8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ فرماندهان جنگ در ۳۴ سال پیش در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مشهد مقدس.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
به عاشقان نرسد دستِ تیغِ عزراییل
که پیش از آمدنش،خویش را فدا کردند
بهشت را که تماشای طرزِ عشّاق است
به عاشقانهترین شیوه رزق ما کردند
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ #شهید_محمدعلی_نیکنامی
وصیت کرده بود:
"وقتی پیکرم را برای طواف به حرم می برند مدت بیشتری پای ضریح نگه دارند".
به خدام که گفتیم قبول نکردند و گفتند: حرم شلوغ است و پیکر ایشان همانطور که با بقیه شهدا وارد می شود، همراه بقیه هم خارج می شود.
آن روز سی تا چهل شهید را کنار ضریح قرار داده بودند. مراسم نوحه خوانی هم برگزار شد و بعد طواف دادند و بردند.
وقتی نوبت به محمدعلی رسید متوجه ریختن قطره های خون شهید از تابوت شدیم و خدام را خبر کردیم. به خاطر جلوگیری ار ریختن خون روی فرش ها از تکان دادن پیکر خودداری کردند. حدود پنج دقیقه طول کشید تا پیکر را در دو لایه پلاستیکی قرار دادند تا خونی ریخته نشود.
..و بخاطر این اتفاق، محمدعلی نیم ساعت بیشتر از بقیه کنار ضریح ماند و به وصیتی که کرده بود، رسید.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣
🔻#قرار_عاشقی
شهید سید فرشاد مرعشی نژاد
👋 سلام و صد سلام خدمت شما دوستان منتظر "قرار عاشقی"
ببخشید دیگه 🙏 دیر به دیر می ریم سراغ شهدا و ..... همین یه توفیقی می خواد که از ما بدوره
....بگذریم....
امروز اومدیم سراغ یکی از شهدای ناب و خوش تیپ 😎 که خیلی هم اهل دل بوده و هست، خدا کنه بتونیم به حرفش بکشیم... دعا کنید 🤲😍
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️۱
❣
- جناب فرشاد عزیز بفرمایید که همه ما بگوشیم.
🕊 با یاد و نام خدا و تشکر از شما که ما رو قابل دونستید و این جمعه رو به نام ما زدید. 😊
تو دنیای شما، "فرشاد" صدام می زدن، دقیقش میشه سید فرشاد مرعشی نژاد. سال ۳۹ تو اهواز به دنیا اومدم 👶 و سال ۶۰ تو بستان، خدا توجهی کرد و شهادت مون 🕊 امضا شد، یعنی عمر ما ۲۱ سال دنیایی شده بود. اینجا هم که حسابِ سال و ماهش کلا فرق داره.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️۲
❣
- خودمونیم ها.... تو اون سن کم چه مردان بزرگی بودید برا خودتون، اونم تو جنگی به اون بزرگی!!!!!👌👌👌
🕊 بله دیگه... اینو هم بگم که این هنر امام بود که همه بچه های هم سن و سال ما رو به حرکت ✨ دراورد که باید اینو برید پیش ببینید چه معجزه ای کرده!✨!
راستش رو بخواید وضع مالی خونوادگی ما تعریفی نبود و پایین شهر زندگی می کردیم. ولی آرامشی داشتیم که جبران اون رو می کرد. خودمم که آروم بودم و سر به راه. اطرافیا وقتی تعریفم می دادن می گفتن روح حساسی داری و ذکاوت خوبی، اینو از بالا بودن نمراتم که معمولا با نفرات اول می پریدم می فهمیدم.
❣۳
🕊 در قبال مشکلات خونواده احساس مسئولیت می کرم. گاهی با اینکه تو دوران تحصیل 📖📚 بودم و لازم بود حسابی درس بخونم ولی از کوچکترین فرصت ها برا کمک به پدرم تو خرجی خونه استفاده می کردم و کاری می کردم.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️۴
❣
- خب، درس و مشق رو تا کجا ادامه دادی و کجا رسیدی؟
سال ۵۸ کنکور شرکت کردم 👨🎓و تو رشته ریاضی دانشگاه اهواز قبول شدم. من بودم و حسن زاده که الانم خدمتش هستم. تو دانشکده هم بی کار ننشستیم و تو تشکل های انقلابی ✊ وارد شدیم و نفراتی جذب انجمن اسلامی 🗣 کردیم و اونجا رو راه انداختیم و وقت زیادی براش گذاشتیم. اونقدر کار کردیم که همون سال به عنوان نماینده دانشکده ریاضی 🧐 به شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه راه پیدا کردیم.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️۵
❣
- جایی هم استخدام شدی یا...؟
همزمان با تحصیل و فعالیت در دانشگاه به عنوان مشاور فرمانداری 🤵 وقت اهواز دعوت شدم به همکاری و انجام وظیفه. دوران شور انقلاب بود و هر جا کاری از دستمون بر میومد کوتاهی نمی کردیم.😍 دنبال جایگاه و پست هم نبودیم و همینکه کاری برای مردم می کردیم راضی بودیم.
تو همون ایام بود که به افشای ماهیت مدنی 👨✈️ که استاندار بود و شهر رو بهم ریخته بود کردیم. درست زمانی که از مدنی به عنوان یار حضرت امام یاد می شد. ولی کار سختی بود.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣۶
❣- لابد اطرفیا ذوق می کردن وقتی می دیدن با آدمای مهم شهر می پری؟
نه اصلا،
کسی از کارایی که می کردم خبر نداشت و هدف اصلی انجام کار مفید بود ✨✨نه قال و قیل پست و مقام. سعی داشتم کارها فقط برای رضای خدا باشه. راستش رو بخواید لذتی در گمنامی بود که در داد و هوار نبود. در قبال خون شهدا همه مسئول بودیم.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️۶
❣
- شنیدیم قبل از شهادت نصف دین خودت رو 🧖♂🧖♀ کامل کردی ، درست شنیدیم؟
🕊 هههه بله بله درست شنیدید، در بحبوبه جنگ ازدواج کردم. اونم بخاطر سفارش پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله. تو مراسم ازدواج هم لباس سپاه 👨✈️ شده بود لباس دامادیم. می خواستم بگم دست از خدمت به نظام برنمیدارم. بعد از مراسم عقد هم تو غروب اون روز، به اتفاق عروس خانم به گلزار شهدا 🕊 رفتیم و با شهدا بیعت 🤝 بستیم تا مسیر زندگی رو همون اول مشخص کنیم.
❣۷