eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣ ورزش صبحگاه ...بعداز نماز صبح که گروهان به خط می شد اگه نوبت سعید بود که بچه هارو بدواند حال بچه ها گرفته می شد. سعید در دویدن با کسی شوخی نداشت و معمولان کمی بیشتر بچه ها رو می دواند. اعصابها همه خراب. به سعید می گفتند : بابا الان که عملیات نیست اینقدر اذیت نکن . گوش نمی کرد وخلاصه وقتی برای دویدن نوبتش بود حسابی بچه ها از خجالتش در می آمدند. سکوت همراه با ناراحتی از سعید در دویدن حاکم بود. دراین موقع ها چند تا از بچه ها سکان کار رو به دست می گرفتند از جمله عباس حاجیان. حاجیان درحال دویدن از صف بیرون می آمد و کنار بچه ها می دوید و شعار می داد.... روحیه می داد. بلند می گفت : _گوش کن جهانی .. - گوش کن جهانی ... بچه ها هم که ریتم حاجیان رو می دونستند اورا تنها نمی گذاشتند و جواب می دادند. بعد حاجیان ادامه می داد: - این آخرین اخطار است. - ورزش - اح اح - تنبلی - به به و دویدن ادامه داشت . از کنار تپه ها و راه های بز رو منطقه رقابیه می گذشتیم. ساعت رو نگاه می کردیم تازه ۲۰ دقیقه گذشته بود . خیلی حالگیری بود. باید همین مسیر رو برمی گشتیم. در حال دویدن سعید می آمد کنار حاجیان بهش می گفت: - عباس برو تو صف، نظم رو بهم نزن. بچه ها نظاره گر بودند. یادشون نبود درحال دو هستند به شعارهای عباس جواب می دادند. - ورزش - اح اح - خوابیدن - به به...... گذری برخاطرات عملیات والفجر مقدماتی منطقه رقابیه. محمد محمدنژاد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
خاطرات جذاب و تکان دهنده از جنگ ۳۳ روزه سردار حاج قاسم سلیمانی (۶) ⊰•┈┈❣┈┈⊰• اما این عملیات، چهار عملیات بود نه یک عملیات؛ چهار عملیات مجزای ویژه بود. یکی، اصل طراحی این عملیات بود؛ دوم، موقع و زمان حمله بود؛ سوم، عبور از سیم‌خاردارهای خیلی متراکم و بلند و وسیع رژیم صهیونیستی و رسیدن به محل عملیات بود؛ چون عملیات فقط زدن نبود که انهدامی صورت بگیرد، باید عبور هم صورت می‌گرفت و می‌رفت آن‌طرف و اسرا را می‌آورد. لذا هر مأموریتی باید با دقتی صورت می‌گرفت که نفرات داخل نفربر کشته نشوند. چهارم هم اینکه باید به‌سرعت انجام می‌شد و این سرعت به ربع ساعت و نیم ساعت نبود بلکه به دقایق و ثانیه‌ها بود. باید به‌سرعت اسرا را به نقطه‌ی امن می‌بردند قبل از اینکه دشمن برسد. معمولاً فاصله‌ی دشمن با نقطه‌ی عملیات در رویارویی زمینی چند دقیقه است، در نبرد هوایی که خیلی سریع‌تر است و دشمن سریع می‌رسد. لذا قبل از عملیات با دقت مورد بررسی قرار گرفت. یکی از ویژگی‌های عماد مغنیه توجهش به ظرافت‌ها و ریزه‌‌کاری‌های دقیق بود. لذا او چون عموماً خودش از نزدیک مدیریت می‌کرد، طراحی هم به عهده‌ی خودش بود، اجرا هم به عهده‌ی خودش بود؛ و عماد موفق شد. باید به دو نکته اشاره کنیم. حزب‌الله ازآنجایی‌که یک پیوستگی و یک دشمنی غیر قابل سازش با اسرائیل دارد، یعنی از نظر حزب‌الله و از منظر اعتقادی و منطق سیاسی، اسرائیل غیر قابل سازش است و از نظر دشمن هم، مسئله‌ی قبول حزب‌الله، غیرممکن است، بنابراین این دشمنی یک دشمنی مستمری است؛ لذا حزب‌الله پیوسته در یک آمادگی برای دفاع بود؛ این نکته‌ی اول.   حزب‌الله خالی الذهن و در یک عدم آمادگی به سر نمی‌برد؛ آماده بود و آمادگی او ربطی به این عملیات نداشت. البته این عملیات آمادگی و هوشیاری را در ابعاد دیگری افزایش داد، اما آمادگی در بُعد نیروهای رزمنده و وسایل و امکانات، از قبل مهیا بود. حالا هم همین‌طور است؛ یعنی حزب‌الله همیشه در یک آمادگی صددرصد به سر می‌برد. آمادگی حزب‌الله مثل دیگر آمادگی‌ها نیست که مثلاً اول، آمادگی زرد اعلام می‌کنند، بعد آمادگی قرمز؛ یا مثلاً ابتدا آمادگی سی درصد، بعد هفتاد درصد و در نهایت صد درصد؛ نه، حزب‌الله پیوسته در یک آمادگی صددرصد به سر می‌برد. آن روز هم در آمادگی صددرصد بود، امروز هم در آمادگی صددرصد است؛ منتها کیفیت این آمادگی به‌دلیل امکانات، در هر دوره‌ای متفاوت است. هر اقدامی که حزب‌الله می‌خواهد انجام بدهد، قبل از آن ابتدا تمهیدات امنیتی را انجام می‌دهد و بعد اقدام می‌‌کند. لذا حزب‌الله وقتی تصمیم به اجرای عملیات اسیر گرفتن این دو سرباز رژیم صهیونیستی برای آن مبادله‌ی مهم و سرنوشت‌ساز گرفت، اول یک آمادگی در خودش ایجاد کرد. این آمادگی دارای دو وضعیت بود: آمادگی در مقابله و آمادگی در کاهش خسارت. در تمام دوره‌ای که رژیم صهیونیستی در آغاز جنگ ۳۳روزه اجرای عملیات کرد خصوصاً در ساعات و روز اول و روزهای اول، او اهداف موجود در بانک اطلاعاتی از قبل آماده‌ی خود را هدف قرار داد. رژیم، همه‌ی آن بانک اطلاعاتی که از قبل آماده کرده بود را به نیروی هوایی خود واگذار کرد و نیروی هوایی بر مبنای آن بانک که مختصات دقیق مکان‌های متعلق به حزب‌الله در آن وجود داشت، وارد عمل شد. اما به‌دلیل تدابیری که حزب‌الله انجام داده بود - هم در بُعد نیروی انسانی و هم در بُعد امکانات – حزب‌الله حداقل آسیب را دید و یا می‌توان گفت در لحظات اولیه‌ هیچ آسیبی ندید. دشمن بعد از ده روز اعلام کرد بانک اهداف من تمام شد، یعنی معنایش این بود که تمام اهداف موجودی که مربوط به حزب‌الله وجود دارد را منهدم کرده؛ اما بعد معلوم شد که به‌دلیل اقدامات و ابتکاراتی که حزب‌الله قبل از شروع عملیات خودش، در پیش‌بینیِ عکس‌العمل دشمن انجام داده بود، همه‌ی آنچه اسرائیل انجام داده بود، خلاف تصوراتشان بود. نکته‌ی دوم اینکه در مسئله‌ی پیش‌بینی جنگ و با توجه به سابقه‌ی عکس‌العمل‌ها، معمولاً این نوع اتفاقات هیچ وقت به یک جنگ کامل نمی‌‌انجامید. عموماً یک عکس‌العمل یک روزه‌ای وجود داشت که با یک شدتی، مناطق یا نقاطی را رژیم مورد حمله قرار می‌داد و بعد متوقف می‌کرد. اما در همان لحظات اول این جنگ، طراحی شده بود که به‌طور کامل به مورد اجرا گذاشته شد. یعنی آن طرح کاملی که در خفا می‌خواستند انجامش بدهند، آن را یک‌جا به اجرا گذاشتند. البته الان ما می‌گوییم «آن طرح در خفا»، وَالّا ما شاید بعد از گذشت دو هفته از آغاز جنگ به‌صورت اعتقادی - و نه اطلاعاتی - به این نکته رسیدیم؛ تقریباً اواخر جنگ بود که به‌صورت اطلاعاتی به این رسیدیم که دشمن طرحی از قبل آماده داشته و می‌خواسته در غافلگیری کامل این را عمل بکند و بخش اعظمی از این فهم ما به‌دلیل اعلام خود دشمن بود. بنابراین جنگ به‌سرعت به یک جنگ کامل تبدیل شد و مثل یک انبار وسیع باروت و
مواد منفجره‌ای که با یک فتیله ناگهان منفجر می‌شود، جنگ شعله‌ور شد. انگار یک‌مرتبه همه‌ی آن طرح به مورد اجرا گذاشته شد و این انفجار عظیم که جنگ ۳۳روزه نامیده شد صورت گرفت. ⊰•┈┈┈┈┈⊰• ادامه دارد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ ای ملت مبارز و مسلمان! دعای فرج را زیاد بخوانید، زیرا که امام زمان(عج) خودش فرموده این دعا را بسیار دوست دارم. شهید مجتبی عالم کار *** ❣ ای کسانی که «یابن‏‌الحسن» و «یابن الزهرا» می‏‌گویید و عاشق مهدی هستید! مهدی(عج) در بیابان‏های خونرنگ خوزستان که در هر وجبش، گلی پرپر شده. مهدی(عج) در میان چادرهای رزمندگان است، مهدی(عج) پیشاپیش سربازانش است. شهید مجید محمدزاده *** ❣ ما، در دوران غیبت امام دوازدهم مهدی (عج) تعالی فرجه زندگی می‏‌کنیم و خود را آماده‏ ظهور امام می‏‌کنیم. دشمن نمی‏‌خواهد این را ببیند و حمله‏ ور شده است بر حکومت اسلامی ما و می‏خواهد این غنچه‏ تازه سر برآورده را نابود کند که نخواهد توانست تا وقتی که رهروان راه حسین (ع) در این صحنه‏ پیکار هستند، ضربه‏‌ای به این انقلاب بزند. این انقلاب، زمینه ساز حکومت امام زمان(عج) است. شهید محمد اسماعیل پاسدار *** ❣ به امید روزی هستم که امام عصر(عج)... ظهور کند و جهان را از ظلم و بیدادگری، رهایی بخشد. شهید جلیل محدثی ‏فر *** ❣ اکنون که فجری دوباه بردمیده است ... برماست که از این انقلاب الهی و اسلامی خویش، به خوبی محافظت کرده و آن را به انقلاب جهانی مهدی(عج) متصل بگردانیم. شهید رجب حبیبی درح https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
خاطرات جذاب و تکان دهنده از جنگ ۳۳ روزه سردار حاج قاسم سلیمانی (۷) ⊰•┈┈❣┈┈⊰• 🔅 در هنگام وقوع جنگ، جنابعالی کجا بودید؟ من روز اول که حادثه اتفاق افتاد به لبنان برگشتم؛ چون یک روز قبل از آن آنجا بودم. درواقع اول به سوریه آمدم، منتها همه‌ی راه‌ها به سمت لبنان مورد حمله قرار گرفته بود، خصوصاً تنها راه رسمی ورودی که گذرگاه مرزی لبنان به سوریه بود، پیوسته زیر آتش هواپیماها بود و هواپیماها لحظه‌ای آنجا را ترک نمی‌کردند. تماسی داشتیم با دوستانمان از راه خط امن و عماد آمد دنبال من و من را از سوریه از یک راه دیگری که یک بخش آن پیاده بود و یک بخشی را هم با ماشین طی کردیم، به لبنان منتقل کرد. آن وقت هنوز گستره‌ی اصلی جنگ، تمرکز بر ساختمان‌های اداری حزب‌الله، اکثر مناطق جنوب و بعضاً نقاطی در مراکز میانی و شمالی بود. تقریباً هفته‌ی اول که سپری شد، از تهران اصرار داشتند که من به تهران بیایم تا درباره‌ی جنگ توضیح بدهم. من از یک راه فرعی برگشتم. آن وقت رهبر معظم انقلاب در مشهد بودند و من خدمت ایشان رسیدم برای جلسه‌ی سران سه قوه و مسئولان اصلی که عضو شورای امنیت ملی بودند و غالباً در بخش‌های امنیتی و اطلاعاتی حضور داشتد. در جلسه‌ی مشهد، من گزارشی از حادثه دادم. گزارش من گزارش تلخی بود. یعنی مشاهدات من افقی از پیروزی را نشان نمی‌داد. جنگ کاملاً جنگ متفاوت و تکنولوژیک و دقیقی بود. اهداف با دقت انتخاب می‌شد. ساختمان‌های دوازده طبقه با یک بمب با زمین یکسان می‌شدند. هدف‌گیری در بخش‌های روستایی که فاصله‌ی یک روستا با روستای دیگر کم بود و روستاها چسبیده به هم بودند، برای توپخانه‌ها کار سختی است؛ درعین‌حال زمانی که هدف جنگ، از حزب‌الله به طایفه‌ی شیعه منتقل شده بود، وضع یک روستایی که شیعه‌نشین بود با روستای دیگری که برادران مسیحی ما بودند یا برادران اهل‌تسنن بودند کاملاً متفاوت بود. یعنی یک جا یک نفر با اطمینان نشسته بود و مشغول کشیدن قلیان بود و یک جا، چندین هزار گلوله فرود می‌آمد. من این مسائل را در آن جلسه گزارش دادم.   وقت نماز شد و حضرت آقا رفتند برای وضو گرفتن. من هم رفتم وضو بگیرم. آقا وضو گرفته بودند و آستین‌هایشان هنوز بالا بود؛ وقتی برمی‌گشتند با دست به من اشاره کردند که بیا؛ من رفتم. آقا فرمودند «شما از گزارشت چیزی می‌خواستی به من بگویی؟» عرض کردم نه، فقط می‌خواستم توضیح واقع را بدهم. آقا فرمودند: «این را فهمیدم. چیز دیگری نمی‌خواستی بگویی؟» عرض کردم نه. نماز خواندیم و برگشتیم به جلسه. گزارش من تمام شده بود. آقا شروع به صحبت کردند. چند مطلب را فرمودند، از جمله اینکه فرمودند نکاتی که فلانی «گفتند پیرامون جنگ، همینطور است؛ این جنگ، جنگ بسیار سخت و شدیدی است اما من تصور می‌کنم این جنگ شبیه جنگ خندق است.» آیات جنگ احزاب یا همان جنگ خندق را قرائت کردند و حالت مسلمان‌ها، حالت اصحاب و یاران پیغمبر، حالتی که بر صف آن‌ها حاکم بود را بیان کردند. بعد فرمودند «اما من تصورم این است که پیروزی این جنگ، همانند پیروزی جنگ خندق خواهد بود.» من در دلم تکان خوردم، چون اصلاً چنین ظنی از نظر نظامی نداشتم. یعنی در دلم تمنا کردم کاش آقا این را نمی‌فرمودند که نتیجه‌ی این جنگ، پیروزی است. جنگ احزاب، پیروزی بزرگ پیامبر بود. در ادامه، آقا دو نکته‌ی دیگر فرمودند که خیلی مهم بود؛ یکی فرمودند «من تصورم این است که اسرائیل این طرح را از قبل آماده کرده بود و می‌خواست همین طرح را در یک غافلگیری کامل به اجرا بگذارد و حزب‌الله را در غافلگیری نابود کند. عمل حزب‌الله در گرفتن این دو اسیر، آن غافلگیری را به هم زد.» خب، من این اطلاعات را نداشتم، سید هم این اطلاعات را نداشت، عماد هم نداشت. هیچ‌کدام این اطلاعات را نداشتیم. من همیشه این اعتقاد را داشتم و به دوستانمان هم گفته‌ام که در این بیست سالی که در محضر آقا بودم، نتیجه‌ی تقوا را و ثمره‌ی آن را که حکمت می‌شود و بر زبان و بر دل و بر عقل جاری می‌شود، من در آقا به‌طور کامل دیدم. لذا در هر چیزی که الان ایشان شبهه می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در انتهای آن، شبهه درمی‌آید و یا بر هر چیزی که یقین می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در آن، [مقصود] به دست می‌آید. ⊰•┈┈┈┈┈⊰• ادامه دارد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
37.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ ایام هجران به پایان می‌رسد یوسف دلها به کنعان می‌رسد ❣ای حضرت صاحب زمان آماده ایم آماده ایم همخوانی| حاج صادق آهنگران به مناسبت نیمه شعبان میلاد منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1