eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 صحنه دوم هلال نقل می کرد که به دنبال امام راه افتادم و دیدم  در اطراف خیمه ها رفته و می شینه و پا میشه، وقتی متوجه من شد، فرمود که هستی؟ گفتم غلام شما هلالم. آقا جان چه می کنی؟ فرمود خارهای بیابان را در می اورم، فردا شب بچه هام تو ای بیابان میدوند😭😭😭 یا بن شبیب درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شب گرد بی کسی است یابن شبیب عمه ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن شبیب کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است
صحنه سوم امام در روز عاشورا به غلام سیاهش فرمود: برو به زندگیت برس، گفت در خوشی کنار شما بودم، کجا برم؟😭 بدنم بوی بد میده ،سیاهم و می خوام فدای شما کنم، از امام اجازه گرفت و به میدان رفت ، مقابل لشکر صدا می زد، امیری حسین و نعم الامیر، روی خاک افتاد، چشم وا کرد و دید سرش در دامن حسینه، جان داد، امام دعایش کرد خدایا بوی بد بدنش را به بوی خوش، مبدل کن و رنگش را روشن کن، دعایش مستجاب شد و......😭😭
🏴 صحنه چهارم یک عده حسین را نشانه گرفتن، می رفت روی بلندی و صدا می زد الله اکبر، زینب آروم می شد که حسین هنوز زنده است 😭، به قلب لشگر می زد و....، آنقدر تیر زدن که.... نیزه ای به پهلویش نشست.  بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد خیمه ها محاصره شد ، تیر به گلوی حسین زدند، شمشیر به کتف چپ، از رو اسب با گونه بر زمین افتاد، 😭😭😭 سنان از پشت سر نیزه دیگری به سینه حضرت زد، تیر به گلو..... شمر گفت: کار رو تموم کن ، خولی اومد، سنان اومد ، نتونستن ، اخنس هم دید نمی تونه، شمر خودش رفت و.... 😭😭
🏴 او  می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل خودم دیدم که صحرا لاله گون شد پر از انا الیه راجعون شد خودم دیدم سرش را می بریدند بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند😭😭😭 یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند .😱😱😭😭 زینب دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا 😭،😱 واعلیا، 😭 😱وااُماه ،😭😱 واحسینا ،😭😭😭😱😱😱 از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین   در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین 😭😭😭😭😭 🏴🏴
هدایت شده از حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃◾🍃 سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان  بر او گریستند سلام برآن کسى که خاندانش پاک ومطهّرند سلام بر پیشواى دین سلام بر امام حسین(ع) سلام صبحتون کربلایی
محرم سال ۱۳٦۲ مراسم متفاوت عزاداری شاه حسین‌ گویان (شاخسی) رزمندگان لشکر عاشورا در جبهه شهیدان محمود دولتی و احد مقیمی در تصویر دیده می‌شوند
تانکر آب رسیده بود نمی تونست بیاد توی تنگه پشت یه تپه وایساده بود بیست و پنج شش متریمون گفتمـ ؛ اخوی پاشو، تو رو خدا پاشو دیگه آب رسیده ، اوناهاش پشت اون تپه ست، ببینش! چند متر بیای می‌رسی به آب مگه نمی‌گفتی آب می‌خوای؟ پاشو دیگه... گریه امـ گرفته بود... از حال رفته بود هر چه صداش می‌کردمـ جوابمـ رو نمی داد 🌷 شهید شده بود 💦 از تشنگی ...‼️
تصویر پربازدید مجازی امروز 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا