🍂
🔴 نواهای ماندگار
حاج صادق آهنگران
❣ مثنوی شهادت
💠 سبک باران خرامیدند و رفتند
کانال حماسه جنوب، خاطرات 👇
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 به رسم ادب و ارادت سلام بر ارباب بیکفن روزمون رو شروع کنیم👇
🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
🌷وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِك
🌷َ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً
🌷مابَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
🌷وَلا جَعَلَهُاللهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن
🌷ِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌷وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌷وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🙏 التماس دعا ...
@defae_moghadas
🍂
🌺🌺🍃🌺🌺
@hemasehjonob1
🔻طنز جبهه
🔅 این آدم نمی شه
تازه به پادگانی در کردستان اعزام شده بودیم. برای کارهای تدارکات نیاز به لندکروز داشتیم. ولی وقتی با تقاضای ما روبرو شدند بجای خودرو، سه قاطر جور و واجور تحویل ما دادند و تازه داستان ما شروع شد.
یکی از قاطرها جوان بود و مغرور و به هیچ وجه حاضر به بارکشی و سواری دادن نبود.
دو سه نفر از پا به سن گذاشته هایی که ادعا می کردند در رام کردن اسب و قاطر تبحر دارند با ما همراه بودند و قرار شد کار رام کردن قاطر را به ایشان واگذار کنیم.
فردای آنروز به اتفاق هم وارد طویله شدند و چند ساعتی عرق ریختند ولی....
شاهدان عینی تعریف می کردند، هر کاری این دو نفر بلد بودند انجام دادند ولی در آخر این قاطر بود که دنبال اینها افتاده بود و آنها پا به فرار،
فقط صدای یکی از آنها بلند شده بود که با زبان محلی - فارسی به دوستش می گفت:" ولککککک ولشششش کن این آدم نمیشه"
...و سوژه ای که مدتها شادی بخش محفل بچه ها بود
@defae_moghadas
🍂