eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
#من_غدیری_ام گر جمع شود غم به دلم... یک دنیا  افتد گره گر به مشکلم... یک دنیا تا مهر علی به سینه دارم غم نیست  گر صف بکشد مقابلم... یک دنیا #سیدمجتبی_شجاع @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 " ترکش منتظر " در منطقه طلاییه مستقر بودیم . خورشید طلایی🌞 داشت خودش را پشت کوهها پنهان می کرد . دلم بد جور هوای بچه ها را کرده بود . تعدادی از آنها در عملیات به شهادت رسیده بودند و بیشتر آنها مجروح و زخمی در بیمارستانها بستری 🤕 از قدیمی ها من مانده بودم و چندتا از بچه های مسجد جوادالائمه. دستم🙏🙌 را به طرف آسمان گرفتم و با دلی شکسته گفتم : "خدای بزرگ ! از من چه گناهی سر زده که دو سه ساله توی جبهه هستم ولی تا حالا یه آخ هم نگفتیم و هیچ خبری نشده است " 😭 هنوز حرفم را تمام نکرده بودم که ترکشی سرگردان درست به مچ دستم اصابت کرد و برای مدتی مرا کنار بچه های زخمی🤒💔 جنگ قرار داد.😅 راوی : احمد ترکی رزمنده گردان کربلا حماسه جنوب، @defae_moghadas 🍂
ایستاده 👈 حاج احمد ترکی نشسته 👈 شهید صادق نوری
💕🍃 نازد به خودش خدا ڪه حـیدر دارد دریاے فضائلی مـطهر دارد همتاے💕علـے💕نخواهد آمد والله صد بار اگر ڪــعبه ترڪ بردارد 🎉 سلام صبح بخیر 🌹🌹🌹👋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 طنز جبهه 🍂 نور بالا می زنی با هم اين حرف ها را نداشتيم. گفتم: «اين روزها حسابی نوربالا می زنی حواست هست؟ بيشتر مواظب خودت باش پسر» گفت: «چیزی نيست، فكر می كنم كمی ترسيده ام. رنگم پريده. به خودت نگاه كردی؟ ما رو چه به اين حرف ها، ما بادمجان بميم، آفت مافت نداريم.» گفتم: «شما كه اينو بگی تكليف ما معلومه. یعنی نور ما فكر می كنم در واقع مال آتيش جهنم باشه كه زبونه می كشه اين طور نيست؟» با اينكه تعارف كرده بودم خیلی جدی گفت: «چرا همين طوره!»😅 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
@defae_moghadas
🍂 🔻 روزشمار شش ماه نخست سال 67 🔻جوون های نسل امروز خبر ندارن چه اتفاقی افتاد .... نیمه اول سال 67 برای دفاع مقدس ما حکم مرگ وزندگی رو داشت.. تقریبا دشمن توانست با حمله غافلگیرانه اش بیش از 80 درصد سرزمینی رو که در طول جنگ با دهها عملیات  رزمندگان ما فتح کرده بودند پس بگیره و آنقدر اعتماد به نفس پیدا کرده بود که در خاک ما پشروی رو آغاز نمود و در آستانه اشغال شهرهای اهواز ،خرمشهر، اندیمشک ، دزفول  ، کرمانشاه و ایلام ... بود. 👇👇
🍂 🔻 حتما سووال میکنند پس رزمندگان چه میکردند.... رزمندگان منتظر تمام شدن دعواهای پشت جبهه بودند..... سیاسیون در پشت جبهه مشغول اما و اگر بودند.... مسئله جنگ در حاشيه بود. آقایون پشت جبهه دنبال تغییر فاز استراتژی از نظامی به سیاسی بودند امام زیر بار نمیرفت و میگفت سرنوشت جنگ در میدان نبرد تعیین میشه نه سر میز مذاکره. از جنوب تا غرب نیروهای عملیاتی در گیر خط های پدافندی بودند.. و اما در اردوگاه دشمن عكس اين قضيه در حال انجام بود. اونجا زمین زدن انقلاب خمینی عزیز در راس امور بود همه دنیای اسکتبار به کمک صدام آمدند آنقدر به او تانک و نفربر دادند که خاکریزهاش رو با تانک پرمیکرد و شیطان بزرگ هم  ، رسما با زدن سکوی نفتی ما در خلیج فارس وارد جنگ شد. دشمن سراپا مسلح پشت خیمه ما بود و پشت جبهه ما دعوا بود و تنها کسی که میدان نبرد رو کامل زیر نظر داشت امام عزیز بود. روز شمار نیمه اول سال 67 بیانگر خیلی از اتفاقات ریز و درشت است. 👇👇