🍂
🔻 امام و تیراندازی
شهید محمدرضا حمامیبینا
آقای محمد رضا حمامی مدتی را در بیت حضرت امام بود و مسئولیت حفاظت از بیت را بر عهده داشت؛ پس از مدتی ایشان عازم جبهه شد. یک روز که با او صحبت می کردم از خاطراتش در بیت حضرت امام خمینی(س) برایم تعریف می کرد. یکی از خاطراتش را این گونه نقل کرد گفت: یک روز صبح رفتم به باغ پشت منزل حضرت امام، آنجا با چند نفر از بچه ها مشغول تمرین تیراندازی شدیم.
در همین حین حضرت امام هم برای قدم زدن وارد باغ شدند؛ من به محض این که امام تشریف آوردند به حضور ایشان رفتم و گفتم اگر می شود شما هم تیراندازی کنید. حضرت امام قبول نمی کردند ولی دوباره اصرار کردم تا راضی شدند، پس از تیراندازی حضرت امام به من گفتند، شما در هنگام تیراندازی، طرز ایستادنت درست نیست و سپس حالت صحیح ایستادن را به من آموزش دادند؛ من فضولی کردم و گفتم، آقا شما هم مگر تیراندازی بلدید؟ حضرت امام پاسخ دادند، من تاکنون هشت جلد کلت پاره کردم ـ منظور ایشان این بود که از کلت های زیادی استفاده کرده اند و در این کار دارای تبحر خاص هستند.
@defae_moghadas
🍂
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥امیر عباس #فخرآور #مزدور سرویس #جاسوسی آمریکا در مصاحبه با شبکه سعودی و تجزیه طلب #کلمه، از طرح ترور #سردار_سلیمانی توسط آمریکا خبرداد.
حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂
🍂
#خاطرات_اسارت
دکترحمیدرضاقنبری
#اردوگاه_الانبار
چند نفری بودند که با هیچ کس حق ارتباط نداشتند
وهیچ کس هم حق نداشت با آنها ارتباط برقرار کند!!
#تحریم ما سه نفر
نزدیک به دو سال طول کشید...
هر کدام از ما
در محوطه ی خاکی
باید تنها قدم می زدیم
بارها افرادی را برای شکنجه بردند
که جرم شان تنها گفتن یک “سلام”
در حین قدم زدن در محوطه ی خاکی،
به یکی از ماها بود!!
جوری شده بود که در آن بازه ی زمانی،
درون آسایشگاه هم،
برای ارتباطات ضروری،
مجبور می شدیم
از بچه های خودمان نگهبان بگذاریم..
با این تصمیم بعثی ها؛
شرایط کار، خیلی سخت شد...
و اما، اقدام دیگر بعثی ها،
هم زمان کردن
#شکنجه ها و اعمال فشارها
با شروع عملیات های رزمندگان اسلام بود!
رزمندگان اسلام در مناطق جنگی،
به آنها حمله می کردند
زورشان به رزمندگان در مناطق نمی رسید تلافی آن را بر سر ما خالی می کردند!!
بعثی ها #شکنجه می کردند
با بهانه یا بدون بهانه!
ولی زمانش را با شروع عملیات های رزمندگان هماهنگ می کردند!
والفجریک تا والفجر هشت...
کربلای یک تا کربلای پنج...
بیت المقدس یک تا ...
خیبر،
بدر،
و.....
هر وقت خبر حمله ی رزمندگان اسلام
از طریق اخبار رادیو وبا بلندگوهای اردوگاه
به گوش ما می رسید،
منتظر
بردن های گروهی شبانه ی خود بودیم
و این اتفاق هم همیشه می افتاد!!
و گاهی هم به عکس می شد
یعنی این که هرگاه
صدای بلندگوها
به دلایل نامعلوم قطع می شد
و همزمان،
#شکنجه های گروهی شبانه داشتیم
می فهمیدیم رزمندگان اسلام،
عملیات داشته اند!!
@defae_moghadas
🍂
حماسه جنوب،خاطرات
🍃💠🍃💠🍃💠🍃 آبراه هجرت خاطرات رزمنده اندیمشکی پرویز پورحسینی ( عملیات کربلای 4) 🔻قسمت سیزدهم بچ
🍃💠🍃💠🍃💠🍃
آبراه هجرت
خاطرات رزمنده اندیمشکی
پرویز پور حسینی
(عملیات کربلای 4 )
🔻قسمت چهاردهم
برادر #طاهری به من و مسعود رومی پور و جهان مالزیری که زخم سطحی داشتیم ، گفت :
پیش برادر یوسفی بمانید که اگر نیروهای آبی خاکی آمدند ، یک دفعه او را جای عراقی ها نکشند !😢
زیر آتش شدید 💥 دشمن ؛ هر طور بود مجروحان را از اطراف جمع کردیم و در یک سنگر رو باز قرار دادیم . برادر یوسفی از ما خواست باندی پیدا کنیم تا زخم پایش را ببندیم !
هر چه گشتیم باندی پیدا نکردیم . در این حال نیروهای خاکی رسیدند . ما از آنها تعدادی باند خواستیم اما آنها در میان بهت ما گفتند :
این باندها را برای گردان خودمان می خواهیم ..!😳
خیلی ناراحت شدم ولی کاری از دستم بر نمی آمد . ناگهان دستم به شال گردنم خورد که برادر #مهدی بهداروند به من داده بود . خوشحال آن را دور پای یوسفی بستم تا شاید خونریزیش بند بیاید .
خودم از شدت خستگی همان جا روی زمین دراز کشیدم . اما در عالم خواب و بیداری صدای برادر #یوسفی را می شنیدم که به دیگران می گفت :
نذارید پرویز بخوابد !
پس برادرانی که اطراف من بودند نگذاشتند که من بخوابم .
صدای شلیک گلوله های ضد هوایی چهار لولی 🚀🚀🚀🚀شنیده می شد .برادر یوسفی پرسید :
صدای چهار لول کیه ؟
گفتم : مال عراقیاس ! داره به طرف قایق هامون شلیک می کنه .
یوسفی آهی کشید و گفت :
هنوز از کارش ننداختن ؟ منفجرش نکردن ؟
جواب دادم :
ظاهرا که منفجر نشده !
🔴ادامه دارد ⏪
______/\_______
@defae_moghadas
🍃💠🍃💠🍃💠🍃