eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر ضامن آهو شنیدن، بعد از آن "یا هو" زدن در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن قاسم صرافان @defae_moghadas 🍂
🌞🌷🍃🌞🌷🍃 از مشرق نگاه تو خورشید می دمد صبحی که با تو می شود آغاز، دیدنی ست ... #صبحتون_زیبا_بہ_لبخند_رضا @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 طنز جبهه چیزی به عید غدیر نمانده بود. همه بچه های گردان در تکاپوی آماده کردن محل و دعوت از روحانی و کنجکاوی برای مستحبات این روز و شیرینی و.... بودند. از قضا روحانی👳 شوخ طبعی هم آمد و.... تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند 👬👬نفر میومدن و براشون صیغه برادری می خوند🙏 و🚶 میرفتن. شب🌚 بعد از نماز مغرب بالای منبر رفت و گفت: شنیده بودم شما رزمندگان انسان های با حالی هستید و.... بعد تن صدایش را تندتر کرد و گفت: بابا از صبح نشستم هر کی دست یه 👬 نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا 👳 اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت و یادگاری از آن روز برایمان ماند. ❂◆◈○•-------🍂-------•○◈◆❂ حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گمشده هور 👇
🍂🍂 🔻 7⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی یکی دو روز قبل از شروع عملیات میان فرماندهان بر سر شناسایی منطقه و اطلاعات به دست آمده اختلاف پیش آمد. باید اختلاف نظرها از بین می رفت و همه به اتفاق نظر می رسیدیم تا بعد مشکلی پیش نیاید. ناصری را که از بچه های قدیم سپاه بود صدا کردم و گفتم برای شناسایی نهایی به منطقه برود. قبل از رفتن با او اتمام حجت کردم که با دقت کارش را انجام بدهد، گفتم: «خیال نکن طرح نوشتن و گفتن رمز عملیات کار آسانی است من وقتی زیر طرحی را امضاء میکنم بدنم میلرزد. جان بچه های مردم دست ماست. پدر و فرزند و برادرهای مردم دست ما هستند. آن بچه ای که مادرش ۱۶، ۱۷ سال با زجر و بدبختی بزرگش کرده و حالا تحويل من داده، نباید بیخود جانش به خطر بیفتد». اینها را که گفتم، فرستادمش رفت. او هم کارش را خوب بلد بود و دست پر برگشت. خیلی وقت ها به مادرانی فکر میکردم که همیشه چشم انتظار پسرانشان هستند که با هزار سختی بزرگشان کرده اند. مثل ننه که با سختی و نداری و دست تنگی بزرگم کرده بود. 14، 15 ساله بودم که پول تو جیبی هایم را جمع می کردم تا وقتی سفره مان خالی بود و پولی در خانه نداشتیم به تنه بدهم تا نانی تهیه کند، از نزدیک دیده بودم که زن همسایه او را صدا می کرد و میگفت: «داری ننه علی، یک پولی بدی به من قرض؟» - واسه چی میخوای ننه جان؟ اینجا دیگر باید گوشهایم را تیز میکردم تا صدای همسایه را که میلرزید و ضعیف تر شده بود بشنوم. - بچه هام خرج دارند، لازم دارم... آن وقت ها پنج تومان و ده تومان، برای خانه های مردم حصیرآباد سفره شادی می انداخت، حالا همان بچه ها بزرگ شده بودند و جبهه و منطقه خانه شان شده بود. همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 اصطلاحات سنگری 👈 برجک زدن: مرخصی گرفتن از فرماندهی در شرایط آماده باش عمومی و حساس جنگ. 👈 آر.پی.جی.زن.سفره: فردی که لقمه های بزرگ می گرفت و غذا را نجویده می بلعید. 👈 آسایشگاه سالمندان: تدارکات گردان و لشگر، اشاره ای است به مسئولان تدارکات واحدها که معمولا از بین رزمندگان مسن انتخاب می شدند. 👈 آش خور های حضرت مهدی(عج): نیرو های رزمنده، بسیجیان. 👈 آنتن فرماندهی: بی سیم فرماندهی 👈 آهنگران گردان:نیروی خوش صدا. 👈 ابراهیم: رزمنده ای که از آتش دشمن جان سالم به در می برد و کوچکترین جراحتی بر نمی داشت. 👈 اتحادیه دکمه داران: کسانی که دکمه بالای پیراهنشان همیشه بسته بود. 👈 اذان گفتن: گلوله باران دشمن در سپیده دم، وسیله دعوت به حق و سبب خیر شدن. ❂◆◈○•-------🍂-------•○◈◆❂ کانال حماسه جنوب، @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍂 🔻 8⃣ ❣ سردار حاج علی هاشمی عملیات ام الحسنین بیشتر در جهت منحرف کردن ذهن دشمن از منطقه شوش بود که عملیات فتح المبین قرار بود در آن انجام شود. این عملیات توانست دشمن را سرگرم کند و تلفاتی از آنها بگیرد. در ضمن حرکت دشمن را در جبهه ی شوش کند کرد در نتیجه نیروها در فتح المبين موفقیت های چشمگیری به دست آوردند. بعد از عملیات نیروهای تیپ را که همان بچه های سپاه حمیدیه بودند و در زمینه ی اطلاعات و شناسایی ورزیده شده بودند، به چند گروه کوچک و بزرگ تقسیم کردیم و آنها را برای شناسایی مواضع دشمن و شناخت استعدادهای انسانی و لجستیکی به کیلومتر 24-6 جاده ی اهواز - خرمشهر فرستادیم. این محدوده جزو محدوده ی استحفاظی ما نبود، اما چون این منطقه را آب گرفته و راکد مانده بود موقعیت خوبی داشت تا کار شناسایی در آن آغاز شود. تا جایی که ممکن بود، خودم هم در این شناسایی ها شرکت می کردم. یک بار که با هادی تا نزدیکی پاسگاه برزگر برای شناسایی رفته بودیم، داشتم منطقه را بررسی میکردم که هادی صدایم کرد و گفت: «على عراقی ها رو ول کن، با اینها چه کار کنیم؟» حواسم به کارم بود و اهمیتی ندادم و گفتم: «حالا بگذار خوب بررسی كنم»، صدایش بلندتر شد و دستم را گرفت و سگها را نشانم داد، یک دفعه دیدم ۳۰. 40 تا سگ گرسنه با زبان های آویزان دورمان را گرفته اند. - على، عراقی ها اینجا نیستند. با اینها چه كار كنيم؟!! ما یک کالاش بیشتر همراهمان نیست - اشکالی ندارد، سه تا گلوله شلیک می کنیم و بعدش فرار می کنیم بی خیال عراقی ها شدیم و تیرها را زدیم، نشستیم ترک موتور و خودمان را از شر سگ ها نجات دادیم. بعد از اینکه شناسایی منطقه كامل شد، طرح آزادسازی خرمشهر و چگونگی حمله به مواضع دشمن را نوشتم و آن را برای مقام های بالای سپاه فرستادم. بعد از تأیید کلی طرح قرار شد کارهای عملیاتی آغاز شود. همراه باشید با کانال حماسه جنوب @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 🍂
وَ ما خَلَقتُ الجِنِّ وَ الاِنس اِلّا لِیَعبُدون بخوان در برف ، در بوران بخوان در خاک یا در گِل نمازی را که خیلی ها نمی‌خوانند در منزل ..... شاعر: سنایی @defae_moghadas 🍂
🔴 یکی از شعرای خوش قلم دفاع مقدس و پایه ای یادواره های شهدا، برادر ولایی جناب ابراهیم سنایی هستند. شعر زیر به نام "احساس عاشقانه" فرازی از مثنوی خرمشهر ایشان می باشد 👋