رضایی:
همه از ماشين پياده شدن و به سنگر ها رفتن ماشين های ديگه هم حركت كردن من با كمك راننده چرخ عقب سمت راننده رو عوض كرديم و دوباره بچه ها سوار شدن
چون از دهکردی خيلی حرف شنوی داشتم جرأت نكردم بگم که من برنميگردم. صبر كردم تا همه سوار شدن و خودم رو سپر عقب ايستادم ماشين چند متر حركت كرد كه من پياده شدم
پایان شب دوم 👋
🔴 ادامه این خاطره گویی در شب آینده ارسال خواهد داشت .
ان شاالله همراه باشید
امروز
در آهنگ صبــح
شعـری باید گفت
پُر از طلـوع
قصه ای باید گفت
پُر از احساس
و
ترانه ای خواند
پُر از پرواز ..
📎سلام ،صبحـتــون شهــدایــی🌺.
🍃💠🍃💠🍃💠🍃
😴😐« خـــوابم نمیاد »
ما در مسجد #حجت جمع شده بودیم تا فردا صبح به طرف منطقه عملیاتی حرکت کنیم . سرمای ❄️🌥اسفند ماه به حدی بود که همه زیپ اورکت هایشان تا بیخ گلو بالا کشیده بودند اما شور و نشاط بچه ها چنان جمع ما را گرم کرده بود که خواب به چشممان نمی آمد و تا پاسی از شب بیدار بودیم .
برادر #نادر دشتی پور دستور داد که چراغها 💡را خاموش کنند بلکه بچه ها بخوابند . سالن در تاریکی🌌 فرو رفت ؛ اما صدای خنده و شوخی 😍😆😂بچه ها به اوج خود رسید . ساعت از یک و نیم شب گذشت و خبری از خواب نبود . دشتی پور دوباره وارد سالن شد و از همه خواست هرچه سریعتر به خواب برویم تا فردا برای آموزش آماده و سرحال باشیم.
اما کو گوش شنوا👂❓
وقتی برای سومین بار وارد سالن شد و با ناراحتی 😠😡چراغها را روشن کرد به بچه ها گفت :
حالا که نمی خوابید ... باید بروید سرتان را با آب سرد لوله بشورید ! 😱
بنده خدا فکر🤔🙄 می کرد با این کار بچه ها تنبیه 🤐😷خواهند شد و هر کدام در گوشه ای کز می کنند . ولی هیچ چیز و هیچ کسی حریف این بچه ها نمی شد !
بچه ها در حالی که سر خود را می شستند چنان قشقرقی به پا کرده بودند که صدای شوخی و خنده آنها گوش فلک را کر کرده بود 🙃😉 .برادر دشتی پور مبهوت در گوشه ای ایستاد و به کار آنها نگاه (👁👁) می کرد و مجبور شد تا صبح قید خواب را بزند.😩
راوی : عباس نصیری
رزمنده گردان کربلا
نخلهای صبور ؛ نوشته عبدالصاحب رومزی پور
@defae_moghadas
🍃💠🍃💠🍃💠🍃
🍂
🔻 نکته تاریخی
✨ (هویزه - سمیده)
شهدای کرخه نور داستان عجیبی دارند و مظلومیت شان انسان را به تفکر وا میدارد که برای امنیت و آسایش امروز ما، بزرگ مردان ایران اسلامی چه سختیها را متحمل نشدند.
👈 اوایل جنگ یعنی آبان ماه سال 1359، نیروهای عملیاتی سپاه اهواز برای ضربه زدن به نیروهای بعثی عراق مستقر در منطقه عمومی کرخه نور شبیخونی را تدارک میبینند. کار شناسایی و مخفی کردن اسلحه و مهمات رزمندگان اسلام توسط اهالی روستاهای کرخه نور انجام میشود و در کنار رزمندگان سپاه اهواز در عملیاتهای شبانه علیه دشمن شرکت میکنند و به خانههای خود باز میگردند تا اینکه زمان اجرای عملیات فرا میرسد، با حضور مردم منطقه، دشمن در این منطقه ضربه سختی متحمل میشود.
👈 با شلیک تیر مستقیم تانک های نیروهای خودی , نیروهای عراقی متوجه همکاری و شرکت مردم فهیم و ولایتمدار روستاهای کرخه نور در عملیات میشوند که پس از آن با تعداد زیادی تانک و زره پوشهای جنگی به سمت روستاهای سمیده، سیار موالی و سیار احمد آباد یورش میبردند و با شلیک تیر مستقیم تانکها، خانههای اهالی روستاها را به آتش میکشند.
👇👇