eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا انصارالحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 8⃣3️⃣ خاطرات مهدی طحانیان اواسط ماه رمضان، یک روز صبح، سرگرد محمودی با عده ای از خبرنگارهای عراقی که فقط ضبط و میکروفن داشتند و فکر کنم از رادیو آمده بودند، وارد آسایشگاه ما شدند. آسایشگاه ما، بیشتر افرادش اسرای کم سن و سال بودند. سرگرد برنامه داشت خبرنگارها را بیاورد سراغ من. او فكر تأسیس یک اردوگاه به نام «اردوگاه اطفال» را در سر می پروراند که هنوز محقق نشده بود. آن روز پنج نفر وارد آسایشگاه شدند که یک نفرشان زن بود. او دختر جوانی بود که لباس مناسبی به تن داشت و فقط روسری نداشت. تا چشمش به من افتاد انگار فراموش کرده باشد اینجا اردوگاه اسرای جنگی است، از وسط بچه ها گذشت و خودش را به من رساند. اولین کاری که کرد، دستش را آورد جلو که بکشد روی سرم. دستش را پس زدم و او سریع دستش را کشید. جا خورد. با این حرکتم فهمید با یک بچه طرف نیست. به همین دلیل لبخند زد و زود از کنارم بلند شد. سرگرد محمودی غرولند کرد و چشم غره ای به من رفت. خبرنگارها چند دقیقه ای توی آسایشگاه چرخیدند و رفتند. نزدیک افطار بود و داخل باش بودیم که دو سرباز آمدند و بردنم توی محوطه. تابستان گرمی بود و از شدت گرما و تشنگی لَه لَه می زدم و قدرت حرف زدن نداشتم. سرگرد عصبانی بود و بلند بلند به زبان عربی با سربازان حرف میزد. تا چشمش افتاد به من، آمد جلو و پرسید: «تو پدرسوخته چرا این حرکت را انجام دادی؟». گفتم: من مسلمانم. روزه هستم، نمی خواستم دست یک نامحرم به من بخورد، روزه ام باطل شود.» 👇👇👇
🍂 هنوز این جمله از دهانم درنیامده بود که صدای اذان مغرب به گوش رسید و سرگرد هم محکم خواباند توی گوشم. از شدت درد و صدای زنگ که در سرم پیچیده بود، تا چند لحظه صدایش را نمی شنیدم. او یک بند فحش می‌داد و تهدید می کرد: «من پدر تو رو در میارم. هی خوبی کردم اما انگار تو آدم بشو نیستی... فکر کردی خبر کارهایی که می کنی، آتشی را که می سوزانی ندارم؟ قسم می‌خورم بعد از این به تو رحم نکنم، پدر تو رو در میارم، من تو رو فلج می کنم، از مردن بدتر، کاری می کنم هر روز صد بار آرزوی مرگ بکنی. سرگرد یک بند داد می کشید و بالا و پایین می رفت. با کارهایی که کرده بودم می دانستم به زودی چهره واقعی اش را نشان می‌دهد و از نقش آدم دلسوز برای من در می آید. نگران خودم نبودم. حتی خوشحال بودم که بالاخره از دست رفتار ریاکارانه اش خلاص شدم. اما نگران بچه ها بودم، می‌دانستم او زورگو و بی رحم است. هر کار که می کردم می گفت: «بزرگترها به تو یاد می دهند، خودت عقلت به این چیزها نمی رسد.» همه افراد آسایشگاه را کتک می زد و شکنجه می کرد. همیشه می گفت: «مگر نگفتم ارتش چرا ندارد؟! اگر یکی رفتار بدی دارد باید همه تقاص آن را پس بدهند. پس سعی کنید کار بدی از کسی سر نزند تا به دردسر نیفتید!» آن روز وقتی مرا به آسایشگاه برگرداندند،اذان گذشته بود. نشستم کنار بچه ها و افطار کردم. جای سیلی سرگرد تا چند روز روی صورتم ماند و زیر چشمم کبود شد. بچه ها هر وقت می دیدنم می گفتند: «بشکند دست این نامسلمان که وقت افطار و زبان روزه این طور صورت تو را کبود کرده.» ادامه در قسمت بعد.. @defae_moghadas 🍂
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 نوحه خوانی حاج صادق آهنگران در جمع رزمندگان @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 پل بعثت شاهکار مهندسی جنگ ۲ از نظر نظامی پشتیبانی از این حجم نیرو ی نظامی و گذر از اروند رود از نظر کارشناسان نظامی دنیا غیر ممکن بود ،اما به همت نبوغ و درایت رزمندگان ایرانی، این ناممکن ممکن شده بود حالا دنیا منتظر شکست ایران در فاو بود . از نظر نظامی پشتیبانی این حجم نیرو از طریق رودخانه ای که حدود یک کیلومتر عرض دارد و عمق آن 12 متر است و 3/5 متر اختلاف ساحل در جذر و مد دارد، کاری غیر ممکن است . پس اردوگاه دشمنان ایران با این امید که توان ایران تحلیل می رود و شکست می خورد ، عقده تحقیر آمیز شکست را تحمل می کردند ، غافل از اینکه شگفتی دیگری در حال ظهور است . همان اراده و تفکری که از اروند عبور کرد و دشمنان اسلام را وادار به تسلیم نمود .حالا پشتیبانی و لجستیک رزمندگان اسلام را مهیا می کرد. @defae_moghadas 🍂
فرمان محسن رضایی به فرماندهان سپاه کشور. در این تلفنگرام که روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ ارسال شده، فرمانده کل سپاه به همه فرماندهان مناطق ده‌گانه سپاه در سراسر کشور دستور داده تا تمام توان خود را به جبهه‌های جنوب برای فتح خرمشهر گسیل کنند.  تصویر سند تلفنگرام فرمانده وقت سپاه برای عملیات «آزادسازی خرمشهر» برای اولین بار توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شد. @defae_moghadas 🍂