eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
@defae_moghadas
🍂 🔻 عملیات خیبر وقتی برنامه عملیات خیبر به ما ابلاغ شد، در پادگان فعلی که به نام شهید غلامی است ولوله ایی بر پا شد و شور و شوقی عجیب به راه افتاد بعد از آماده نمودن نیروها نزدیک شطعلی مستقر شدیم. روز دوم عملیات به اتفاق فرمانده تیپ، شهید بهروز غلامی و فرمانده مخابرات شهید صفر بنا و همچنین مسول تدارکات آقای احمد باعثی و علی محمدیان با یک قایق از شطعلی به سمت خط حرکت کردیم. فکر میکنم حدود سه یا چهار ساعت در راه بودیم. در مسیر بیشترین نگاه و تمرکزم روی شهید غلامی بود. از نگاه و چهره اش یقین داشتم در این عملیات شهید میشود البته قبل از حرکت همین نظر را دوستان نسبت به من داشتند مخصوصا حاج سید حسین ترابی جانباز شیمیایی. مرتبا میگفت خیلی خوشگل شدی😊 نور بالا میزنی 😇 و از این دست حرفها. خودم هم همین احساس را داشتم .اما لیاقتش را نداشتم . نزدیک ظهر به سه کیلومتری خط رسیدیم. در اینجا یک قایق که فقط سکانی داشت و سرنشین نداشت خودش را به ما رساند و از ما میخواست به راهمان ادامه ندهیم. می گفت آبراه عبوری شناسایی شده و شدیداً زیر آتش است. می گفت قطعا مورد اصابت قرا خواهیم گرفت. همه سکوت کردیم. شهید غلامی که روبروی من نشسته بود در کنارم آمد و نشست و با بیسیم با فرمانده خط صحبت کرد و دوباره برگشت سر جای اولش و همانجا نشست. با حالتی خاص گفت 🔻 🗣 من عجله دارم 🏃 باید بروم و دستور حرکت داد.🔻 باران گلوله در مسیر حرکت و اطراف آن میبارید. بلاخره به خط رسیدیم. خط مقدم، یک سیل بند عریض بود که در منطقه الصخره قرار داشت. بلافاصله مشغول به کندن یک سنگر انفرادی شدیم. ادامه دارد 👇 @defae_moghadas 🍂
@deffects_moghadas
🍂 🔻 عملیات خیبر در حال کندن سنگر بودم که متوجه شدم در کنارم جوانی در سنگرش سر به سجده گذاشته! فکر کردم خواب است. از پیرمردی که در سمت چپم بود سوال کردم ایشون خوابه؟ گفت بله از دیشب تا حالا خوابه و دیگه هم بیدار نمیشه😭 و گفت که به تنهایی تعداد زیادی از بعثی ها را به درک واصل کرده، اما با تیر مستقیم به پیشانی اش شهید شده. 🚩 بعد هم معلوم شد این شهید پسرش است.😳 🚩شهید غلامی با یک دوربین منطقه را بررسی کرد. تعداد زیادی جسد عراقی در منطقه پراکنده شده بود. اتوبان بصره عماره روبروی ما بود. در سمت راست ما گردان حاج پرویز رمضانی بود و در سمت چپ نیروهای سردار قربانی که در یک قایق در حال گشت زنی بودند.در همین حال متوجه شدیم نیروهای عراقی قصد پاتک دارند و نیروهای تازه نفس را آورده اند و از شدت وحشتی که داشتند از روی همان تریلی ها شلیک می کردند. ادامه دارد 👇 @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 عملیات خیبر یک گلوله توپ یا تانک در کنار ما و در لب آب منفجر شد و ترکشی به سر شهید غلامی اصابت و ترکشی به پشت سر شهید صفر بنا و چند ترکش لنگه گیوه ای هم به پای من و به پای علی محمدیان اصابت کرد. ❣ شهید غلامی درجا شهید شد اما شهید صفر بنا در قایق در محل اولین پست امدادی در نزدیک خط به شهادت رسید و شاهد لحظه آخر شهادتش بودم. شهید غلامی سمت راست و شهید صفر بنا سمت چپم به آرامی خوابیده بودند. بعد از شهادت غلامی فهمیدم آنجا که می گفت عجله دارم و باید بروم برای شهادت لحظه شماری می کرد. 😔 خدا رحمتشان کند و ما را رهرو صادقی برای آنها قرار دهد و با آنها محشور شویم الهی آمین . پاهای من و محمدیان را با آتل بستند و آمپول زدند به طوریکه تا بیمارستان صحرایی بیهوش بودیم و شهید مهدی روشنگر زاده در همان حال عکسی از من در حال بی هوشی گرفت. 👇 حاج مصطفی صرامی تیپ امام حسن کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
🔴 البته این پایان ماجرای برادر صرامی نیست و جریانی در حین مجروحیت دارند که بسیار بسیار شنیدنی است. آنهم در جایی که برای لحظاتی در همین صحنه مجروحیت، روح از بدن ایشان مفارقت می کند و بر اثر تکان های شدید قایق به بدن باز می گردد و نقل مطالبی که در این چند لحظه مشاهده نموده اند را ان شاالله فردا تقدیم حضور خواهیم کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید ابراهیم فرجوانی 👇
🍂 🔻 بوسه ای برای تاریخ پاییز سال 60 شهر سوسنگرد قبل از علمیات آزاد سازی شهر بستان (طریق القدس) در این علمیات ابراهیم فرجوانی (نفر اول از راست) به شهادت رسید تا چند روز از جنازه ایشان خبری نبود بعد از چندین روز اجساد شهدا را آوردند. شهیدی بی سر در میان آنها بود که مادرش از روی نشانه های بدن و لباس هایش او را شناخت. او قدی بلند داشت و ورزیده. سمت او آرپی جی زن بود و ظاهراً در نبرد تن به تن در مقابل هجوم تانک ها به شهادت رسیده بود. روز دفن مادر که خود شیرزنی در پشتیبانی جبهه بود بالا سر جنازه آمد و بعد از زدن بوسه به رگهای بریده، فرزند را دفن نمود و حسرت حتی قطره اشکی را به دل دشمن گذاشت. @defae_moghadas 🍂
🔴 دوستان عزیز، جریان کامل این خاکسپاری را از بیان حاج صادق آهنگران که منجر به نوحه بسیار محزون "بیا ای مهربان مادر" گردید، می توانید در کانال شهدای حماسه جنوب 👇 دنبال کنید http://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گمشده هور 👇