eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 تئاترهایی که اجرا می شد طرفدار داشت. بیشتر تئاترها کمدی بود. بعضی افراد چنان بین بچه ها به چهره کمیک تبدیل شده بودند که تا می آمدند روی صحنه، بچه ها از خنده ریسه می رفتند. وسایل تئاتر هم ابتدایی بود، صحنه تئاتر را با پتو درست می کردیم که اگر نگهبان آمد زود جمع شود. با خمیر ریش، مقداری ذغال و اسفنج هایی که از توی بالش هایمان در می آوردیم، بچه ها را گریم می کردیم تا طبیعی به نظر برسند. مثلا اگر بنا بود یکی از بچه ها نقش پیر مرد شصت ساله را بازی کند آنقدر خوب گریم می شد که نمی توانستیم حدس بزنیم کدامیک از بچه ها دارد نقش پیر مرد را بازی می کند. من هم در نمایش ها بیشتر نقش بچه را بازی می کردم که به دلیل سن کم و جثه زیزم، نقش مرا طبیعی تر می کرد. بین بچه های آسایشگاه ما «يعقوب هادی زاده» که بچه رفسنجان بود، یک نی داشت. هیچ وقت نفهمیدم از کجا آورده و یا چطور درست کرده است. یعقوب بیشتر وقتها نی میزد. صدای نی اش وقتی شب ها در فضای آسایشگاه طنین می انداخت، برایمان لذت بخش بود. گاهی هم همراه نوای نی اش می خواند. اگر هم کسی شعری بلد بود می خواند. این هم برنامه لذت بخشی بود. " از اخبار رادیو فارسی عراق و روزنامه هایی که عراقی ها برایمان می آوردند، استفاده می کردیم. بچه هایی بودند که شم سیاسی خوبی داشتند، اخبار درست را از لابه لای خبرهای دروغ استخراج می کردند و هر شب در ساعتی مشخص، برنامه ای به نام اخبار داشتیم که مطالب جمع آوری شده به وسیله چند نفر برای همه خوانده می شد. این برنامه ها را جایگزین تلویزیون کردیم. هم سالم بود، هم روحیه اتحاد و زندگی جمعی را در ما تقویت می کرد ادامه در قسمت بعد.. @defae_moghadas 🍂
عاشقی چیست به جان بندهٔ جانان بودن گر لبش جان طلبد دادن و خندان بودن   @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 روایت معاون طرح و عملیات قرارگاه قدس در عملیات بیت المقدس 🔅 جریانات پشتیبانی کننده از عراق در جریان جنگ تحمیلی ابتدا فکر کردند به خاطر ۳ به ۱ بودن امکانات و تجهیزات عراقی ها، از پس ایران بربیایند اما وقتی دیدند ایرانی ها توانستند کمتر از یکسال خودشان را بسیج کنند و مناطقی را که از دست داده بودند پس بگیرند تازه فهمیدند چه کرده اند! 🔅 اوج هنرنمایی ایرانی ها از لحاظ تاکتیکی این بود که توانستیم این آرایش نظامی را به نیروی های مان بدهیم. هنرنمایی سپاه این بود که سازمانی که برای اقدامات نظامی تشکیل نشده بود را به چنین سازمان رزمی برسانیم. اصلا شما به عنوان ما نگاه کنید. 《سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چنین اسمی قرار نبود نظامی بشود ولی آن روز وقتی ماموریت پاسداریش حفظ نظام علیه اقدامات نظامی ارتش بعث عراق شد، می بینید چگونه خودش را به روز کرد و در نبرد با ارتش تا دندان مسلح عراق چگونه پیروز شد. 🔅 شما مهر سال ۵۹ اگر سوال می کردید حسن باقری را می‌شناسید اصلا کسی چنین اسمی را تا آن روز نشنیده بود. اصلا اسمش غلامحسین افشردی است. اسمش را هم عوض کرد. شما اگر می پرسیدید رحیم صفوی، حسین خرازی، احمد کاظمی؛ اصلا کسی چنین اسم هایی را نمی شناخت اما بعد از این عملیات دیگر همه با اسم هایی چون محسن رضایی، علی شمخانی، رحیم صفوی، غلامعلی رشید، عزیز جععفری، مصطفی ردانی، حسین خرازی، مرتضی قربانی، احمد کاظمی و خیلی اسم های بزرگ دیگری آشنا هستید. 🔅 حالا نکته بسیار جالب بعدی این است؛ آن اسامی که نام بردم دانش آموخته دانشگاه های نظامی دنیا بودند؟ رییس احزاب خاصی بودند؟ دانشجوی دکترا رشته خاصی بودند؟ اصلا سن و سال شان به این بازی ها قد نمی داد! 🔅 همه این ها را این جنگ، این دفاع مقدس تبدیل کرد به چنین اسطوره هایی که امروز یکی از آن اسطوره ها سرلشکر قاسم سلیمانی است. سرلشکر رحیم صفوی است. سرلشکر عزیز جعفری است. سرلشکر علی شمخانی است. سرلشکر محسن رضایی است. سرلشکر مصطفی ایزدی است. مجموعه این تدابیر و مجموعه این خوش فکری هایی که در عملیات های شاخص دوران دفاع مقدس رقم خورد آن ها را به چنین القابی رساند. 🔅 بعد از این جنگ دیگر فهمیدند نمی توانند با این جماعت ایرانی بدین شکل سر شاخ شوند. فهمیدند از پس این مدل فکری بر نمی آیند. ✅ حالا سوال اصلی؛ چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ تمام نشد؟... @defae_moghadas 🍂
شرح مجاهدت های سردار شهید حاج حمید رمضانی هم اینک در کانل شهدای حماسه جنوب👇 http://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🍂
🍂 اقتدار یعنی در خرمشهر کمر همت ببندی بر عرشه کشتی انگلیس پوتین محکم کنی در آبهای جهان جولان دهی و بر عرشه ناو آمریکا قدم بزنی ان شاءالله با تا 🍂
‍ 🍂خاطره‌ای از رهبر انقلاب فتح خرمشهر 🔻وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد و رئیس آن به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش، از زمین تا آسمان تفاوت کرده است... او راست می گفت. دنیا باور نمی‌کرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربه دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته و نه با پشتیبانی های اطّلاعاتی؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانی کارساز . ۸۲/۰۶/۲۶ @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 7⃣5⃣ خاطرات مهدی طحانیان عامل همدلی بین بچه ها مسائل اعتقادی، قرآن، دعا و نماز بود و بعد از این ها سرگرمی ها. اگر عراقی ها پنج دقیقه صحبت می کردند چهار دقیقه آن به این می‌گذشت که چه چیزهایی ممنوع است. آنها دنیایی از ممنوعات برای ما به وجود آورده بودند. هر اسیری این ممنوعیت ها را زیر پا می‌گذاشت با جانش بازی می کرد و عراقی ها رحم و شفقت نداشتند. اما در این دنیای ممنوعی که عراقی ها برایمان درست کرده بودند، چیزهایی وجود داشت که تا پای جان می ایستادیم و حاضر نبودیم آنها را کنار بگذاریم؛ نماز و دعا برای ما تنها سلاح مؤثر در مقابل تنهایی، اضطراب و رها شدن از رنج اسارت بود. اگر در حفظ اعتقاداتمان کوتاه می آمدیم دیگر هیچ چیز برای مقاومت و سر پا ایستادن نداشتیم و عراقی ها این را فهمیده بودند، به همین دلیل سر مسائل اعتقادی ما را اذیت و آزار می کردند و رنجمان می‌دادند. بارها شاهد بودم در صف نماز جماعتمان عراقی ها با سونده، آهن پاره، چوب و هر چه دم دستشان بود به طرفمان هجوم می آوردند و بچه ها را بی محابا کتک می زدند، سر بچه ها می‌شکست و دست و پایشان زخمی می شد. گاهی کف آسایشگاه خونی می شد. اما از نماز جماعت و خواندن دعای توسل و کمیل دست برنمیداشتیم. 👇👇👇