🍂
🔻 #گزیدهای از کتاب
بین دنیا و بهشت
آن قدر واژههای این کتاب صادقانه کنار هم نشستند که حیفم میآید از کنار آنها به سادگی بگذرم. لذا خاطرات دیگری از کتاب مذکور را در پی میآورم تا هم به قلم رحیم مخدومی و هم به قدمهایی که پدر محمد تقی طاهرزاده هجده سال جهت پرستاری از پسرش کشیده است آفرین بگوئید؛
🔅 "کارگر کوچک من"
او هم بچگی میکرد، مثل همه بچهها، اما یک فرق با خیلیها داشت. از هفت سالگی کار میکرد. میآمد وردست خودم در کارگاه کفاشی. خودم کارگر مردم بودم. او هم کارگر من با آن قد کوچک و سن کمش عجیب کارهایم را جلو میانداخت.
(بین دنیا و بهشت ص 5)
🔅 "بیست و ششمین روز"
تقی را که آوردند اصفهان هم میدید، هم میشنید. غذا میخورد، آب مینوشید، حرف میزد، شوخی میکرد، میخنداند.
گاه که به دلش رجوع میکرد، لطیفترین حرفش را با اشک به زبان میآورد: ای کاش شهید شده بودم.
ای کاش ما هم میدانستیم که خداوند تنها بیست و پنج روز مهلتمان داده تا هر چه میخواهیم صدای تقی را بشنویم. نگاه کردنش را، غذا خوردنش را ببینیم.
ای کاش میدانستیم که این دریا میخواهد آبش را از ما دریغ کند و ما عطش زدهها را هجده سال تشنه نگه دارد. روز بیست و ششم بود. طبق معمول آمدم بیمارستان برای تقی کمپوت خنک آورده بودم.
مثل همیشه روی تخت بود و نقطهای را تماشا میکرد. سلام کردم، اما مثل همیشه جوابم را نداد، صورتش را به طرفم نچرخاند. نخندید!
کمپوت را باز کردم و گفتم: پا شو بابا! خنک است جگرت را حال میآورد، تقی اعتنایی نکرد. احساس کردم جگر خودم دارد میسوزد!»
(بین دنیا و بهشت ص 25)
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #نکات_تاریخی_جنگ
🔸 اولین ها
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
👈 اولين گلوله ای كه از يك دستگاه تانك در جنگ ايران و عراق به سوی كشورمان شليك شد توسط ملك حسين، پادشاه وقت اردن انجام گرفت.
👈 اولين عمليات منظم رزمندگان اسلام، عمليات «امام مهدی عليه السلام» در تاريخ 26/12/1359 در منطقه غرب سوسنگرد انجام شد.
👈 اولين ايستگاههای صلواتی جبهه ها در شهر بستان (پس از آزادسازی) راه اندازی شد.
👈 اولين عمليات نيروی هوايی ارتش، تنها به دشمن، در بعداز ظهر 31 شهريور ماه 1359 صورت گرفت كه صدمات جبران ناپذيری به 2 پايگاه مهم هوايی عراق به نامهای «الرشيد» و «شعبيه» وارد نمود.
👈 اولين عمليات نيروي دريايي ارتش در هفتم آذر ماه 1359 انجام شد.
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 یک عکس و یک خاطره
👈 عکس در جبهه طلاییه توسط برادر عزیز شهید زندی گرفته شده . ایشان جهت بازدید از بچه ها آمده بود و این عکس را گرفت.
نفر جلویی اخوی روزبه هلیسایی (شهید مدافع حرم) هستند. پشت سر هلیسایی ارکان، سمت چپش رویوران .
شهید زندی کنار شهید زندی یاراحمدی سمت راست یاراحمدی عباس حاجیان . پشت سر یاراحمدی و شهید زندی شهید محمود رشیدیان و نفر آخر جفت عکس امام برادر سعیدی است .
👈 موقعی که عکس گرفته شد ارکان فهمید عباس حاجیان پشت سرش گوش گذاشته مقداری ناراحت شد. وقتی عکس ظاهر شد دیدیم یک آدم زرنگ تر برای عباس حاجیان گوش گذاشته . آنروز چقدر خندیدیم به این صحنه
و این عکس، یک عکس بیاد ماندنی شد.
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢 قسمت دویست و بیست و نهم:
مقاله نویسی
چقدر تأسف میخوردم که چرا دستمون باز نیست که بتونیم با برادرامون توی سوله ها بیشتر ارتباط برقرار کنیم و تجربیات خودمون رو در اختیارشون قرار بدیم و از توانمندی هاشون استفاده کنیم. البته غیر از من تعداد دیگری از بچه ها در فرصت های مناسب اعزام میشدن و ارتباط صمیمانه توام با کار فرهنگی و تبلیغی بین اردوگاه کوچیک ما و سولهها برقرار شده بود و اونا هم مشتاقانه رویِ خوش نشون میدادن و استقبال میکردن.
یه روز یکی از دوستان اومد پیش من و گفت بچههای فعال تو سولهها درخواست کردن مقالهای در زمینه «صبر» براشون تهیه کنیم و بفرستیم. از من خواست که این کار رو انجام بدم. این زمانی بود که کاغذ و قلم بصورت محدود آزاد شده بود. منم یه مقاله دو سه صفحهای نوشتم و خیلی مطمئن نبودم که مقبول واقع بشه چون هیچ منبعی جز قرآن در اختیار نداشتیم و مجبور بودم که به نیمچه معلومات خودم تکیه بکنم و خلاصه خودم خیلی راضی نبودم. در این مقاله ضمن تعریف صبر و فوایدش و توصیه دین اسلام، قرآن و معصومین(علیهم السلام) به صبر، به اقسام سه گانه صبر(صبر در مصیبت و سختی؛ صبر بر طاعات و صبر در مقابل معصیت و گناه) اشاره کردم و هر کدوم رو به اختصار شرح دادم. مقاله برای سوله ها فرستاده شد. بعد از چند روز همون فرد که اسمش یادم نیست گفت بچههای سوله خیلی استقبال کردن و داره بین بچههای اونجا دست به دست می شه. دوستان دیگه هم نوشته ها و مقالاتی رو می فرستادن. اینا همه از برکات محیط سالم و با نشاطی بود که در اردوگاه کوچیک ما ایجاد شده بود.
به برکت همین اتحاد و همدلی بین بچهها، روز به روز بر دامنه کارای گروهی افزوده می شد و به جرأت میتونم ادعا کنم که در طول روز بجز ساعات استراحت و کارهای شخصی، کمتر کسی بود که بیکار بمونه و به کاری مشغول نباشه. سطح برنامهها از برگزاری کلاسای محدود به برنامههای گسترده در داخل آسایشگاها و بعد از اون به برنامههای فرهنگی در سطح اردوگاه کشیده شد که نمونه بسیار بارز و جذاب اون برگزاری هفته بسیج در سطح بند یک بود.
ادامه دارد ⏪
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
@defae_moghadas
🍂
با سلام و تشکر از شما و استاد عزیز جناب غزالی
حق با شماست!
خاطرات جناب آقای پورعطا دارای بخش دیگری است که بخاطر طولانی شدن دو قسمت اول و جلوگیری از اطاله کلام، تصمیم به اتمام آن گرفتیم.
با توجه به ایجاد سوال مشابه برای دیگر دوستان، بر خود لازم می دانیم بخش سوم که مربوط به مرحله دوم عملیات والفجر مقدماتی است را از فردا تقدیم حضور شما کنیم.