eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 اقتدار یعنی در خرمشهر کمر همت ببندی بر عرشه کشتی انگلیس پوتین محکم کنی در آبهای جهان جولان دهی و بر عرشه ناو آمریکا قدم بزنی ان شاءالله با تا 🍂
‍ 🍂خاطره‌ای از رهبر انقلاب فتح خرمشهر 🔻وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد و رئیس آن به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش، از زمین تا آسمان تفاوت کرده است... او راست می گفت. دنیا باور نمی‌کرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربه دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته و نه با پشتیبانی های اطّلاعاتی؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانی کارساز . ۸۲/۰۶/۲۶ @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 7⃣5⃣ خاطرات مهدی طحانیان عامل همدلی بین بچه ها مسائل اعتقادی، قرآن، دعا و نماز بود و بعد از این ها سرگرمی ها. اگر عراقی ها پنج دقیقه صحبت می کردند چهار دقیقه آن به این می‌گذشت که چه چیزهایی ممنوع است. آنها دنیایی از ممنوعات برای ما به وجود آورده بودند. هر اسیری این ممنوعیت ها را زیر پا می‌گذاشت با جانش بازی می کرد و عراقی ها رحم و شفقت نداشتند. اما در این دنیای ممنوعی که عراقی ها برایمان درست کرده بودند، چیزهایی وجود داشت که تا پای جان می ایستادیم و حاضر نبودیم آنها را کنار بگذاریم؛ نماز و دعا برای ما تنها سلاح مؤثر در مقابل تنهایی، اضطراب و رها شدن از رنج اسارت بود. اگر در حفظ اعتقاداتمان کوتاه می آمدیم دیگر هیچ چیز برای مقاومت و سر پا ایستادن نداشتیم و عراقی ها این را فهمیده بودند، به همین دلیل سر مسائل اعتقادی ما را اذیت و آزار می کردند و رنجمان می‌دادند. بارها شاهد بودم در صف نماز جماعتمان عراقی ها با سونده، آهن پاره، چوب و هر چه دم دستشان بود به طرفمان هجوم می آوردند و بچه ها را بی محابا کتک می زدند، سر بچه ها می‌شکست و دست و پایشان زخمی می شد. گاهی کف آسایشگاه خونی می شد. اما از نماز جماعت و خواندن دعای توسل و کمیل دست برنمیداشتیم. 👇👇👇
🍂 بارها در طول اسارت آرزو می کردیم ای کاش اسیر اسرائیلی ها بودیم چون اگر آنها این رفتار را با ما می کردند مسلمان نبودند، درد ما این بود که بعثی ها خودشان را از ما مسلمان تر و نماز خوان تر می دانستند و جنگ‌شان با ما را با جنگ قادسبه قیاس می کردند. و بعد از نماز، قرآن و دعا اصلی ترین کاری که وقتمان را با آن می گذراندیم تا خودمان را از فضای اسارت و افکار ناراحت کننده ای که ممکن بود به ذهنمان هجوم بیاورد جدا کنیم، کارهای هنری و سرگرم کننده‌ای بود که برای خودمان ابداع کرده بودیم، آن هم با حداقل امکانات. در محوطه گاهی سنگ‌هایی پیدا می شد که مناسب تراشیدن بود. یک راهروی بزرگ سیمانی داشتیم، می دیدم بچه ها یک تکه سنگ را زیر پایشان با همان دمپایی ها آن قدر می سابیدند تا صیقلی می شد. بعد با آب آن را می شستند و با تیغ، با تکه های جداشده‌ از سیم خاردار، سنگ را می تراشیدند. روی سنگها که بیشتر شکل قلب داشت، معمولا نام الله، پدر، مادر و دوستان کنده می شد و نقوشی در اطراف اسم حک می کردند و آن را به مناسبت تولد یکدیگر به هم هدیه می دادند. این هدایا باعث خوشحالی و مهر و محبت بین بچه ها بود. بعضی ها هم این سنگ ها را همراه نامه می فرستادند ایران. مشغولیت دیگری که بین بچه ها رایج بود، گلدوزی بود. به ما سوزن و نخ سیاه برای دوختن لباس هایمان می دادند اما پارچه و نخ گلدوزی نمی‌دادند. بچه ها از اضافی پایین دشداشه هایشان که سفید بود تکه هایی از پارچه را جدا می کردند و کسانی که خوش خط و نقاش بودند روی پارچه گل و بوته، قلب و اسامی مقدس می نوشتند و بعد از گلدوزی از آنها به عنوان جانماز و یا برای هدیه دادن استفاده می کردند. ادامه در قسمت بعد.. @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 عجایب جهان افشای جزییاتی از شکنجه وحشیانه اسرای ایرانی توسط بعثی های عراقی @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 روایت معاونت طرح و عملیات قرارگاه قدس در عملیات 🔻 پاسخ به یک سوال پر تکرار... 🔅 و اما چرا بعد از آزادسازی خرمشهر جنگ تمام نشد؟ 🔅 صدام در زمان بنی‌صدر باورش این بود ایران در داخل کشور درگیر اغتشاشات و درگیری های داخلی است. یعنی در مرزهای شرقی با بلوچ ها و افغان ها درگیر است. در شمال ترکمن صحرا، در خوزستان با خلق عرب، خلق مسلمان در کردستان و در داخل شهر ها هم گروه های درجه یک نهضت آزادی، جبهه ملی، توده و چریک های فدایی و منافقین و حالا ایران یک تیر خلاص می خواهد به اسم جنگ! اما امام(ره)، مرد استراتژیست ایران اجازه این کار را به آن ها نداد. آن ها بعد از فتح خرمشهر می‌خواستند یک استخوان لای زخم برای ایرانی ها باقی بگذارند. یعنی چه؟ یعنی برای پایان دادن به این جنگ قطعنامه ای صادر کنیم که هیچ بند و مفادی نداشته باشد. 🔅 یک سال بعد و پس از پایان عملیات خیبر پیشنهاد دادند یک قطعنامه ای بنویسیم و در آن به دو طرف جنگ بگوییم برگردید سر مرز های تان! بدون اشاره به هیچ محور سیاسی. 🔅 ما فهمیدیم شورای امنیت این قطعنامه ها را مکانیزمی برای خودشان طراحی کرده اند. یعنی ۵ کشور اَبرقدرت به اسم شورای امنیت سازوکاری طراحی کرده اند که هر وقت به نفع شان بود برای اسرائیلی ها رای صادر کنند، یه زمانی برای فلسطینی ها رای بدهند... 🔅 حضرت امام(ره) دست آن ها را خوانده بود. می دانست وقتی صدام جلوی چشم همه قطعنامه الجزایر را پاره می کند، باید آن را به طور محکمی سر جایش نشاند. باید بنویسند چه کسی جنگ را شروع کرد و چه کسی این همه خسارت به بار آورد. 🔅 من رشته ام روابط بین الملل است. آن زمان وقتی درس می خواندیم، دکتر معتضدزاده به ما می گفت وقتی هر کدام از قطعنامه هایی را که تا سال ۱۳۶۷ صادر کرده اند را می‌خوانیم نه میتوانیم بگوییم قطعنامه هست و نه میتوانیم بگوییم نیست. تنها نکته ای که دارد شماره های روی آن است! شما اهل تحقیق هستید. بروید در اینترنت جستجو کنید و همه قطعنامه هایی را که برای ما صادر کردند را بخوانید و ببینید محتوای آن ها چیست. به غیر از قطعنامه ۵۹۸ هیچ کدام اصلا لفظ جنگ ندارد! تا قبل از آن می نوشتند درگیری! زد و خُردهای مرزی! می گفتند اختلافات! اصلا اسم واژه جنگ را نمی آوردند. در حالی که این ها به مدت ۸ سال جنگی به راه انداختند که به اندازه دو جنگ جهانی اول و دوم زمان آن طول کشیده است. آن هم با این عمق و این خسارات. شما باید می بودید آن روزی که وارد شهر خرمشهر شدیم می دیدید چه بر سر این شهر آورده بودند. همه را صاف کرده بودند. می خواستند نقشه شهر را عوض کنند. حالا با یک توصیه بگوییم تمام؟! برویم خانه های مان و دوباره هر زمان هوس کردید برگردید؟؟؟ 🔅 باید بنویسید. باید بنویسید اشتباه کردید. باید بنویسید غلط کردید و دیگر از این غلط ها به سرتان نخواهد زد. از عواملی که دیگر هوس آمدن به سمت ما را نمی کند همین پافشاری رزمنده های ما به فرماندهی حضرت امام(ره) بود. 🔅 امروز هم حضرت آقا فرمودند فکرش را نکنید اگر آمدید و زدید برخواهید گشت! نه؛ مهمان ما خواهید بود تا جوابش را بگیرید. دوران بزن در رو تمام شده است. بزنید جوابش را محکم تر دریافت خواهید کرد. 🔅 لذا آن ها دیگر نخواهند آمد. آن ها ممکن است خیلی تجهیزات به روز و مدرن داشته باشند اما آن ها این بسیجی و مدل جنگیدن و فکر کردن را ندارند و دنیا پشت همین بسیجی گیر کرده است. پشت همین فرماندهی حضرت امام(ره) و امروز حضرت آقا(حفظه الله) گیر افتاده است فلذا ان شالله هیچ وقت نخواهید دید دیگر این سمت ها پیدای شان بشود... 💢 عزیزان گرامی؛ آن چه خواندید بخش هایی از سخنرانی سردار شهید حاج احمد سیاف زاده بود در خصوص انتقال مفاهیم دوران دفاع مقدس، که در روز سوم خرداد سال ۱۳۹۰ در دانشگاه آب و برق اهواز اجرا گردیده بود که به سمع و نظر شما عزیزان رسید. پایان @defae_moghadas 🍂
تو عجب تنگه عاشق کشی ای معبر عشق! که بجز کشته عاشق نکند از تو عبور @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا