کت و شلوار دامادیاش رو تمیز و نو تو کمد نگه داشته بود به بچههای سپاه میگفت: «برای این که اسراف نشه، هر کدوم از شما خواستید داماد بشید، از کت و شلوار من استفاده کنید، این لباس ارثیهی من برای شماست.»
پس از ازدواج ما، کت و شلوار دامادی محمد حسن، وقف بچههای سپاه شده بود و دست به دست میچرخید؛ هر کدوم از دوستاش که میخواستند داماد بشن، برای مراسم دامادیشون، همون کت و شلوار رو میپوشیدند، جالبتر اینکه، هر کسی هم اون کت و شلوار را میپوشید، به شهادت میرسید!
🌷شهید محمدحسن فایده🌷
@defae_moghadas2
🍂
🔻 شهید کلهر
دل کندن از دنیا برای پرواز
اون روزها در عمق نگاه مهربان و چهره متبسم کلهر غم گنگی موج می زد. گویی منتظر واقعه ای بود، حال غریبی داشت. حاج یدالله به آسایشگاه رفت، درب کمدش را بازکرد و گفت بچه ها هرکی هرچی دلش می خواهد به عنوان یادگاری بردارد. من انگشترش را برداشتم، بغض سنگینی راه گلویم را بست. نتوانستم توی آسایشگاه بمانم. به دلم برات شده بود که این کار حاجی بی حکمت نیست. الان هر وقت به انگشتره شهید کلهر نگاه می کنم یاد آن سفرکرده می افتم که هنوز صدها قافله دل همراه اوست.
@defae_moghadas
🍂
🌸🌷
#بسم_رب_الشهدا_الصدقین
💠فرازی از وصیت نامه
شهید مسعود یار علی
شهرستان اهواز
💐ما پيروان مكتب اسلام شهادت را سرآغاز زندگي جاويد و ابدي ميدانيم. شهادت هديهاي است از طره خدا كه نصيب هر كس نميشود. شهيد در پيش خداوند متعال درجهاي دارد كه هم رديف اولياء الله است بقول امام خميني، شهيد مقارن انبياء است او خدا را ميبيند.
مسعود یارعلی 1360/8/5
حماسه جنوب - شهدا
🌸🌷
@defae_moghadas2
غریبـانه رفتید و من !
ملتمسانہ مےگویم :
مدد ڪنیـد
تا طے ڪنـم
این راهِ ناهمـوار را ...
#رزقڪ_شهادت
🌷عصرتون منور به نور شهدا🌷
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
شهید عباس مقبل🌷
🌺🍃🌺🍂🌺🍃🌺
#بسم_رب_الشهدا
#زندگی_نامه_شهید
❣شهید در سال ۱۳۴۳ در محله کرناسیان شهر دزفول چشم به جهان هستی گشود. او که خانواده اش در محله کرناسیان دزفول زندگی میکردند، دوران کودکی را همچون سایر همسن و سالانش گذراند. او به عنوان یک جوانی که می توانست یار و یاور خانواده باشد نیز همچون سایر همسن و سالانش به کار در کورهپزخانه ها و کار بنایی پرداخت.
شهید عزیز عباس مقبل با حضورش به عنوان یک بسیجی در جبهه های حق علیه باطل در عملیات های مختلفی شرکت نمود. او که با گذراندن دوره های آموزش نظامی، به عنوان یک بسیجی تمام عیار شناخته می شد، با حضورش در عملیات های مختلف، توانست به عنوان یک نیروی رزمی شناخته شود.
شهید عزیز عباس مقبل با حضور خود در جبهه های مختلف، عاقبت الامر، در عملیاتی که توسط نیروهای ایران در جبهه صورت گرفته بود، در سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت نیروهای دشمن درآمد و به مدت ۸ سال در اسارت نیروهای ددمنش عراقی بود که حاصل آن، جانبازی و مشکلات جسمی و روحی بود که برای او به ارمغان آورد.
او که در شهریور ماه سال ۱۳۶۹ از بند اسارت رها گردید، در دزفول ساکن شد، اما به دلیل عوارض ناشی از اسارت و زجر و مشکلات بسیار بیشماری که در طول اسارت کشیده بود، بیماری های مختلفی به او روی آورده بود و او با صبوری این مشکلات را تحمل می نمود. تا آخرالامر در چهاردهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ به علت بیماری بدخیم عفونت کلیوی در بخش بیمارستان امام خمینی بستری، و آنگاه که ندا برآمد، او به سوی ملکوت اعلا بال و پر گشود و به سوی خدای خویش شتافت و نام شهید را برای خود برگزید. یاد و خاطره شهید عزیز عباس مقبل را گرامی می داریم. ****
عباّس مقبل- عزیز فرزند سلطانعلی متولد ۱۳۴۳ اسارت ۲۱/۱۱/۶۱ عملیات والفجر مقدماتی جبهه زلیجان نوار مرزی استان خوزستان مدت اسارت ۹۰ ماه رهایی و بازگشت به میهن ۳۰/۵/۶۹ شهادت۷/۲/۷۳ براثر صدمات جسمی و روحی دوران اسارت بیمارستان امام خمینی تهران
مدفن:دزفول گلزارشهدای شهید آباد
@defae_moghadas2
🍃🌺🍂🌺🍃🌺
🍂
#بسم_رب_الشهدا
#زندگی_نامه_شهید
او در سال ۱۳۴۴ در اهواز متولد شد و از همان دوران کودکی با اسلام و قرآن مانوس بود . از ده سالگی با جدیت نماز می خواند . وی چند بار قصد داشت به جبهه برود ولی او را به جبهه نمی بردند ، اما در پشت جبهه نیز آرام نمی نشست . وقتی رزمندگان اسلام حمله ای را آغاز می کردند ، او به خیابان می رفت و راه را برای رفت و آمد سریع امبولانس ها باز می کرد تا مجروحان هر چه سریعتر به بیمارستان بروند . در هنگام موشک باران بر پشت بام می رفت تا مکان خرابی ها را ببیند و خود را برای کمک به آنجا برساند . او همیشه خنده بر لب داشت و با همه مهربان بود و شوخی می کرد .
#پیگیر_باشید 👇
@defae_moghadas2
🍂
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍂 #بسم_رب_الشهدا #زندگی_نامه_شهید او در سال ۱۳۴۴ در اهواز متولد شد و از همان دوران کودکی با اسل
🍂
#ادامه 👇
از دروغ گفتن بسیار متنفر بود ، در خورد و خوراک و پوشاک بسیار قناعت می کرد و اهل اسراف نبود . به گفته پدر و مادر شهید در اواخر عمر با برکتش عادت عجیبی پیدا کرده بود . روزی یک وعده غذا می خورد و روی تشک نمی خوابید هر چند که به ندرت در خانه بود و اغلب اوقات در مسجد بود .
چند روز قبل از این که به جبهه برود ،دوچرخه خود را فروخت و برای بچه های محل یک توپ فوتبال خرید . عادت داشت هرجا که می توانست روی دفتر ، کتاب و یا جای دیگر می نوشت " کل ارض کربلا کل یوم عاشورا " . این بسیجی مخلص سرانجام در تاریخ ۶۱/۹/۱ به سوی معشوق شتافت .
@defae_moghadas2
🍂