eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 مطلب پر بازدید فضای مجازی تعداد مادران چند شهیدی: دو شهیدی: 8188 مادر سه شهیدی: 631 مادر چهار شهیدی: 82 مادر پنج شهیدی: 21 مادر شش شهیدی: 6 مادر هفت شهیدی: 1مادر هشت شهیدی: 1مادر نه شهیدی: 2 مادر آیا ميدانستيد مادری هست كه نه تا شهيد داده؟ 🍃 شادي روح شهداي اين مادران بی پسر، صلواتی بفرستيد 🍃 @defae_moghadas 🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،شهدا🚩
🌥صبح جمعه است و عطر کــــربلا عجب شش گوشه نابت بوسیدن دارد آقا..! ✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یــــا اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیْن(ع) ✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ✨یَابْنَ رَسُولِ اللَّه
🍂 جمعه‌ها را باید قاب گرفت! درست مثل همان #عکس های #قدیمی و خاک گرفته ی روی دیوار. انگار جمعه ها ماندگار ترین روزهای آفرینش اند... جمعه ها باید کسی را داشته باشی که تو را در #آغوش بکشد! جمعه ها را باید #عاشقانه گذراند؛ تا غروبش دلگیرت نکند. باید دست در دست های گرم تو گذاشت و #جاده ها را یکی یکی فتح کرد. @defae_moghadas 🍂
🍂 یادش بخیر فیصل خزایی، مسئول تبلیغات گردان!! یک تبلیغات 🚩 بود و سی چهل جعبه مهمات که پر از کتاب📚 بود. اونم در فصلی که هی باید جابجا می شدیم. هن و هن 😰 کتاب ها رو بار کمپرسی🚚 می کردیم و پایین می اوردیم. هنوز جاگیر نشده بودیم که باز روز از نو، روزی از نو 😩 فقط مشکل جبهه ما در طول خدمت همین یک قلم بود که با فرار از تبلیغات حل شد. حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
@defae_moghadas
🍂🍂 🔻 5⃣6⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی روزهای پایانی برادر رحیم که آمده وضع منطقه را ببیند از دور برایم دست تکان می دهد و صدایم میکند - گرای قرارگاهت را عراقی ها دارند حاج علی. شناسایی کرده اند. قرارگاه را پشت توپخانه ببر. سکوت میکنم. حرفی ندارم که بزنم اما می دانم که این کار را نمی کنم. تا دم ماشین آقا رحیم را همراهی میکنم، دوباره ایستاده ام و خیره شده ام به این جزیره که بیشتر از هفت سال است به سختی هایش خو گرفته ام و نه جزیی از زندگی، که همه ی زندگی ام شده است. انگار حسین و زینب را با روزها و شب های جزیره بزرگ کرده ام. با خودم فکر می کنم این جزیره مردان بزرگی را از ما گرفته است. نیها و ماهی ها و تهل و سرما و گرما و هزاران چیز دیگرش با خنده ها و گریه های بچه های نصرت خو گرفته اند حتى آسمان این مرداب که گاهی بوی نمش بیچاره ات می کند، به خیالم پر ستاره ترین آسمان دنیاست. خدا هم اینجا خیلی نزدیک و دست یافتنی است حالا صدام آمده و میخواهد تمام لحظه های خوبمان را بگیرد. اما ما نمیگذاریم، نباید بگذاریم - علی هاشمی چه کار میکنی، میری عقب؟ : سید است. حرفهای من با آقا رحیم را شنیده، نگاهش میکنم و خیلی محکم میگویم نه. - شما به نظر فرمانده ات توجه نمیکنی؟ - سيد سوار ماشين شو بریم جلو. میرسیم وسط جزيره - ببین سید قرارگاه من باید همین جا باشه وسط خود جزبره، من وجدانم قبول نمیکنه بچه های مردم جلو باشند، من برم بفكر قرارگاه خودم باشم، من کنار همین ها باشم تا روحیه بگیرند فهمیدی؟! فاو داره از دستمون میره. عراقی ها دوباره اومدند تو شلمچه که برای وجب به وجيش شهيد دادیم. نباید بگذاریم جزيره بره. برو بچه ها رو جمع کن میخوام براشون صحبت کنم. همه نیروهای قرارگاه نصرت جمع شده اند. نزدیک هفت سال است که در خوشی و ناخوشی با هم بوده ایم، بعضی روزها و شبها آرام گذشت و بعضی وقتها امانمان را می برید، تعدادی از بچه ها شهید شده اند و بعضی اسير، خیلی عجیب است، از روزی که خبر شهادت حمید را دادند. کمرم خم شد و خنده بر لبم نیامد. اما امروز احساس خوبی دارم. - خوب بچه ها، ان شاء الله تا ده بیست روز دیگر همه راحت میشیم. همه رو بر میدارم میبرم مشهد یک ماه اونجا استراحت میکنیم و خستگی از تنمون در میاد. هر کس دارد یک چیزی می گوید، ولی صدای انشاء الله بچه ها از همه بلندتر است، رو به قنبری که از نیروهای عملیات قرارگاه است، میکنم و میگویم: - راستی سردار، چند شب پیش خوابت رو دیدم. - خیر باشه - خیر باشه. - خیره. من و تو داشتیم از یک جای حرم مانندی بالا میرفتیم. من جلو می رفتم و دست تو رو هم گرفته بودم. بالای حرم هم أمام ایستاده بود. همین طور که داشتیم به سختی بالا میرفتیم به نزدیکی های قله که رسیدیم یک دفعه دستت ول شد و افتادی پایین. تو رفتی پایین و من رفتم بالا. - بی معرفت. ولمون کردی و رفتی پیش امام دیگه. - بابا جان اولا که خوابه بعد هم من دستت رو ول نکردم خودش ول شد. حالا غصه نخور شاید اون پایین بهتر باشه، چه میدونی؟ همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
السلام ای سربداران السلام السلام ای جان نثاران السلام با شما هستم که بیعت کرده اید دعوت حق را اجابت کرده اید با شما هستم که خنجر خورده اید جان میان خون و آتش برده اید با شما ای مردم یک لا قبا ای بسیجی های گمنام خدا ای اباذر های بی نام و نشان مالک اشتر های صفین زمان @defae_moghadas 🍂
. 🔅🔆🔅🔆❣🔆🔅🔆 🔴 نواهای ماندگار 💢 حاج صادق آهنگران ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄ 🔰 مثنوی فوق العاده ⏪ سربداران دوران السلام ای سربدران السلام ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄ تقدیم به شما 🔴 به ما بپیوندید ⏪ در کانال حماسه جنوب @defae_moghadas ┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
تصاویر همراه با فایل صوتی