eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣یادوخاطره ۸ سال دفاع مقدس گرامی باد پیشا پیش هفته دفاع مقدس را به تمامی عزیران رزمنده خانواده شهدا و مفقودین گرامی‌باد عرض می‌کنم. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ روزی به‌اتفاق پدر و مادر شهید سر زمین کشاورزی رفتیم. هوا خیلی گرم بود. یادم رفته بود آب یخ ببرم. قصد رفتن به خانه داشتن برای اوردن آب که حسن رسید. کلمن آب یخ جبهه در ماشین بود. دست بردم که آن را بردارم که صدایش بلند شد که، چکار می کنی حاجی؟! گفتم برای پدر و مادرت می‌برم . کلمن را از دستم گرفت و گفت: "این بیت الماله" هرچی خواستید از خانه ببرید. حاج محمدعلی تنومند https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣راه کاروانِ عشق، از میان تاریخ می گذرد و هر کس، در هر زمره که می خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند ، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد... شهید آوینی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
امیرِ مهربان آن روز صبح امیر علم داشت سرو گردن گاو شیخ را نوازش می کرد. سوداگر دوربین لوبیتلش را که همیشه به گردنش آویزان بود، به طرف او گرفت تا عکسی از او و گاو بگیرد. امیر خم شد و گاو را بوسید و سوداگر عکس اورا در همین حالت گرفت. مدتی بعد داستان آن را برای بچه ها تعرف کرد: «آن روز امیر علم و من با هم در جبهه فارسيات كنار كارون قدم می‌زدیم. امير در هدف گيری بسيار عالی و بی نظير بود ، يك تير خطا از امير نمی ديدی. چشم‌مان به مرغابی هایی که در كنار روستا در آب كارون شنا می کردند، افتاد. گفتم: « نشونه گيری دستی‌مون رو امتحان كنيم ؟» اولين سنگ من فقط مرغابی‌ها را پراكنده كرد و نوبت اميرعلم شد. به يك مرغابی سرسبز خوشگل خارج از گروه اشاره کردم و گفتم: «امیر نوبت توئه. اون مرغابي رو بزن.» امیر ریگ کوچکی برداشت و پرت کرد. ریگ درست به سر آن پرنده خورد و در آب سرنگون شد، بلافاصله به آب پريد و آن را از آب گرفت تا غرق نشود، ولی پرنده بیچاره در حال جان كندن بود. من مرغابی را قبل از مردن ذبح كردم. ناهاری شد برای بچه ها ولی خود امير، مغموم و آزرده حتی به آن لب نزد و من خودم را لعنت می‌كردم با آن پيشنهادم ... امير كوهی از مهر و محبت و عاشق حيوانات بود و آن عكس بوسيدن گاو هم پيرو همان حادثه، يادگار غليان عواطف او پس از آن شكار بود... علیرضا مسرتی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
4.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ مداحی امروز آهنگران برای سردار سلیمانی به سبک و سیاق دفاع مقدس در حضور رهبر انقلاب به خاک افتاد اما ناز شست‌اش بلند است از یمن تا شام دست‌ش https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
759.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار رشید و شهید اسلام سردار هور علی هاشمی در کلام رهبری https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهيد عبدالصادق نوری پور عاشق گردان نور ۱ عليرضا معينيان 🔻شهید صادق نوری را من از ماموریت طلائیه در سال 61 می شناختم که در گردان نصر بود. عملیات بیت المقدس هم همانجا بود، علاقه زیادی داشت که به گردان بیاید و بارها این رو بمن گفته بود که دوست دارم به گردان نور بیایم و تا آن موقع نام گردان، هنوز نور بود. در عملیات محرم بود که حاج اسماعیل او را بعنوان معاون گروهان بکار گیری کرد و بعدها به فرماندهی گروهان هم انتخاب شد و تا معاونت گردان هم پیش رفت. از لحاظ اخلاقی هم بسیار پر تلاش و صادق بود برادر کوچکش، عبدالکاظم نام داشت و در عملیات بدر به شهادت رسیده بود با این حال صادق جبهه را ترک نکرد و در روحیه اش کوچکترین خللی وارد نشد... ادامه در پست بعدی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1