eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 💢 (42) ⭕️ عملیات خیبر 💢 غلامعباس براتپور اتش دشمن آنقدر سنگین بود که اگر کمی اشتباه می کردیم تلفاتمان زیاد می شد. اطراف قبضه ها را به وسیله صندوق های خالی مهمات ایمن کرده بودیم. تلاش نیروها زیاد بود و به همین خاطر چند نفر نیرو به صورت کمکی از گردان پیاده همجوار گرفتم تا کمک کاری برای نیروهای ادوات باشند. یکی از آنها جوان رشید و بلند قامتی بود که پیک گردان شده بود و آشنایی خوبی با ادوات داشت و خیلی به کارمان آمده بود. آن روز برای همه ما روز سختی بود ولی ما مردان روزهای سخت بودیم و مقاومت می کردیم. دشمن مایوس شده بود و با دادن تلفات زیاد سرجای خود نشسته بود و امیدی به بازپس گیری جزایر نداشت. روزها به سختی سپری می شد و اخباری از ساخت جاده خیبر بما می رسید. چند روزی بود که منطقه ساکت شده بود و مسئولین تصمیم گرفته بودند تا نیروی جایگزین برای ما بفرستند. طرف غروب بود که نیروهای جدید، تازه نفس و سرحال به جزیره رسیدند. باید یکی دو روز می ماندیم تا آنها با منطقه اشنا می شدند. ادامه دارد ⏪⏪ کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
🌹گام برداشتن در #جاده_عشق هزینه میخواهد! هزینه هایی که انسان را عاشق... و بعد.. #شهید میکند!🕊 #شهادت_گوارای‌وجودت #دلتنگی_رفیق @defae_moghadas
🍂 💢 (43) ⭕️ عملیات خیبر 💢 غلامعباس براتپور همین کار را کردیم و دو روزی کنار آنها ماندیم. با طلوع خورشید، بچه ها سوار بر لندکروز شده و به طرف جاده خیبر حرکت کردند. چند کلیو متری مسافت را طی کردیم تا به اول جاده رسیدیم. جاده هنوز تمام نشده بود و مقداری از آن را باید پیاده می رفتیم و مقداری را با قایق تا به اول جاده برسیم. وقتی از جزیره خارج می شدیم غم بزرگی همه را فرا گرفت. همه ناراحت بودیم و بیاد روزها و شب های گذشته دلتنگی می کردیم. عبدالله بیاد شهدا و دوستان شروع به نوحه خوانی کرد. با ورودمان به مقر و دیدن وسایل شهدا همه به گریه افتادیم. جاسم پور وقتی سنگینی حالات بچه ها را دید شروع به صحبت کرد و مقداری آنها را دلداری داد. برای همه بچه ها برگه مرخصی نوشته و تحویل آنها شد. بعد از آن همه زحمت و مشقت، امروز آرام بودیم. از انجام وظیفه ای که در راه آن کوتاهی نکرده بودیم و قدمی عقب ننهادیم. زیر لب زمزمه می کردیم، خدایا هر چه بود برای تو بود.... خدایا هر چه کردیم برای حفظ دین تو کردیم..... خدایا ما را در این راه استوار نگهدار.... خدایار مارا با یاران شهیدمان محشور بگردان.... از همه التماس دعا دارم دست بوس همه خانواده های شهدا تا رمقی در بدن دارم سرباز رهبرم سیدعلی هستم. والسلام غلام عباس براتپور 🙏 @defae_moghadas 🍂
🔴 سلام و آرزوی توفیق 🏴 و عرض تسلیت به مناسبت شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق علیه السلام خاطرات برادر عزیز، جناب براتپور به آخر رسید. خاطراتی که از اعماق روح جبهه رفته ها بر می خیزد و ان شاءالله به دل همه علاقمندان به این مسیر می نشیند. خدا کند مورد توجه قرار گرفته باشد. خاطرات بعدی نیز قطعاً مورد استقبال شما عزیزان قرار خواهد گرفت به شرط حضور و همراهی شما 👈نظرات و پیامهای شما زینت بخش کانال خواهد شد. 🍂
n75652.mp3
زمان: حجم: 2.25M
🍂 🔻 نواهای ماندگار حاج صادق آهنگران 🔴 سپاه محمد (ص) با دلاورانِ ، لشکر محمد می روم به میدان می روم به میدان کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
⚫️شهادت امام صادق علیه السلام بر همه محبین و دوستداران آن حضرت تسلیت باد🏴🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 سلام و عرض تسلیت شاید یکی از اصلی ترین دغدغه های ما در این آشفته بازار جریانات جاری کشور و جهان، فراموشی مقاومت های خیره کننده و فداکاری های جوانان ما در جبهه‌های جنوب و غرب باشد که در دل تاریخ مدفون شود. آنهم خاطراتی که مکتوب است و خاک می خورد، چه رسد به ناگفته‌های این دوران طلایی که باید بر این ناشنیده ها اشک ریخت و حسرت خورد. مقاومت خرمشهر افسانه نبود، هر چند عجیب بود، ایستادگی شان منطقی نبود، ولی عاشقانه بود، باورکردنی نبود هر چند حقیقت داشت. خاطرات کوتاهی که از امروز می خوانیم، بخش کوچکی است از یکی از گروه های مقاومت خرمشهر که.... 🔸 بر همه ماست تا با دعوت از دوستان، دانش آموزان و جوانان خود به این محافل مجازی و غیر مجازی، نشر دهنده افتخارات تاریخ دفاع مقدس خود باشیم، قبل از اینکه دیگران الگوی ناصواب آنان باشند. 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 #نبرد_بندر حاج مصطفی اسکندری 🔸 قسمت ( 1) صبح آن روز مانند روزهای قبل، پس از آماده شدن تک تک بچه های گروه، در مقر ما که در منزل پدری حاج صاحب در کوتشیخ بود اسلحه ها و مهمات مورد نیازمان را در ماشین تویوتا وانت گذاشتیم و قبل از عزیمت به آن طرف کارون "صاحب" با سپاه تماس گرفت تا از جهان آرا کسب تکلیف کند که امروز به کدام نقطه درگیری برویم. نمیدانم طرف صحبتش  خود شهید جهان آرا بود و یا شخص دیگری! ولی از قول ایشان جواب دادند. بهر حال  دستور داده شده که به کمک دیگر بچه ها به بندر بروید. ادامه دارد @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا