🍂 ارتشیها جدای از ما نگهداری می شدند و اردوگاه از سه قاطع تشکیل میشد و هر قاطع هشت آسایشگاه داشت، در هر طبقه، چهار آسایشگاه بود. توی هر آسایشگاه شصت تا هفتاد اسیر زندگی می کردند، توی آسایشگاه هایشان تخت و کمد هم داشتند.
سرگرد ایرانمنش اولین روزی که مرا با این دشداشه گشاد و دست و پا گیر دید، لباس های ارتشی را که عراقی ها به ما داده بودند از من گرفت. مرا به خیاط خانه برد و اندازه های دقیق مرا روی کاغذ نوشت و خیلی زود لباس ها را اندازه ام دوخت و آورد. سرگرد ایرانمنش که شاید چهل و پنج ساله بود، آن قدر روی این لباس ذوق و سلیقه به خرج داده بود که وقتی پوشیدم همه با تحسین نگاهم می کردند. از اضافه های پارچه روی شلوار و پیراهن جیب کار کرده بود. سردوشی برایش درست کرده بود. جای
درجه روی شانه ها دوخته بود و آنقدر دقیق این لباس کوچک شده بود که انگار از اول همین اندازه دوخته شده بود. دمپایی هایی که داده بودند برایم
بزرگ بود. روز بعد از اینکه لباسم آماده شد، آقای رضایت - هم جبههای و هم اسارتی ام - کتونی های مرا با شورت و زیر پوشم که عراقی ها از من گرفته بودند، آورد به من داد و گفت: «مهدی اینها را نگه دار و استفاده کن.» جوری این وسایل را به من رساند که عراقی ها نفهمیدند. او مسئول سوزاندن لباس های ما بود حالا چطور توانسته بود این غنیمت ها را به من برساند خدا می داند. چقدر این کتونی ها بهدردم خورد. پنج سال اول اسارتم را با همین کتونی هاسر کردم. سعی داشتم تمیز نگهشان دارم و مواظبشان باشم. اگر آنها را نداشتم شاید از خیلی فعالیتها مثل ورزش کردن محروم میشدم و یا مجبور میشدم پابرهنه توی محوطه اردوگاه رفت و آمد کنم.
ادامه در قسمت بعد..
@defae_moghadas
🍂
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 چنان سیلی به صدام بزنیم که بلند نشود
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 #نکات_تاریخی_جنگ
🔲 مروری بر روز نوشته های هاشمی رفسنجانی در خصوص حذف سپاه 2⃣
🗓23 شهریور 67:
هاشمی می گوید:
«عصر خدمت امام رفتم... درباره ادغام نیرو های مسلح مذاکره شد. با ادغام امکانات پشتیبانی موافقند اما در حال حاضر ادغام ارتش و سپاه را صلاح نمی دانند و به طور جزم می گویند جنگ تمام شده و دیگر تجدید نمی شود و ادغام را مایه دعوا و نزاع و نارضایتی می دانند.»
🗓10 آذر 67:
«آقای عبدالله نوری آمد. گزارش بررسی تشکیلات نیرو های مسلح را داد. به نتیجه ادغام نیروهای نظامی و همچنین ادغام نیروهای انتظامی رسیده اند.»
🗓دوم فروردین 1368:
«عصر به زیارت امام رفتم. وضع ارتش و سپاه را گفتم و مشکل دوگانگی نیرو های مسلح و مخارج گزاف سازمان ها و نیروهای تکراری و ضرورت انسجام را توضیح دادم ولی امام نگرانند که ادغام ارتش و سپاه باعث خشم آنها و درگیری شود. گرچه قبول دارند که سرانجام باید یکی شوند{!} ولی زمان را مناسب نمی دانند.»
🔅 حضرت امام خامنه ای که می بیند هاشمی دست بردار نیست بازهم در نماز جمعه مورخ 25 فروردین 68 مجدداً تاکید می فرمایند:
«ارتش و سپاه دو بازوی نیرومندی هستند که هر دو باید با قدرت خود را تجهیز کرده و با همکاری بیش از پیش در دفاع از اسلام و انقلاب گام بردارند.»
👈 همان گونه که مشخص است ، آقای هاشمی تا آخرین روز های حیات امام خمینی(ره) به دنبال گرفتن مجوز ادغام ارتش و سپاه بود تا پیش از شروع دوران ریاست جمهوری خویش این مانع را از سر راه خود بردارند .
👇👇👇
🔅 سردار رحیم صفوی در گفت و گو با نشریه پاسدار اسلام ، در این باره اظهار می دارند:
«اواخر عمر شریف حضرت امام ، یک خط سیاسی به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود. در راس این خط سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی بود که بعد از {مطرح کردن} ادغام «جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی» ، «ژاندارمری و شهربانی و کمیته»، به دنبال ادغام «ارتش و سپاه» بودند که خطر بسیار بزرگی بود و همه ما به شدت مخالف بودیم... به محض اینکه حضرت آقا رهبر شدند ، آن موضوع را که کار میدانی آن به عهده آقای عبدالله نوری بود تعطیل کردند و فرمودند من اعتقاد به این کار ندارم. ارتش و سپاه دو بازوی انقلاب هستند و باید به همین شکل باقی بمانند...»
🔅 رحیم صفوی در بخش دیگری از سخنانش می گوید:
«جهادی ها خیلی به انقلاب و دفاع مقدس خدمت کردند. آنها بیش از سه چهار هزار شهید دادند؛ ولی همه نیروهای جهاد پراکنده شدند. اساساً جهاد سازندگی را آن هم با آن توان میدانی قوی از بین بردند.»
#ماهواره_نور
@defae_moghadas
🍂
🔶 گفتگو چهار فرمانده ارشد ۱۲
( تاریخ شفاهی )
تحریف نقشها در دفاع مقدس
غلامعلی رشید: شیوه بحث این بود که آقای اردستانی یکسری سؤال مطرح میکرد، میداد دست ما. الآن چند جلسه است که قطع شده. [محسن رضایی: آره] شما (اردستانی) هر میزان در تاریخ شفاهی جنگ سؤالهای بیشتری مطرح بکنید برادرمان آقای محسن رضایی میتواند بیشتر حرف بزند. شما خیلی کم سؤال طرح میکنید. باید کتبی 20، 30 تا سؤال کتبی مطرح بکنید بدهید دست ما، قبلش فکر بکنیم درطول این هفته که با آمادگی کامل بیاییم در جلسه. این جلسات انصافاً دارای ارزش بسیار بالایی است و دیگه تکرارپذیر نیست و بعید است ما بار دیگر بتوانیم دور هم جمع بشویم. هرچه هست همین است دیگه. مباحث سوسنگرد همین است دیگه، هرچی آقای عندلیب گفت، گفت، دیگه تکرار نمیشود.
سه سال دیگر هم نمیتوان آقای عندلیب را پیدا کرد که آقا بیا بگو در سوسنگرد چه خبر بوده است. متأسفانه برادران ارتش هم درطول این 23 سال بعد از جنگ با راهانداختن هیئت معارف جنگ اینقدر گفتن، گفتن، گفتن به دروغ که نسل جدید ارتش باور کرده، یقین کرده که جنگ را از ابتدا تا انتها آنها عهدهدار بودهاند و اصلاً وقتی آقای غلامپور را روی صفحه تلویزیون میبینند فکر میکنند دارد دروغ میگوید و الآن در نامههایشان هست. دارند تُندتُند نامه مینویسند به من* و روی میزم دهها نامه ارتشی هست که دارند دادوفریاد میزنند که آقا این چه وضعی است؟ اگر جنگ را ما کردیم پس چرا سپاهیها از صبح تا شب دروغ میگویند؟
چون باور ندارند. وقتی دانشکده افسری تمام دانشجوها را بهمدت 7 روز، 8 روز، 10 روز میبرند جبهههای جنوب و میگویند هرچی به سپاه گفتیم آقا این کار را بکنید، نکردند... 23 سال است که دانشجویان دانشکده افسری ارتش اینها را میبرند آنجا. بارها آقای اسدی میگوید وقتی شما رفتید توی جلسات اینها، من آخر نشسته بودم ـ نمیدانستند من توی جلسه هستم ـ میگفت هیچ نقشی برای سپاه قائل نبودند، هیچی.
همین آقایون، همین آقای موسوی قویدل و همه اینها میآیند شروع میکنند به گفتن. به شما میگویم الآن سپاه شده یک تهدید در میان ارتشیها، علیه سپاهیها میگویند که سپاهیها نجنگیدند، نبودند. پس چرا دروغ میگویند جنگ را ما کردیم و این ارتشی که اینهمه قهرمانبازی درآورده، چه کرده؟ چه کرده؟ پس چقدر مظلوم است اصلاً دارد برعکس میشود. میخواهم بگویم ارزش این جلسات خیلی زیاد است.
علی شمخانی: آقای رشید این جلسه پاسخ به آن اقدام ارتش نیست، چون این ضبط میشود، بایگانی میشود سپاه باید یک کاری کند.
ادامه دارد
@defae_moghadas
🍂