eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 خاطرات کوتاه عليرضا زارعی نوجوانی سيزده يا چهارده ساله بسيجی، اندامی نحيف داشت و به همراه پدرش در جبهه‌های جنوب اسير شده بودند. در اردوگاه موصل يك وقتی بعثی‌ها آب و غذا را از اسرا دريغ كردند، آثار تشنگی و گرسنگی در چهره‌ها آشكار شد. افسر بعثی برای شكنجه روحی اسرا، مقداري آب و نان آورد و به عليرضا تعارف كرد. در ميان بهت و حيرت خود عليرضا را ديد كه از پذيرفتن آب يخ و نان امتناع كرد با وجودی كه به شدت تشنه و گرسنه بود. او كه دست افسر بعثی را خوانده بود گفت «اگر به همه زندانی‌ها آب و نان بدهی من هم پيشكشت را قبول می‌كنم». او تشنگی و گرسنگی را تحمل كرد ولی حاضر نشد از صف متحد هموطنانش در برابر دشمن خارج شود. 🔸 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
صبح انعکاس لبخند شماست بخندید تا زمین نفس بکشد... سلام صبحتون شهدایی 🌸 @defae_moghadas
🍂 🔻 "پلوتیک به دشمن" 🔴 در عمليات رمضان بچه ها نتوانسته بودند موقعيت خود را تثبيت كنند و آتش و پيشروی عراقي ها هم شروع شده بود. تعداد زيادی از تانكهای عراقی در حال عبور از پل بودند و با عبور آنها اتفاقات بدتری رخ مي داد. در اين گير و دار متوجه تانكی شدم كه نزديك ما بود و به نظر مي رسيد كه به ساير تانك ها گرا مي دهد و فرماندهی می کند. احساس كردم احتمالا بايد تانك فرماندهی باشد. به نحوي خود را به آن نزديك كردم و نارنجكي داخل كابينش انداختم. خدمه ها به درك واصل شد. وارد كابين تانك شدم، از بيسيم تانك به مكالمات عراقی ها گوش كردم و متوجه وضعيت بد نيروهای خودی شدم. باید از همین بیسیم که سالم هم مانده بود باید کاری می کردم. زبانم عربی بود و می توانستم خوب صحبت کنم. گوشی را گرفته و شاسی را فشردم و با اقتدار فرماندهی گفتم: 📞از فرماندهي به كليه واحدها..... ....... از فرماندهي به كليه واحدها📞 ايراني ها ما را دور زدند. هر چه سريعتر عقب نشينی كنيد😄. لحظاتی نگذشت که ديدم تانك هايی كه از پل عبور كرده بودند، به سرعت در حال باز گشتند و حتی بعضی هاشان از تانك ها خارج شدند و پا به فرار گذاشتند. وقتي مطمئن شدم وضعيت كمي آرام شده از تانك خارج شدم و برگشتم. مروج گردان كربلا كانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
روستای خضر آبادان - سال 64 - نیروهای گردان جعفر طیار ، قبل از عملیات والفجر 8 و فتح فاو - خانه های روستایی و نخلستان منطقه @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 غروب کربلای4 1⃣ حسن بسی خاسته ...عراقی ها تقریبا به نزدیک خط رسیده بودند و بچه ها به دنباله لاوژاکتی بودند تا به آب بزنند و برگردند. نیروهای بازمانده دو گردان کربلا و جعفر با هم قاطی شده بودند و تقریباً نظمی برای عقب نشینی نداشتند. لاوژاکتی پیدا کرده و با چندتن از بچه ها از جمله شهید ناصر سلطانی از گردان جعفر و قاسم ابراهیمی با پای برهنه راه افتادیم. ولی چه راه افتادنی...😔 عراقی ها با حرص و ولع خاصی تمامی سطح معبر را زیر آتش تیربار و آر پی جی گرفته بودند و صدای زوزه گلوله ها فضای اطراف معبر را می شکافت. مسافتی را در گل و لای طی کردیم که ناگهان سوزشی در کفِ پایم احساس کردم. پایم با اصابت به سیم خاردار زخمی و خونین شده بود. یک لحظه ❣شهید عدنان فریدی فر که از شدت سرما به خود میلرزید و روی زمین نشسته بود نظرم را جلب کرد. بنده خدا حتی لاوژاکت نداشت. کمی با او صحبت کردم و لاوژاکتی از میان گل و لای بیرون کشیده و تنش کردم. دستش را گرفتم و پا به پای هم معبر را آمدیم تا به جریان آب رسیدیم.🚶♀🚶 ادامه داره @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 غروب کربلای4 2⃣ حسن بسی خاسته حدود 10 - 20 متر با هم در آب شناور بودیم که قایقی بدون سِکاندار و سرنشین که به روی آب رها شده بود نظرم را جلب کرد. به محض این که سعی کردیم به طرف قایق 🚤 برویم‌، عراقی ها که متوجه قصد ما شده بودند به طرف قایق تیراندازی کردند و ما هم مجبور شدیم مسیر خود 🏊♀ را تغییر دهیم. لحظه ای پشت سرم را نگاه کردم ولی خدای من😱...اثری از عدنان بروی آب نبود. گلوله های آر پی جی بی وقفه در اطراف من به سطح آب برخورد می کرد و من ناراحت از نبود عدنان. پشت سرم را نگاه کردم بچه ها همه به آب زده بودند و عده ای دیگر هنوز در ابتدای معبر مانده بودند. صحنه ی بسیار غمبار و دردناکی بود. همانطور در حال شنا، سراغ عدنان را از ناصر گرفتم که با اظهار بی اطلاعی از او، غمی دوباره را میهمان قلبم کرد. تقریبا به نزدیکی ساحل خودی رسیده و تا حدودی از تیررَس دشمن خارج شده بودیم که با تلاش و با فاصله تقریبا 5-6 متر از هم دیگر و در حالی که از شدت سرما توان حرف زدن از ما سلب شده بود از آب خارج شدیم. ادامه دارد کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
🔴 سلام و عرض ادب خدمت همراهان کانال حماسه جنوب یکی از آفت ها و آسیب هایی که در سالهای اخیر، جنگ هشت ساله را متاثر کرده و متاسفانه سازمان ها و افراد شاخص هم به این مساله دامن زده اند، سهم بندی دفاع مقدس بین شهرها و گردان هایی است که صدای آنها رسانه ای تر و غنای مالی آنها برای تبلیغ خود بیشتر است. باید اذعان کرد یکی از علل فعالیت ما در فضای مجازی و ثبت تاریخ شفاهی بصورت کتاب، دفاع از حقانیتی است که بتواند دفاع مقدس را از انحصار یک یگان بیرون آورد و بگوید که جنگ مربوط به همه کشور اعم از شهر و روستاست و همه تحت بیرق یک رهبر بوده و هر کدام افتخاراتی داشته که اکثر آنها بخاطر نداشتن امکانات و رسانه، در دل تاریخ جنگ مدفون شده، و در عوض عده ای سهم خود را دوچندان پررنگ کردند و برداشتند. مدتی است فیلم تنگه ابوغریب صحنه گردان سینمای کشور شده است و ادعاهایی دارد که متاسفانه دور از منطق است. بارها خواستم چیزی در حد خود بنویسم و از نتیجه گیری آن انتقاد کنم ولی فرصتی دست نداد. امروز، تحلیل زیر به دستم رسید که برخی مطالب را اشاره کرده که جهت روشن شدن اذهان عزیزان به اشتراک می گذارم. باشد به گوش مسئولین دلسوز برسد و جلو این حرکت ضد دفاع مقدسی را بگیرد که مخرب واقعی این جریان عظیم، همین نگاه است و بس. 👇👇