eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🔻 امام جواد علیه السلام سه خصلت جلب محبت می‌کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردی در مشکلات آن‌ها، همراه و همدم شدن با معنویات. شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، تسليت و تعزيت باد @defae_moghadas
🍂 🔻 دست بر شمشیر ❣ از جنگ به بعد شکل عاشقی مانیز تغییر کرد. عاشقی ما با دلتنگی و دلبستگی به محبوبه های شب.. محبوبه های شب عملیات.. محبوبه های جا مانده در ارتفاعات "ماووت" و جاماندگان در زیر خاک ریزهای "مجنون"...و رفیقان رفته تا دهانه ی خلیج ❣باور کنید... ما قطار قطار رفتیم.. واگن واگن برگشتیم. جوان جوان رفتیم پیر پیر برگشتیم راست راست رفتیم. شکسته شکسته بر گشتیم گروه گروه رفتیم دسته دسته برگشتیم دسته دسته رفتیم وتنهای تنها برگشتیم اما ایستادیم.... آری من و تو حق داریم همدیگر را نشناسیم ❣ از دو نسل متفاوت دوستان ما آنسوی دردها ورنج ها به ساحل و ما این سمت چشم دوخته به افق های نامعلوم... راستی اگر نمیرفتیم چه میکردیم؟؟؟ باور کنید ما هم دل داشتیم.. با دل رفتیم... بیدل برگشتیم. با"یار"رفتیم..با"بار"بر گشتیم... با"پا"رفتیم."بی "پا"بر گشتیم. با "عزم"رفتیم ،با"زخم"برگشتیم. پر "شور"رفتیم ،پر"سوز"برگشتیم.. ما"پریشانیم..اما"پشیمان نه. شکسته ایم. اما نشسته نه. دلخسته ایم..اما دست بسته نه.. و فقط چشم بر زبان ولی و دست بر" شمشیریم" @defae_moghadas 🍂
🍂 دوستانی دارم ، بهتر از برگ درخت ...! که دعایَم گویند ، و دعاشان گویم ...! یادِشان در دل من ، قلبشان منزل من ...! صافىِ آب مرا ، ياد تو انداخت، رفيق ...! تو دلت سبز ... لَبَت سرخ ... چراغت روشن ... چرخِ روزيَت ، هميشه چرخان ...! نفست داغ، تنت گرم ؛ دعايت با من ...! صبحتان بخیر وخوشی @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻عزاداری در دزفول در پادگان کرخه مستقر بودیم و منتظر ماموریتی جدید. چهل روز عزاداری کرده بودیم و سینه زده بودیم. عزاداری در جبهه مناسبتی نمی خواست و تشریفاتی نداشت. کافی بود بلندگوی تبلیغات یکبار اعلام مراسم کند تا همه بیایند و مجلسی شکل بگیرد. به روز اربعین رسیده بودیم و باید چهلم شهدای کربلا را بصورت ویژه می گرفتیم. آن روز خبر رسید که اتوبوس آورده‌اند تا برای اربعین به دزفول برویم و آنجا عزاداری کنیم. همه سوار شدیم و قبل از شهر ایستادیم و مسیر را تا مرکز شهر پیاده رفتیم تا در مراسم آنجا شرکت کنیم. تصور ما این بود که جنگ است و باید شهر خالی از سکنه باشد، ولی اشتباه می کردیم، به هر محله ای که وارد می شدیم صدای عزاداری بر پا بود، هر گوشه ای را حسینیه کرده بودند و اشک می ریختند. در يكی از حسینه های محلی وارد شدیم که حاج صادق آهنگران هم پیدایش شد و مجلس خوبی شکل گرفت و دلمان به آرامش رسید که توانستیم دور از حرم آقا و در روز اربعینش، عرض ارادتی کرده باشیم. جهانی مقدم 🔸 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
@defae_moghadas
السلام علیک یا جوادالائمه و رحمت اله و برکاته
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گمشده هور 👇
🍂🍂 🔻 5⃣4⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی میهمان ها یکی یکی دارند می روند و برایم آرزوی خوشبختی میکنند. - سيد فردا ساعت ۸ اینجا باش. - بابا حالا چند روز جزیره رو ول کن به حال خودش، ناسلامتی دامادی. - نه بابا نمیشه کارها مونده، جنگ که منتظر من نمی مونه. قرار شده بود من و رسمیه مدتی در یکی از اتاق های منزل عمویم بمانیم تا من جایی را کرایه کنم. هر چه فکر میکنم میبینم نمیتوانم از ننه و بچه ها دور باشم. یک اتاقی روبروی خانه خودمان هست که صاحبخانه اش آدم خوبی است و خانه اش را اجاره میدهد. صحبت کردم قرار شده همان جا را کرایه بگیریم. وسایل که زیاد نداریم جمع کرده ایم و آورده ایم در همین اتاق. کوچک است اما خوبی اش به این است که وقتی از منطقه می آیم، هم رسميه را می بینم و هم یک سری به ننه و بقیه میزنم. خیالم هم راحت است که رسمیه کنار خودمان است و بچه ها هوایش را دارند تا دلتنگی نکند. و در قرارگاهم که احمدپور تماس میگیرد. تا گوشی را بر می دارم میگویم - به به، آفتاب از کدوم طرف در اومده؟ همیشه ما سراغ شما رو میگیریم چی شده شما به یاد فقير، بیچاره ها افتادید؟ " - هیچی، یک نامه داده بودید که قرارگاه نصرت ماشین نداره، ماشین میخوایم. - بله، خیر باشه، قراره ماشین ها را تحویل بدید؟ - بله، یک سری ماشین به این شماره پلاک. - خب آقای احمدپور اینها دیگه چیه؟ تا حالا رسم نبود شماره پلاک از پشت تلفن برامون بخونید. - چطور نمی شناسی؟ این شماره پلاک ماشین هایی که در مجلس عروسی شما شرکت کردند. همش برای بچه های نصرته. از روی پشت بام همه رو برداشتم. شما که اینقدر ماشین دارید واسه چی درخواست میدید؟ رودست خورده بودیم. خودم را جمع و جور میکنم که کم نیاورم. - بابا ما اصلا از خیر ماشین گذشتیم. برای خودتون. ولی ما برای کارامون بیشتر از اینها احتیاج داریم. - فعلا بیشتر نداریم که بدیم با همینها کار کنید. - چشم، به روی چشم. گوشی را می گذارم، ولی همین طور دارم با خودم فکر میکنم که احمدپور روی کدام یک از پشت بام ها رفته و همه ی شماره ماشین ها را نوشته همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
@deffects_moghadas
پذیرایی از اسرای عراقی در خط مقدم #کربلای 5 @defae_moghadas 🍂
این راه رفتنی است، چه با پا، چه بی پا #کربلای 5 @defae_Moghadas 🍂
🍂 🔻 یادش بخیر 👈 عملیات بیت المقدس 👈 دژ مرزی کوشک ، کلاه عراقی ها شده بود ظرف غذامون هم با اون برنج و خورشت می گرفتیم و هم جهت پذیرایی از مهمانمون ( شهید علی زندی ) توش کمپوت می ریختیم. یادش بخیر چه صفایی داشت. @defae_moghadas 🍂