور و واژههایی چون
کانال.... قناسه.... پیشانی... نارنجک..... و آواهایی از همانجنس که ورد زبان هر روزشان بود
- عباس ترکش خورد....
- ممد با نارنجک تفنگی.....
- غلام در آتش تهیه دیشب...
- جنازه حسین در پشت سنگر....
- پیشانی معتمد با تیر قناسه .....
از همه دنیای خود رها شده بودند تا خود را سپر بلای باورشان کنند....
و چقدر این عکس زنده است و دلربا!!
یکرنگی و صفا...
با چهرههایی مصمّم...
در سختترین شرایط ممکن....
چهمیدانستند.... !!
چند صباحی خواهد گذشت
و روزی پشت راهبندی عصا بدست..کپسول اکسیژن بر دوش... با دستی مجروح و یا چشمی از حدقه درآمده، توقفی کنند تا شخصیتی سوار بر مرکب های آنچنانی از گذرگاهی عبور کند و راه باز شود. همانانی که نان اینان خورند و خدمت نااهلان کنند
همانان که از نامشان پلکانی ساختند برای امیالشان
روز جانباز گرامیباد
جهانی مقدم
@defae_moghadas2
❣
*به نام نامی سقای کربلا صلوات
بهشیرِبیشهیصحراینینواصلوات
به پاسدارِ پرآوازهی خیام حسین
بهقدروشوکتعباس مهلقاصلوات*
ولادت بابالحوائج، نافذالبصیره، اسوهی وفا و ایثار، الگوی تام و تمام ولایتمداری و ولایتپذیری، جانباز کربلا حضرت عباسبنعلی علیهالسلام بر امام عصر روحیفداه و شیعیان ولایتمدارش بویژه شما ایثارگرانِ عرصههای نبرد حق علیه باطل مبارک باد...
التماس دعا
دلنوشته زینب سلیمانی، به مناسب فرارسیدن سالروز تولد امام حسین (ع) و روز پاسدار
"یار برفت و ماند دل
شب همه شب در آب و گل
تلخ و خمار میطپم
تا به صبوح وای من
عزیز تر از جانم، نمادِ حقیقی پاسداری- پاسداری از مظلوم در چنگ ظالم، پاسداری از انسانیت، پاسداری از دین- هرسال ما برای
شما با گرفتن دستهی گل، جشن میگرفتیم، امسال خودتان از بهشت برای اربابتان گل میچینید و تولدش را جشن میگیرید.
بابا جان سلام ما را هم به آقایمان و اربابمان برسانید، بگویید فرزندانم را زیر پرچمتان به حرمت لحظهلحظههایی که قلبشان داغدار است، نگه دارید
روزتان مبارک پاسدار وطن"
@defae_moghadas2
❣
❣ تقدیم به فرمانده شهید گردان بلال، سیدجمشید صفویان که در کربلای چهار آسمانی شد.
داد از این روزگار، فرمانده
زندگی در غبار فرمانده
گرچه همواره روی سر داریم
لطف پروردگار فرمانده
اینک اما دوباره آمده ایم
با دلی بی قرار، فرمانده
مانده یک کوه خاطره از تو
روی دل یادگار فرمانده
لحن شیرین تو کشانده مرا
تا به این لاله زار فرمانده
از کلام تو نور می بارید
بودی آموزگار فرمانده
مثل ابری سخاوت خود را
بر سر ما ببار فرمانده
بچه های بلال همواره
در غم تو دچار... فرمانده
با تو سرمای جبهه ها می شد
مثل فصل بهار فرمانده
بی حضور تو می رسد هر روز
دردها چون قطار فرمانده
یاد شبهای جبهه نورانی
یاد یاران غار فرمانده
شور غواص های بی پروا...
لشکر شب شکار فرمانده
آه از آن شب، جزیره مجنون
سنگر تیربار فرمانده
حمله لو رفته کاش برگردید
از صف کارزار فرمانده
تیر و خمپاره های پی در پی
انفجار انفجار فرمانده
موج و اروند و ساحلی خونین
کربلای چهار فرمانده
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
@defae_moghadas2
❣
پدر شهیدان فهمیده به فرزندان شهیدش پیوست
🌷محمدتقی فهیده
پدر شهیدان والامقام داوود و محمدحسین فهمیده، بعد از یک دوره بیماری، امروز به فرزندان شهیدش پیوست.
حاجيه خانم كريمی والده شهيدان فهميده نيز دوشنبه ۱۲ اسفند سال گذشته، آسمانی شد و به فرزندان شهيدش پيوست
روحشان شاد
@defae_moghadas2
❣
❣
🔻 عنایت ارباب
به زیارت حرم آقا امام رضا رفته بودیم. چند روزی بود که به سر درد شدیدی مبتلا شده بودم و احساس ناراحتی بسیار می کردم. یک شب پسر شهیدم نوراله (علی) را در عالم خواب دیدم. او بین دو آقای بزرگوار و نورانی ایستاده بود. پرسیدم که این دو آقای بزرگوار چه کسانی هستند؟ گفت: اینها پیامبراکرم(صلی علیه واله) و امام رضا(علیه السلام) هستند. سپس او از من پرسید: پدر جان! چرا ناراحتی؟
گفتم: پسرم! سردرد شدیدی دارم. او نگاهی به آن دو معصوم بزرگوار کرد و سپس رو به من کرد و گفت: پدر! دوای درد تو پیش ماست. وقتی به بهبهان رفتی نزد فلان کس به این نشانی برو. دو عدد قرص از او بگیر و بخور، انشاءاله خوب می شوی. بعد از دیدن این خواب وقتی به بهبهان برگشتم به آن نشانی و نزد آن فرد رفتم. برای او ماجرای خواب خود را تعریف کردم. او نیز مرا به فردای آن روز حواله داد. روز بعد وقتی مجدداً نزد آن شخص رفتم به من گفت: دو قرص به تو می دهم. آنها را بخور. آنها را گرفتم و خوردم و چند ساعتی طول نکشید که سردردم به کلی از بین رفت و از آن روز به بعد، دیگر به سردرد مبتلا نشدم.🌸راوی:پدرشهید🌸
@defae_moghadas2
❣
⚘﷽⚘
نسیـم صبــح عطـر نفسهاے
بـاران را زمزمه میکند
کجایے ابراهیــم؟؟؟
چشـم دل بیـدار شد
به شوق حریـر دستـانت
بر گونـه هاے نازک احسـاس
رویایے برکران بغضهـاے تنهـایے شکفت...
باز هم
سـلام دلتنگـے
مـرا با جـاے خـالے نبـودنت
بیـدار و بیقرار کـرد...
ســلام بر ابراهیـم
ســلام بر روزے که زاده شد
ســلام بر روزے که پر کشید
و ســلام بر روزے که بامولایمان رجعت خواهد ک رد...
#گمنامکوچههاےغربتشهادتتمبارک
#سلامصبحتونشهدایے
❣ شهيد عبدالصادق نوري پور
معاون گردان
عاشق گردان نور
عليرضا معينيان
🔻شهید صادق نوری را من از ماموریت طلائیه در سال 61 می شناختم که در گردان نصر بود.
عملیات بیت المقدس هم همانجا بود، علاقه زیادی داشت که به گردان بیاید و بارها این رو بمن گفته بود که دوست دارم به گردان نور بیایم و تا آن موقع نام گردان، هنوز نور بود.
در عملیات محرم بود که حاج اسماعیل او را بعنوان معاون گروهان بکار گیری کرد و بعدها به فرماندهی گروهان هم انتخاب شد و تا معاونت گردان هم پیش رفت.
از لحاظ اخلاقی هم بسیار پر تلاش و صادق بود برادر کوچکش، عبدالکاظم نام داشت و در عملیات بدر به شهادت رسیده بود با این حال صادق جبهه را ترک نکرد و در روحیه اش کوچکترین خللی وارد نشد.
#ادامه_در_پست بعدی
@defae_moghadas2