🍂
🔻 عطر وصال
درجاده نجف به كربلا در حال پياده روی بوديم كه چندنفر از بچه ها خسته شدند...هوا تاريك بود و موكب ها پرشده بودند....كنار عمودی ايستاديم تا نفس تازه كنيم ناگهان ماشينى توقف كرد....هله بزوار هله بزوار...من كه عربی بلد بودم بااوخوش و بشي كردم....صاحب ماشين گفت كه بايد به خانه من بياييد....بااصرار او به خانه اش رفتيم...جمعيتمان دوازده نفر ميشد...بعد از استقبال گرم و صرف شام ناگهان صدای دعوا و دادوبيدادی از درب خانه بلند شد....به جلو در آمديم ديديم صاحبخانه باهمسايه اش دعواگرفته اند....
از بحثشان فهميدم كه صاحب اين خانه پسری دارد كه قاتل پسر همسايه بوده....پدر مقتول امشب را درخانه اش بدون زائر به سر مي كرده و وقتی متوجه آمدن ما به اين خانه شده آمده تا ما را به خانه خود ببرد و صاحب خانه هم ممانعت كرده....پدر مقتول حرفی زد كه كمتر كسی ميتواند به زبان آورد😔
- زائر هايت را بده از خون پسرم گذشت خواهم كرد و پسرت را مي بخشم
شوخی نيست...ازخون فرزند گذشتن...پدر قاتل با بيرون كردن ما از خانه اش مي توانست دوباره پسرش را ببيند و برای هميشه در كنار خودش داشته باشدش
اما جوابی داد كه همه ما گريه كرديم
زائرها را نميدهم...قصاصش كن😭
و اينجا بود كه فهميدم كه چقدر زائر حسين بودن مقام و منزلت دارد
اربعین سال 94 پیاده روی مسیر نجف _ کربلا
🍂
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اعزام رزمندگان گردان کربلا به منطقه عملیاتی والفجر۸ با همراهی استاد احمد عابدی
@defae_moghadas
🍂
الان ساعت شش و ده دقیقه صبح روز سه شنبه عمود۱۱۰۰ کمی برای استراحت در یکی از موکبهای برادران عراقی توقف کرده ایم.از این جا به بعد عشق و دلدادگی محبان آقا اباعبدالله به عینه قابل مشاهده است .بعضی با پای برهنه و باندپیچی شده،بعضی با زانوهای بسته شده، بعضی پاهای تاول زده، بعضی لنگ لنگان،بعضی عصا بدست شده، بدنهای عرق سوز شده . واقعا فقط عشق عشق و باز هم عشق 🌹
🍂
🔻 طنز جبهه
🍂 شکر الهی
قبل از غروب آفتاب به مهران رسیدیم. خسته و کوفته با همان سر و وضع آشفته به بهداری رفتیم. آنجا صحنه ای را دیدم که هرگز یادم نمی رود.
جلو در اورژانس، یکی از اون بچه های شوخ که بهش بمب روحیه هم می گفتند، نشسته و با خود خلوت کرده بود و دست ها رو بالا برده و می گفت: «خدایا ! از اینکه منو آفریدی، مرسی! دستت درد نکند، شرمنده ام کردی!»
@defae_moghadas