eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ‍ 🍂 🔴 عملیات بدر، شرق دجله معمولا حرکت برای عملیاتها را از سر شب شروع می کردیم تا در تاریکی شب دشمن را غافلگیر کنیم و قبل طلوع آفتاب به اهداف برسیم. ولی در این عملیات بخاطر مسافت زیادی که با خط دشمن داشتیم مجبور بودیم از اول صبح پارو زنان تا نزدیک دشمن برسیم و بعد از دستور، موتورهای قایق ها را روشن کنیم و خط را بگیریم. بهرحال از پوشش فشرده نیزار و جهت نور خورشید که در صبح به نفع ما بود استفاده کردیم و به راه افتادیم. دنيای روی آب و زندگی روی بلم با همه مشکلاتش حال و هوای دیگری داشت. خصوصا برای امور ضروری که با خنده و شوخی بچه ها حتی در آن شرایط همراه بود. غذایی که همراهمان بود چیزی جز همان جیره جنگی نبود و با آن باید تا شب ، بلکه تا صبح عملیات می ساختیم. آرام آرام آبراه ها را طی می کردیم و پیش می رفتیم. گاهی که هواپیما یا بالگرد عراقی از بالای سرمان می گذشتند از پوشش گونی رنگ شده که به رنگ سبز درآمده بود استفاده می کردیم و آیه وجعلنا می خواندیم. در همه این چند ساعت چهره بعضی از همرزمان توجه ها را به خود جلب می کرد. خصوصا کسانی را که آرامش در آنها موج می زد و زیر لب زمزمه مناجات داشتند و ذکر می گفتند. و این حالات هر چه به شب نزدیک تر می شدیم بیشتر و بیشتر می شد و چهره‌های نشان شده، برافروخته‌تر. ادامه 👇 👇 👇 @defae_moghadas 🍂
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🍂 🔴 عملیات بدر، شرق دجله از صبح که به آب زده بودیم، بصورت متناوب یا پارو زده و یا استراحتی کرده بودیم. بعد از ناهار هم مقداری استراحت کردیم تا نفسی تازه کنیم. از غروب هم دوباره براه افتادیم تا به پانصد متری دشمن رسیدیم. بعد از مختصری شام، غواص های گردان لباس های غواصی را به تن کردند تا وارد خط و عقبه دشمن شوند و جای پایی برای نیرو های خط شکن باز کنند. در پیش روی گردان و در دو مسیر حرکتی، دو کمین دشمن قرار داشت که باید بعد از سقوط خط دشمن توسط غواصها، منهدم شوند تا مسیر آبراه باز شود. با رفتن غواص ها و آماده شدن برای مقابله با دشمن، سر شروع کردیم به مناجات و دعا برای پیروزی این عملیات. این زمزمه دعا نه تنها برای گردان ما، که برای همه نیروهای مستقر در هور انجام می شد و خیل عظیم رزمندگان فضای منطقه را با اذکار و خواندن پروردگارشان خوش بو و عرفانی کرده بودند. تا خط دشمن سقوط نمی کرد اجازه روشن کردن بی سیم ها را نداشتیم و تا اینجای کار همه یگان ها، فقط از روی قول و قرار ساعتی کار می کردند و وارد عمل می شدند. در این ساعات همه منتظر بودیم تا صدای انفجار و درگیری را بشنویم و وارد عمل شویم. ادامه 👇 👇 👇 @defae_moghadas 🍂
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🍂 🔴 عملیات بدر، شرق دجله غواص ها بعد از جدا شدن از نیروهای رزمی از بین کمین ها به سمت سیل بند دشمن حرکت خود را شروع کردند. در واقع دو دسته غواص داشتیم که یک دسته به راست می رفتند و وظیفه داشتند سمت راست سه راه خندق را تصاحب کنند و دسته دوم منطقه روبرو را. بعد از گذشتن از کمین ها وارد محوطه ای شدیم که با سیل بند حدود دویست متر فاصله داشت و نی های کل این منطقه را بریده بودند تا دید بهتری داشته باشند. علاوه بر آن از بشکه های شناور انفجاری که فوگاز نام داشت نصب کرده بودند که در صورت انفجار یکی از آنها، آب را به آتش می کشیدند و شرایط بدی بوجود می آوردند. فوگازها خیلی سریع توسط گروه تخریب خنثی شدند و در گوشه ای قرار گرفتند. ادامه راه را از زیر آب تا پای سیل بند دشمن رفتند و با آهن برهای قوی، سیم های خاردار را قطع کردند و از لابلای سنگرهای بلوکی خود را به پشت سیل بند رساندند. اغلب نیروهای عراقی در سنگرها نشسته بودند و این فرصت خوبی بود برای منهدم کردن سنگرهای نگبانی و بعد از آن انهدام سنگرهای تجمعی. ادامه دارد @defae_moghadas 🍂
و آرامش در آن امواج می‌زند، یادش بخیر @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔹گفتگو با سردار صفوی 9⃣ 🔅 خیلی از دوستان و هم رزمان شما مانند آقای شمخانی از ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر دفاع می کنند نظر شما چیست؟ ادامه ی جنگ دو بخش دارد: یک بخش نظامی، یک بخش سیاسی. جنگ ها را رهبران سیاسی شروع می کنند و رهبران سیاسی تمام می کنند. فرماندهان نظامی تابع رهبران سیاسی هستند. دقت کنید این جملات را که می‌گویم. رهبر سیاسی عراق تصمیم گرفت با ایران وارد جنگ شود و رهبر سیاسی ایران حضرت امام تصمیم گرفت قطعنامه 598 را بپذیرد. آغاز و انجام جنگ یک تصمیم سیاسی است. فرماندهان مشاوره می دهند اما تصمیم گیری نهایی با آنها نیست. این در همه ی دنیا است و مربوط به ایران نیست. در قانون اساسی ما نیز در اولین بند در وظایف ولایت فقیه آمده که جنگ و صلح از مسئولیت های ولی فقیه است. از نظر نظامی وقتی که ما خرمشهر را آزاد کردیم، آن منطقه قابل دفاع نبود. عراقی ها هنوز بیش از هزار کیلومتر از مرزهای ما را در غرب کشور در اختیار داشتند. هدف از جنگ تحمیل اراده سیاسی یک کشور بر کشور دیگر است. صدام به ما حمله کرد تا خوزستان را از ایران جدا کند. برای اینکه آن هدف را از بین ببریم یا باید نیروی نظامی دشمن را منهدم کرد و یا با دشمن صلح کرد. من نظر نظامی خود را عنوان می کنم. از نظر نظامی در سال شصت و یک مرز خرمشهر قابل دفاع نبود. و صدام می توانست مجدداً به ما حمله کند. کما اینکه وقتی ما قطعنامه 598 را قبول کردیم باز هم صدام حمله مجدد کرد. با دوازده لشکر به خرمشهر، خوزستان و غرب کشور آمد. ما قطعنامه را قبول کرده بودیم اما او مجدداً حمله کرد که خرمشهر را بگیرد. صدام اصلاً قابل اعتماد نبود. هم منافقین را از مرز قصر شیرین به سمت کرمانشاه راه انداخت، هم خود او در جنوب با بیش از دوازده لشکر حمله کرد. 🔅 نظر سیاسی خود را نمی گویید؟ من نظر سیاسی خود را نمی گویم. از نظر نظامی ادامه دفاع معقول و مشروع بود. از نظر نظامی ما باید ارتش عراق را منهدم می کردیم. ما باید رژیم عراق را تضعیف می کردیم. وقتی که ما فاو و شلمچه را گرفتیم حامیان عراق از جمله آمریکا متوجه شدند که ایران از نظر سیاسی نیز قدرتمند شده و مجبور شدند در قطعنامه 598 به ما امتیاز بدهند آن چیزهایی که حاضر نبودند قبلاً بدهند. مسائل سیاسی را از مسئولین سیاسی جنگ مانند حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی یا سردار محسن رضایی بپرسید. من به عنوان یک فرمانده نظامی تا روز آخر جنگ را یک دفاع مشروع و عاقلانه می دانم. ما یک استدلال داشتیم که صدام را ساقط کنیم برخی از مسئولین سیاسی با امام همراهی نکردند. ادامه دارد @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 0⃣5⃣ خاطرات جبهه محمد ابراهیم از ملکوت صدایی برخاست. صدایی محزون. دلم را پریشان کرد. من این صدا را شنیدم ... خیلی ها شنیدند .... هل من ناصر .... آیا کسی هست مرا یاری کند؟ نگاهی به آسمان کردم. خدایا اگر لیاقت شنیدن این صدا را به من دادی، حتما در منِ بی مقدار چیزی دیدی .... و این شد که لبیک گویان اشک ریزان پا به جبهه ها گذاشتم. با خیل شهیدان هم رزم شدم و گاهی هم نشانِ عشقت را در بدنِ خود لمس کردم .... خدایا شکر که من را پذیرفتی. و اما اکنون به مراحل آخرِ روایتِ من در آموزش نظامی رسیده ای . امید آن دارم که این خاطرات برایت شیرین بوده باشد و درسی برای نسل جوان. ......تنها دروس نظامی نبود که به ما یاد داده می شد . بلکه درس ایثار و تواضع و از خود گذشتگی هم بود. همان روز های اول بود که حاج حسن آقا با شستن رخت و لباس من و سید جواد به ما یا داد که کِبر و غرور را باید بقچه پیچ کنی و بگذاری دم دَر و خودت رو آزاد کنی از خود بزرگ بینی و منم منم کردن ها. یکی از شب‌ها که طبق معمول برای دستشویی رفتن بیدار شدم، دنبال پوتینم می گشتم اما پیداش نمی کردم. آمدم با پوتین یکی از بچه ها را استفاده کنم.، دیدم ای بابا هیچ پوتینی توی اتاق نیست. توی دلم گفتم لابد باز ای آقایان مربی نقشه ای در سر دارند. پا برهنه بیرون آمدم، دیدم توی سیاهی شب یک نفر نشسته گوشه حیاط و کلی پوتین جفت جفت کنارش چیده و داره واکس میزنه ..... توی نیمه شب، مربی خسته ما آقای موسوی داشت با خودش زیر لب حرف می زد و واکس میزد . دلم می خواست برگردم توی اتاق اما از طرف دیگه کنجکاوی نمی گذاشت. دستشویی هم داشتم. یواش یواش خودم رو توی تاریکی رسوندم به اتاق بچه های دیگه و پوتین یکی رو پا کردم . گشاد بود ولی بهتر از پا برهنه رفتن بود. آرام آرام رفتم سمت دستشویی، ای بابا نصف شبی کیه توی توالت؟ شُر شُر آب بود و صدایی که با خودش زمزمه داشت. وای خدای من . این هم که آقای جابریه. چی کار داره می کنه؟ ..... دستشویی ها را داشت می شست. مونده بودم که چی کار کنم .... خدایا اینها توی روز مثل ما می دوند و خواب و خوراک ندارند . یا سر کلاس هستند و دارند آموزش می دن ، نصف شب هم گاهی رزم شب و خشم شب می زنند و حالا هم دارند توالت می شورند و پوتین واکس می زنند . از خودم خجالت می کشیدم . با زحمت رفتم دستشویی ..... این جا بهشته یا آبادان و محیط نظامیه! ؟ آموزش ما بیست روز طول کشید . از مهمترین کلاس های ما آموزش تخریب بود . مربی ما که اسمش یادم رفته ، توی اولین جلسه گفت ، تخریب اسمش تخریبه اما در واقع موفقیت یک عملیات بستگی به بچه های تخریبچی داره . اگر نیروهای تخریب نتوانند در زیر آتیش دشمن و یا در چندین متری نیروهای کمین دشمن میدان مین را بی سر و صدا خنثی کنند، مطمئن باشید که اون عملیات شکستش حتمیه. در تخریب اولین اشتباه ، آخرین اشتباهه . یعنی یا نیستی و دود می شی یا شَل و پَل میشی . بعد هم مین ها رو دونه به دونه به ما نشان داد . این، مین گوجه ایست . ضد نفر است و مال شوروی است . این طوری باید بازش کنی و با احتیاط چاشنی رو در بیاری ..... این مین پدالیه . ... این مین تی ایکس پنجاهه .... این مین والمری است . با سیم تله اش می کنند . وقتی پا روی سیم تله بره تا نیم متر تا چهل سانت جهش داره و بعد هم هزار و چهار صد تا ساچمه به اطراف پخش می شه . هر کسی که در شعاع این مین باشه آبکش می شه ...ِ.. برادران خوب توجه کنید . این مین گوشکوبیه . مثل کوشکوبه اما از جنس چدن .... این مین سوسکیه ... و همینطور انواع و اقسام مین ها و نوع چینش میدان مین ... ادامه دارد @defae_moghadas 🍂