﷽
بازهـم صبح شدو عرض ارادت دارم
باسلامے بہ شماقصد زیارت دارم
تاسلامت ندهـم زندگے ام تعطیل است
بہ گداییِ درِ خانہ ات عادت دارم
#سلام_عزیز_زهرا(س)✋🌹
🍀 صبحت بخیر اقا جان🍀
🍂
🏴🚩عزاداری امام حسین (ع) در محضر مقام معظم رهبری
🔻مقام معظم رهبری هر سال دهه اول محرم در بیت شریف شان مجلس عزا برپا می کنند . وقتی قطع نامه ی 598 پذیرفته شد ایشان برای بازدید از مناطق جنگی و سرکشی به لشکرها به جنوب آمده بودند.
🔻به دلیل اینکه این ایام مصادف شده بود با دهه ی اول محرم ، آقا برنامه ی عزاداری را به همان روالی که در بیت شان برگزار می شد در خوزستان و مناطق جنگی برگزار کردند و هر شب به یک شهر و محل استقرار یکی از لشکرها می رفتند.
🔻من سه شب توفیق داشتم که در خدمت ایشان باشم :
یک شب در سوسنگرد ، یک شب در لشکر امام حسین صلوات الله علیه و یک شب هم در مصلی اهواز.
🔻شبی که در مصلی برنامه داشتیم نوحه ای در مصیبت حضرت قاسم صلوات الله علیه خواندم به این مضمون:
عمو مگر هرکس یتیم است حق فداکاری ندارد
یا در میان جان نثاران ارجی و مقداری ندارد
🔻مشغول اجرای برنامه بودم و مردم هم سینه می زدند که در همین حین آقا با لباس سپاه وارد مصلی شدند . نظم جمعیت به محض دیدن ایشان مختل شد و تقریباً داشت به هم می ریخت.
🔻ایشان وقتی اوضاع را چنین دید ، چون نمی خواست عزاداری متوقف شود رفت بالای منبر و با دست به من اشاره کرد که ادامه بده . من دوباره شروع کردم به خواندن و ایشان هم با یک دست سینه می زدند.
🔻مردم با دیدن آقا با شدت بیشتری شروع به سینه زنی کردند .آن شب مجلس بسیار باصفایی برگزار شد .
راوی : حاج صادق آهنگران
حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
فرماندهان دلاور و شجاع گردان جعفر طیار (س)
از راست: اسماعیل زبیدی،محمود معین پور ، کریم شالباف ، حمید سفید دشتی ، مجید نصاری
@defae_moghadas
🍂
🔻 " تعارف در میدان جنگ "
در عملیات کربلای 4 بودیم . پس از پیروزی اولیه وضع به وخامت گذاشت و راهی جز عقب نشینی نماند. 😔
برای رسیدن به مواضع خودی باید از عرض اروند وحشی🌊 می گذشتیم و این زمانی را به خود اختصاص می داد.
اگر همه با هم به عقب می رفتیم هنوز به وسط آب نرسیده هدف تک تیراندازهای دشمن قرار می گرفتیم.
یکی😢 باید جلو دشمن می ایستاد تا بقیه گذر کنند.
در یک تعارف معمولی #"سید حسن زاده" با تیربارش 🔫بر بالای خاکریز ماند و ما در پناه خط آتشش از اروند عبور کردیم.
از سرنوشت او خبر نداشتیم تا اینکه بعد از 4⃣ سال او را در خیل #آزادگان دیدیم. تا چشمش به ما خورد به طرفمان آمد و آغوش باز
کرد و خندان گفت:
"نامردا شما فرار کردید و من گیر افتادم". 😏😉
ما هم گفتیم:
"خودت داوطلب شدی! تعارف آمد نیامد دارد".
و همه با هم غرق در خنده شدیم. ولی هیچگاه صحنه های بی بدیل ایثارش👌 از یادمان نمی رود .
✳️ یاد همه #شهیدانی که در اسارت رفتند گرامی باد.
"سقالرزاده"
گردان کربلا
حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
حماسه جنوب،خاطرات
بخشي از كادر گردان كربلا قبل از عمليات والفجر مقدماتي -منطقه رقابيه - از سمت چپ . احمد تركي ، شهيد اسماعيل فرجواني ، فريدون حسين زاده ، مسعود نيا ، پيرمرد دلاوري كه در تداركات گردان بودند ، فتاح اهوازي ، دانشي
@defae_moghadas
هدایت شده از حماسه جنوب،شهدا🚩
❣
🔻 من با تو هستم 1⃣
خاطرات سردار
سید جمشید صفویان
❣ما دیگر محرم هستیم
دو روز بعد از عقد، سید جمشید خداحافظی کرد و راهی جبهه شد. با ابراز احساسات و خلق و خوی جذابی که داشت در طول این دو روز چنان مهری در دلمان ایجاد شده بود و به هم وابسته شده بودیم که اصلا فکرش را هم نمی کردم.
اگرچه در شرط و شروط قبل از عقد گفته بود که به جبهه می رود و من هم با ادعا گفته بودم که اشکالی ندارد ولی روزی که رفت، یک جور خاصی شده بودم. باورم نمیشد با دوری شخصی که فقط دو روز او را دیده بودم این قدر کم بیاورم. مرتب فکر می کردم که اگر شهید شد چه؟!
چند روزی که سید جمشید نبود من مرتب در خلوت فکر می کردم و با خودم می گفتم که اگر اسیر شد... خب یک روزی برمی گردد. اگر جانباز شد... باز هم کنار همدیگر هستیم؛ ولی اگر خدای نکرده شهید شد چه کنم؟!
خیلی کم آورده بودم. نشستم پیش مادرم و گفتم: «مامان! واقعا دوری اش برام سخته. اگه برای سید جمشید اتفاقی افتاد چی کار کنم. مامان راستش رو بخوای من جا زدم؟! من نمی تونم... اصلا این جوری نمیشه."
مادرم گفت: «یعنی چه؟! تازه یادت اومده؟! این حرف ها چیه! تو خودت همیشه دم از انقلاب و جبهه و این ها میزدی... تو با این همه ادعا حالا که به پای عمل رسیدی، جا زدی! فکر نمی کردم این جوری باشی چی فکر کردی! بالاخره بین زن و شوهر احساسات به وجود میاد. فردا که بچه دار شدید چه... باید تحمل داشته باشی.»
خیلی با من صحبت کرد ولی این ها همه حرف بودند. با خودم فکر می کردم که این محبت و وابستگی، فقط در عرض چند روز ایجاد شده و حتما در آینده بیشتر خواهد شد و اگر او بخواهد همین طور به جبهه رفتنش ادامه بدهد، اصلا قابل تحمل نیست. خیلی دمغ و ناراحت بودم و به من سخت گذشت ولی بالاخره آن مدت سپری شد و سید جمشید از جبهه برگشت.
همراه باشید با قسمت بعد 👋
@defae_moghadas2
❣