eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گمشده هور 👇
🍂🍂 🔻 9⃣3⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی پایگاههای ما در شهرهای عراق هزینه هایی بالایی دارند. باید هزینه های مورد نیاز به دینار برای نیروهای مستقر در آن پایگاه ها از اینجا فرستاده شود. - سیامک باید دو میلیون تومان از پشتیبانی قرارگاه کربلا بگیری و بری استانداری تبدیل به دینار کنی و بیاوری اینجا، لازم داریم. - دو میلیون تومان! می دهند؟ خیلی پول است چه طوری بیاورم؟ - این نامه رو بگیر، آقا محسن نوشته خطاب به مسئول پشتیبانی قرارگاه کربلا که به قرارگاه نصرت دو میلیون بدهید. تو برو این پول رو بگیر و بیار. ایستاده ام روی سربیل مکانیکی که دارد توی هور جاده خاکی میزد تا تردد راحت تر شود. بچه های مهندسی هم کنارم هستند و روند کار را توضیح می دهند. سیامک سوار وانت است و دارد می آید. پشت وانت پر از جعبه های فلزی است و داخل جعبه ها را از اسکناس های دویست تومانی پر کرده اند. ولی به سیامک اگر کارد بزنی خونش در نمی آید. - چی شده؟ چرا عصبانی هستی؟ - ول کن بابا على، خسته ام. - من دیگه بچه های خودم رو میشناسم. چی شده؟ - من رفتم نامه رو دادم دست احمدپور، به جای اینکه پول بده دائم میپرسه: «برای چی می خواهید این همه پول رو؟» من هم بهش گفتم: «تو چه کار داری؟ کارت رو بكن پول رو بده». باز هم گفت: «بیا نصف همین پول رو بگیر. با نصفش هم میتونی خیلی کارها بکنی. اصلا نمیخواد پول ببری خودم در بازار با اعتباراتم هر کاری که بخواین انجام بدید براتون میکنم» من هم عصبانی شدم و داد و بیداد راه انداختم و گفتم: «تو موظفی پول رو بدی اگر نمیدی زیر این نامه بنویس من برم. من نباید به تو توضیح بدم که برای چی پول می خوام»، بالأخره پول رو داد ولی با بدبختی - نگفتی که برای چی این پول رو می خوایم. این محرمانه است - نه علی، میدونم. چیزی نفهمید. پول ها را به استانداری فرستاده ایم تا دینار شود و به العماره بفرستیم تا کارها راه بیفتد. همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
@defae_moghadas
☀️صبح امروز؛ تصویری از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای تشرف به روضه‌ی منوره؛ دقایقی پیش از آغاز مراسم غبارروبی حرم مطهر رضوی. ۹۷/۵/۱۸
قرار گذاشتیم برای هر زخم‌اش بوسه‌ای کنار بگذارم ... رفیق؛ چقدر زخم داری تو چقدر من بدهکارم... که نه تنها من.... بلکه همه آیندگان و صاحبان کرسی های نظام بعد از تو @defae_moghadas 🍂
سالروز شهادت شهید مدافع حرم "" محسن حججی "" 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩 عشق است چنین لاله ی پرپر دادن! در راهِ شما، علیِ اکبر دادن! آقا! سر و دل فداییِ زینبتان! دلداده شدن خوش است با سَر دادن! @defae_moghadas 🍂
آخـــرش روزے بهار ِخـنده‌هامان می‌رسد پس بیا با عشق فصلِ بغضمان را رد کنیم
🍂🍂 🔻 0⃣4⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی با چند نفر از فرمانده هان جلسه داریم. احمد کاظمی و مرتضی قربانی روبرویم نشسته اند و حسین خرازی هم کنارم نشسته حرف بر سر عملیات خیبر است. میگویم نیروها نباید از نحله عقب نشینی می کردند. شکست ما در طلائیه اصلا خوب نبود. احمد رو میکند به من و به شوخی می گوید - علی هاشمی خدا خیرت بده. تقصیر شما بوده. بچه های ما رو آوردی کجا به کشتن دادی؟ هور هم شد جا؟ ببین انگشت دستم قطع شده. یک دفعه از کوره در رفتم. یاد نیروهای خودم افتادم که بعد از ماه ها سختی کشیدن در همین جزیره شهید شده بودند. - مرد حسابی، من در این هور بهترین نیروهام رو از دست دادم هر کدومشون به ده نفر نیروی عملیاتی می ارزید. این حرف ها چیه؟ و احمد بلند شد و پیشانی ام را بوسید. شوخی کرده بود اما من تحملش را نداشتم. تنش های ما در این قرارگاه تمامی ندارد. بیشتر، کارهای عملیاتی به چشم می آید، در حالی که بچه های نصرت در این هور پوستشان کنده شده و هیجا به حساب نمی آیند. در این فکرها هستم که مرتضی می گوید: - راست میگه علی. چند بار بهش گفتم چند تا از نیروهات رو بده به من باهاشون یک گردان درست می کنم. اما ندارد، قدرشونو خوب میدونه بچه ها رفته اند، دوباره میروم سراغ بچه های مهندسی. سرشان حسابی گرم است. می خواهند سلاح هایی مثل مینی کاتیوشا را بگذارند روی سه پایه و چند منظوره اش کنند تا کارهای مختلفی برایمان بکند. حسابی خلاق شده اند. طرح پل خیبری و بادگیرها که برای عملیات خیلی به کارمان آمده اعتماد به نفسشان را بالا برده. دفعه پیش آقا محسن که آمده بود به قرارگاه سر بزند گفته بود: «شنیده ام در دنیا بلدوزرهایی هست که کفشک دارد و از باتلاق می گذرد»، بعد از آن بچه ها پیگیر شده اند تا این ایده را عملی کنند. یک کارهایی هم کرده اند. چند روز پیش بلدوزر را در آب انداخته بودند اولش خوب رفت ولی بعد در داخل تهل ها گیر کرد. شرایط خاص هور و ریشه دار بودن نیها اجازه نداد این طرح عملی شود. حالا دارند روی لندی گراف کار میکنند تا شناورش کنند و برای کارهای لجستیکی از آن استفاده شود. مسئول مهندسی را که می بینم خسته نباشید میگویم و کلی تشویقشان میکنم. از قرارگاه امام حسین بیرون می آیم و سیدصباح را خبر میکنم تا بیاید برویم خانه، سری بزنیم. همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
🌹 عصر پنج شنبه با زیارت قبور مطهر شهدا 🔹همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
🌸صبح تون ‌معطربه ‌عطرصلوات برمحمد وآل محمد(ص) اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي محَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد وعَجِّل‌فَرَجَهُــم
ما به دنبال جنگ نرفته بودیم. او آمد. تعدادی جنگیدیم. رزمنده شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند. و عده ای نیز رنگ جبهه را ندیدند ولی راوی جنگ شدند. عده ای رفتند. عده ای ماندند. اما یا زخم برتن یا داغ بر دل وعده ای نیز داغ بر پیشانی. عده ای مفقود عده ای مظلوم عده ای مغموم وعده ای نیز مذموم تعدادی آمده بودند تا بروند عده ای نیز آمده بودند تا بمانند براستی ما از کدام دسته ایم؟ @defae_moghadas 🍂