eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐💐💐 ✨شعبان  شد و پیک عشق از راه آمد ✨عطر نفس بقیة الله آمد ✨با جلوه سجاد، ابوالفضل و حسین ✨یك ماه و سه خورشید در این ماه آمد 💐💐💐💐💐💐💐💐 🌺 فرارسیدن مبارک 🌺
صبـح آمده بر پهنه‌ٔ آفاق گذر کن پلکی بزن و بر رُخ ِ دلدار نظر کن این پیلهٔ خمیازگیِ صبحگهان را با خنده‌ٔ پروانگی‌ات دست به سر کن... 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی 🌺
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹 ✍ سردار الله کرم: "شب عملیات بود و من هم فرمانده گردان عملیاتی، داشتم آخرین تذکرات را به رزمندگان می‌دادم که در میان صحبت‌هایم دیدم شهید «علی جنگروی» کفش‌هایش را درآورده و به سمت گردان می‌آید شهید جنگروی را صدایش کردم و گفتم: «تو مسئول تبلیغات تیپ هستی، چرا به این‌جا آمدی؟ تو بایستی به رزمندگان قرآن آموزش بدهی» شهید جنگروی که پشت لباس نوشته بود«یا جنگ، یا زیارت»؛ گفت: «وقتی سر بریده سیدالشهدا(ع) بر سر نی قرآن خواند، تو می‌خوای جلوی رفتن یک قرآن خوان به جنگ را بگیری؟» گفتم: «حالا چرا کفش‌هایت را درآوردی؟» گفت: «من می‌خواهم «حُرّ» امام حسین(ع) باشم و جز شهادت چیز دیگری نمی‌خواهم» گفتم: «چرا حر را انتخاب کردی؟» گفت: «مسئله هر کسی با خودش است، من می‌خواهم امشب این‌گونه به شهادت برسم» شهید لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔻دورکعت عشق پسر عمه اش می گفت:خواهرم که فوت کرد برای دفن پیکرش در کنار برادر شهیدم بین ما و پدرم اختلاف سلیقه پیدا شد چرا که پدرم به شدت از دفن خواهرمان درکنار برادرم ممانعت می کرد و علت آن را اعلام می داشت"که این محل جای خودم است و برای خودم نگه داشته ام"در این گیر و دار او مثل همیشه با لبخندی بر لبانش به جمع ما پیوست وشروع به آرام کردن همه ما کرد و بعد رو به پدرم کرد و گفت:عمو جان این محل جای من است و به تو هم نمی رسد ،و همانجا وصیت کرد"اگر شهید شدم مرا کنار پدر شهیدم و پسر عمه ام به خاک بسپارید" چهل روز بعد از آن حادثه ، پیشگویی او به وقو ع پیوست. اوشهید گرانقدر"مسعود رومی پور"بود که در عملیات بیت المقدس7کربلایی شد. حماسه جنوب -شهدا @defae_moghadas2
روزی شهید_احمد_اللهیاری 🌷در جبهه با خودرو تویوتا از جلوی چادر ما با عجله رد می شد که گرد و خاک جلو چادر ما بلند شد. 🌷 یکی از دوستان سنگریزه ایی را برداشت و به ماشین زد. احمد آقا ماشین را نگهداشت و پیاده شد و با همان سنگریزه ها به شوخی به سرو روی همان دوست ما زد و گفت:این ماشین بیت المال است چرا به طرفش سنگ پرتاب می کنی؟ای کاش سنگ را به من می زدی... و بعد از ما بخاطر ایجاد گرد و خاک معذرت خواهی کرد. 🌷 راوی: جانباز حسین نجفی ┅═══✼🌹✼═══┅┄
⭕️ اهدای هزينه مراسم گراميداشت شهيد غلامعلی اسمعیلی توسط خانواده شهيد به مردم سيل زده مناطق مختلف كشور🌷🌷🌷🌷
یداللہ فوق ایدیهم یعنے بہ خداے خودت اعتماد ڪن یعنے دستے بالاے دستش نیست یعنے حرفش رد خور ندارہ یعنے هرچے میگہ میشہ یعنے فقط خودش. پس همیشه دعا کنید یارب نظر تو برنگردد ما را 🌺سلام صبحتون بخیرو شادی🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🌺 حكايت اذان شهيد راوي :كرامات شهدا منبع :كتاب كرامات شهدا سال 74 بود كه باز دلمان هواي خوزستان كرد و در خدمت بچه هاي «تفحص» راهي طلائيه شديم. عليرغم آب گرفتگي منطقه، بچه ها با دل هايي مالامال از اميد يك نفس به دنبال پيكرهاي مطهر شهدا بودند و با لطف و عنايت خداوند، هر روز تعدادي پيكر شهيد را كشف و منتقل مي كرديم. يك روز تا ظهر هرچه گشتيم پيكر شهيدي را پيدا نكرديم… دل بچه ها شكسته بود. هركس خلوتي براي خود دست و پا كرده بود، صدايي جز صداي آب و نسيمي كه بر گونه هاي زمين مي وزيد به گوش نمي آمد، در همين حين يكي از برادران رو به ما كرد و گفت: «صداي اذان مي شنوم!» ما تعجب كرديم و حرف آن برادر را زياد جدي نگرفتيم تا اين كه دوباره گفت: «صداي اذان مي شنوم، به خدا احساس مي كنم كسي ما را صدا مي زند…». باور اين حرف براي ما دشوار بود، بچه ها مي خواستند باز هم با بي اعتنايي بگذرند، آن برادر مخلص اين بار خطاب به ما گفت: «بياييد همين جايي كه ايشان ايستاده است را با بيل بكنيم». ما هم درست همان جايي كه ايشان ايستاده بود را با بيل كنديم. حدود نيم متر خاك را برداشتيم، با كمال تعجب پيكر مطهر شهيدي را يافتيم كه هنوز كارت شناسايي او كاملاً خوانا بود و پلاكش در لابه لاي استخوان هاي تكيده اش به چشم مي خورد. قدر آن لحظات توكل و اخلاص را فقط بچه هاي تفحص مي فهمند..! حماسه جنوب شهدا @defae_moghadas2 💠🌺
🔹🌸🍃 🍃🌸🔹 ✍ در دوران نبرد خیلی کم غذا میخورد می گفت: شاید بقیه رزمندگان همین راهم نداشته باشند خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای وصال آماده کرده بود‌... شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد به هر کس وظیفه یا خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع و برای جمع ما خیر محض بود. 🌹 🌹 @defae_moghadas2
📜 ۱۶ ساله 👌بیائید هر عمـل نیڪویی ڪه انجام می دهیم تمامش فقط و فقط برای رضـای خــدا باشد و لهو و لعب در آن نباشد... :۶۱/۱۱/۲۲ عملیات والفجرمقدماتی،فکه @defae_moghadas2