eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠 🔻 طنز جبهه 🔅 کلیسا در عملیات کربلای چهار دقیقا روبروی این کلیسا مدرسه ای بود که محل استقرار نیروهای گردان تحت امر شده بود. بچه‌ها هر روز موقع اذان می رفتند و ناقوس آن را به صدا در می آوردند.😄 یک معاون مجاهد عراقی بنام ابو رشاد داشتم او را فرستادم تا نیرو ها را نهی کند از اینکارها🙈 با رفتن او تشری که زده شد همه برگشتند. بعد از یکساعت متوجه غیبت ابورشاد شدیم. رفتیم با کلی مکافات او را پیدا کردیم در حالی که داشت پیانو تمرین می کرد😂 بعد میگن 😉 چرا در عملیات کربلای چهار عدم فتح داشتیم😂😂 کاظم فرامرزی @defae_moghadas 🍂
@defae_moghadas
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گمشده هور 👇
🍂🍂 🔻 5⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی ✍ در یکی از بعدازظهرها که در مرکز سپاه جمع بودیم به ما خبر دادند که فرانسه ۵ نفر از نیروهایش را به عراق داده است. همه کنجکاو بودیم نیروهای فرانسوی و هواپیمایشان را ببینیم و از نقش و هدفشان از حضور در ارتش عراق سر در بیاوریم. ساعت 4 بعدازظهر بود که موجی از خبر داخل سپاه حمیدیه پیچید که یک میراژ فرانسوی سقوط کرده و یک ژنرال خلبان فرانسوی دستگیر شده است، فرصت خوبی پیش آمده بود و همان چیزی بود که می خواستیم، اسیر درست درمانی هم به داممان افتاده بود. نیم ساعت که گذشت دیدیم سیلی از جمعیت به سمت محل سپاه می آید و یک نفر را وسط انداخته اند و بقیه با هر چه دستشان می رسد از دمپایی گرفته تا چوب و چیزهای دیگر به سر و روی او می زنند. جلوتر که آمد دیدیم خارجی است. یک کاپشن بادی تنش است و موهای سرش هم مقداری رفته. نزدیک به چهل سال دارد و از ترس رنگش سفید سفید شده بود. وقتی به سپاه رسید و ما را ديد فکر کرد نجات پیدا کرده و کمی حال و روزش بهتر شد. مردم را عقب زدیم و آوردیمش داخل ساختمان سپاه. یک لیوان آب دستش دادیم. حالش که کمی جا آمد، شروع کرد به حرف زدن، دائم می گفت: I'm journalist . I ' m journalist فهمیدیم که روزنامه نگار است و اشتباه شده، مردم تصور کرده بودند میگوید ژنرال هستم و می خواستند حسابی حالش را جا بیاورند. همان جا نگهش داشتیم، تا اینکه بعد از یک ساعت یک رابط از ارشاد با عصبانیت آمد و گفت: «حسابی آبرویمان رفته. ایشان آمده خبر تهیه کند و هیچ ربطی به هواپیمایی که سقوط کرده ندارد. آرامش کردیم و دست خبرنگار را که معلوم نبود می رود و چه خبری برایمان می سازد، با احترام و ادب گذاشتیم توی دستش و راهیشان کردیم. همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
@defae_moghadas
🍂 🔻 عکس یادگاری یادش بخیر 😊دوستم و من! حسین فضیلت (پوره) و سید عباس امامزاده ⭕️ عکس اول در سال۱۳۶۲ 📵 عکس دوم در سال۱۳۹۵ عکاس📸 هر دو عکس! بهروز خسروی در حاشیه دیدار بچه های قدیمی قرارگاه نصرت. سالها پیش ، که تعدادی نوجوان سیزده چهارده ساله بودیم، فرمانده، نادر دشتی گفت که بهروز خسروی، برو یه عکس از کودکستانمون👶👶 بگیر!!! تک عکس رو گرفت و ما هم توی عکس بودیم، حسین، توی عملیات بدر اسیر🔫 شد، بعد که اومد ایران ، دیدیم چند تا زبان یاد گرفته و الان سالهاست که استاد چند دانشگاه هست. الان بعد مدتها، توی نشستی دوستانه، بهروز جان گفت که باز یه عکس📸 بگیریم ازتون. 😂😂😂 راوی : سید عباس امامزاده حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
از راست برادر جانباز حسین امیری، محمود احمدی و شهید علی رضا صابونی اعضای اولیه و بنیانگذاران گروه بلالی اهواز @defae_moghadas
؛💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 ؛🍃🌺🍂 ؛🌿🍂 "قمقمه خالی" ؛🌸 هنوز خاک شلمچه جنون به دل دارد ز هجر آن همه خورشید خون به دل دارد سخن بگو طلاییه باز دلتنگم برای سجده سرخ نماز دلتنگم تبسمی به من ای فکه، هر دو تنهاییم چگونه بعد شهیدان خود سرپاییم پر از دعای کمیلی، پر از جنون کارون کجاست منزل لیلی، جزیره مجنون تو ای شهید که نامت خلاصه پاکیست چقدر پیراهن خاکی تو افلاکیست چقدر قمقمه خالی ات ادب دارد هنوز نام اباالفضل زیر لب دارد... 🌸 🌾🍂 @defae_moghadas 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍂🍂 🔻 6⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی ✍ دی ماه سال 1360 بود که دستور تشکیل یگان های سپاه صادر شد. به دنبال این فرمان تیپ های امام حسين، نجف، بیت المقدس... تشكيل شد. سپاه حمیدیه نیز باید به تیپ تبدیل می شد. دنبال نام خاصی بودم. قرآن را باز کردم. سوره نور آمد. نام تیپ، ۲۷ نور شد و محل استقرار آن منطقه ی طراح، سید جابر و کرخه تعيين گرديد. حاج آقایی داشتیم به نام شیخ محمود شوشتری که از بچه های حصیر آباد و پیشنماز و روحانی سپاه بود. یک روز احساس کردم شاید لازم باشد کتابی در مورد ریا بخوانم، رفتم پیش شیخ و گفتم: «یک کتاب راجع به ریا دارید به من بدید؟» حاج آقا گفت: «برای چی میخوای، علی؟» گفتم: «میترسم، من رو ریا گرفته باشه» شیخ محمود دیگر چیزی نپرسید و یک کتاب از بین کتاب ها برداشت و دستم داد. وقت هایی که سرم خلوت تر می شد آن را می خواندم. وقتی هم که طرح عملیات ام الحسنین را نوشتم تا به صورت عملیات ایذایی چند روز قبل از عملیات بزرگ فتح المبين در منطقه ی کرخه نور انجام شود، دوباره سراغ حاج آقا رفتم و گفتم: «دوست دارم این عملیات را به نام حضرت فاطمه نامگذاری کنم. آن حضرت چه صفات و القابی داشت؟ - حضرت فاطمه القاب زیادی دارند بتول، صدیقه، مرضيه - دیگه چی؟ - راضيه، زکیه، ام الحسنین. وقتی گفت، ام الحسنین خیلی به دلم نشست. گفتم: «این خیلی جالبه، ام الحسنین، اسم عملیات باشه که هم اسم بی بی فاطمه ی زهراست و هم نام امام حسن و امام حسين. رمز عملیات هم یا فاطمه ی زهرا باشه». به خانوم فاطمه ی زهرا ارادت خاصی داشتیم، الآن هم دارم. به آقا" رشید و رحیم صفوی هم توصیه کردم که رمز عملیات فتح المبين را یا زهرا" بگذارند. آنها هم قبول کردند. همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
🍂 🔻 سفر به یاد ماندنی 🌀 بعد از پدافندی طلاییه بود که بچه های گردان وگروهان ها تصمیم گرفتند تا با قطار به مشهد بروند. بچه ها حدود چهارده نفر بودند که در دو کوپه تقسیم شدیم. اسم یکی از کوپه ها را بواسطه افرادی که نور بالا می زدند، کوپه بهشتی ها و یکی دیگر را با توجه به روحیات شلوغ آن ها، کوپه جهنمی ها گذاشتیم. کوپه بهشتی ها عبارت بودند از برادران عبدالفتاح اهوازیان، احمد ترکی، محمود طیبی، وحید طیبی، علی بهزادی، زرگر طالبی، عباس پیمانی و کوپه جهنمی ها بنده، مرتضی حاج حیدری، مصطفی بختیاری، اکبر عجمی، سجاد نوری، رضا گرجی و احمد قاری. جالب اینجا بود که موقع برگشتن آنقدر جهنمی ها با برنامه و فعال عمل کردند که توانستیم خیلی از نیروهای کوپه بهشتی ها را جذب خودمان کنیم و فتاح ماند و حوضش. و در ادامه جنگ، از آن جمع با صفای زیارت رفته، شش نفر به فیض شهادت نایل آمدند روح همه شهدا شاد مهدی کاکاحاجی گردان کربلا کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
animation.gif
حجم: 182.2K
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی 💐 @defae_moghadas