اربعین.mp3
زمان:
حجم:
3.44M
🍂
🔴 نواهای ماندگار
❣ حاج صادق آهنگران
🎤 تقدیم به اربعینیان حرم حسینی
🔴 به ما بپیوندید ⏪
هر شب با یک نوحه خاطره انگیز از دوران نورانی دفاع مقدس 🔴
در کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
هدایت شده از گسترده رایگان1k➖
🍂 محفلی برای گفتن و
شنیدن از شهدا
👈 کرامات 👌
👈 وصیتنامه های ناب
👈 تصاویر خاص
👈 خاطرات شنیدنی
http://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ @defae_moghadas2
🍂
یادش بخیر، زمانی که بر سینه می زدیم و اشک می ریختیم و می گفتیم
" حسین حسین میگیم میریم ڪربلا "
و امروز به همان روز رسیدیم، کربلا رفتن ما، مدیونِ همان ؛
" حسیـن حسیـن " گفتنهاست ...
#لبیـڪ_یاحسـین
#هر_زائر_اربعین_نایب_یک_شهید
@defae_moghadas
🍂
🍂
💠 هفتاد ضربه کابل!
🔻در اسارت تنبیه کسانی که برای امام حسین علیهالسلام عزاداری میکردند، سنگین بود.من و حیدر هر کدام به هفتاد ضربه کابل محکوم شدیم.
وقتی هفتاد ضربه کابل را نوشجان کردیم، حیدر با همان لهجه ترکی و دوست داشتنیاش دوبار تکرار کرد: «سیدی! سنیننه وین جانی ایکی دانا شالاق ویر،/ جون مادرت دوتا کابل دیگه هم بزن!»
- کابل به سرتون خورده، گیج شدید، خواهش نمیخواد.
- نه اتفاقا خیلی هم حالم خوبه و میدونم چی میگم.
🔻حامد در حالی که، به هر کداممان دو کابل دیگر کوبید، گفت: «این هم دو کابل دیگه، یالا برید گم شید، از جلو چشمم دورشید.»
وقتی برمی گشتیم بازداشتگاه، گفتم: «حیدر! مثل اینکه راستی راستی حالت خوش نیست، چرا گفتی دو کابل دیگه بزنن؟!»
- حضرت عباسی نفهمیدی؟!
- نه، نفهمیدم!
- آقا سید! خواستم رُند بشه، ارزشش رو داشت که به خاطر اربعین آقا امام حسین علیهالسلام هر کدوممنون هفتاد و دو کابل بخوریم، خدا وکیلی ارزش نداشت؟!
📚 از کتاب پایی که جا ماند
کانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 نکته های تاریخی
سودان در اواسط دی ماه 1361 صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهه های جنگ علیه ایران اعزام نمود. همچنین به دستور جعفر نمیری رئیس جمهور سودان در شهر خارطوم پایتخت این کشور و پاره ای از شهرهای دیگر دفاتری جهت ثبت نام برای اعزام به جبهه های جنگ علیه ایران دائر گردیده است. جعفر نمیری در مصاحبه با مجله الیوسف چاپ قاهره اذعان میدارد که اعزام نیرو به عراق طبق تصمیمات کنفرانس سران عرب صورت گرفته است.
👈 کتاب جنگ از نگاه دیگر
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 خاطرات کوتاه
🔅 تکلیف
شانزده سالش بود.گفتم برادر هات که جبهه هستن, تو دیگه نرو, بمان و درست را بخوان!
چنان عصبانی شد که تا قبل از ان ندیده بودم. گفت:انها تکلیف خودشان را انجام می دهند, من هم تکلیف خودم را و الان تکلیف من بنا به فرمان امام جبهه است,نه درس خواندن!
کربلای ۸ بود که شهید شد.
هدیه به شهید غلامحسین دانشمندی صلوات
@defae_moghadas
🍂
📚
🔴 جابجایی آنشب
گزیده ای از کتاب "ستاد گردان"
تاریخ شفاهی محسن پویا
✍ یک شب، بین ساعت دوازده تا یک شب، صدای انفجارهای بسیار مهیبی در نزدیکی خودمان در منطقه شنیدیم. با توجّه به این که منطقه جنگی بود، وقوع انفجار برای ما یک موضوع عادی به حساب می آمد. بعد از آن انفجارها، پیک موتوری لشکر به گردان ما آمد و سراغ چادر فرماندهی گردان را گرفت. ایرج ریشهری، مرحوم حاج[مهدي] شریفنیا و بقیه، در چادر بودیم. پیک لشکر پرسید: «فرماندهی گردان صف اینجاست؟» گفتیم: «بله.» گفت: «آقای رئوفی دستور داده که همین الآن تمام نیروها باید جابهجا بشن.» آقای ریشهری از پیک لشکر پرسید: «برای چی؟ کجا؟ چطور؟ » پیک گفت: «دستور دادند که جابهجا شوید. فقط گفتن، همین الآن جمع کنید. همۀ نیروها کولهپشتی ها و وسایل شخصی شان را جمع و به ستون، از کنار جاده حرکت کنند.
نمی دانستیم که قرار است به کجا برویم. فقط گفتند: «حرکت کنید.» نیروها به خط شدند و بعد از آمادگی، حرکت شروع شد....
نیروهای گردان، حدود ده تا پانزده کیلومتر، پیاده، جابه جا شدهبودند. وقتی به محلّ جدید رسیدم، هنوز هیچ چادری زده نشدهبود و بچّه ها روی زمینِ باز نشستهبودند.
توضیح: آن شب کل گردان های لشکر در عرض چند ساعت بیش از 15 کیلومتر با پای پیاده جابجا شدند و رکوردی نا نوشته در تاریخ لشکر 7 ولی عصر (عج) ثبت کردند
@defae_moghadas
📚