eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 ناگفته‌های عملیات والفجر ۸ ۷ 5⃣ 🔹خاطرات محمد حسین مفتح‌زاده ⊰•┈┈┈┈┈⊰• ابتدا خود را بحالت سینه خیز در پناه چولان زارهای ساحل دشمن در فاصله ای بسیار نزدیک به دشمن و چسبیده به پوشش گیاهی بسمت خلاف رود خانه اروند و بطرف اسکله فاو کشاندیم تا به معبر مورد نظر خود رسیدیم، سپس سید هبت الله بااشاره بما گفت شما همینجا بمانید تابرگردم. سید تنها سلاح یوزی که همراه ما بود باخود برد و رفت. حالا آنچه که همراه ما بود دو کارد غواصی و یک نارنجک بود. حاج علی قپانچی و من چسبیده به خورشیدیهای دشمن و تنها اختفای ما چند ساقه چولان بود. صدای نفرات دشمن که درحال نگهبانی بودند بوضوح شنیده می شد و وقتی پکی به سیگار هایشان می زدن موضع آنها که در نزدیکی ما بودند کاملا مشخص می شد. صدای حرف زدن آنها کاملا به گوش می رسید و با آرامشی خاص صحبت می کردند که نشان دهنده اطمینانشان از عدم تهدید از سمت ایران بود، غافل از اینکه شیر مردی از تبار امام حسین.ع. در جلوی چشمان کور شده شان به اذن پروردگار در حال نظاره موانع و استحکامات آنها و برای شناسایی تجهیزات آنها، خود را به دژ پوشالین‌شان چسبانده بود ... ساعت به کندی می گذشت وخبری از سید نبود حدود بیست دقیقه گذشت رودخانه اروند شروع به مد و بالا آمدن کرده بود و عملا بالا آمدن مد موضع ما را مشخص و لو می داد. کم کم نگرانی از نیامدن سید به دل ما چنگ می انداخت ولی با توجه به آرامش دشمن مطمئن بودیم سید در وضعیت امنی قرار دارد. نفس های ما بشماره افتاده بود و نگران سید . من و حاج علی به هم نگاه می کردیم و زمزمه دعا از زبان ما نمی افتاد. و با حضور سید که به آرامی به کنار ما آمد و بدون هیچ صحبت و سخنی اشاره به برگشت داد و خود باز جلودار شد و حاج علی وسط و من باز آخرین نفر بودم. بعداز کمی حرکت یوزی را به حاج علی داد، شدت بالا آمدن مد زیاد شده بود، حاج علی یوزی را بمن داد و نوبتی این وزنه نامتعارف که وسیله دفاع ما هم بود را حمل می کردیم و بعداز تمامی تهدیدات دشمن این اولین چالش نیروهای عبور کننده از این رود خانه وحشی بود که می بایست تدبیری برای آن اندیشیده می شد. آب با چنان سرعتی ما را بسمت بالای اروند می برد که تا آن زمان همچین شدتی ندیده بودم و تلاش بی وقفه ما برای رسیدن به خط خودی که خود چالشی عظیم تر بود. در هرحال به ساحل خودی رسیدیم که با حدود پانصدمتر از خط لشکر هفت فاصله و در محدودی لشکر ۲۵ کربلا از آب خارج شدیم. مقداری در چولان زارها و نی و بردی‌زار های جلوی خط حرکت کردیم تا به خشکی رسیدیم و آرام خود را به اتاقک نگهبانی که از زمان ژاندارمری به بچه های سپاه ارث رسیده بود رسیدیم. ⊰•┈┈┈┈┈⊰• پیگیر باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌼 میلاد نور هدایت، اسلام محمدی و مبعث‌النبی صلی الله علیه و آله و سلم بر شما مبارک باشد 🌺🌼
🍂 🍂 🔻 ۳۴ روز مقاومت جانانه ┄┅═✼✿‍✵✦✵✿‍✼═┅┄ 🔹 نبرد خرمشهر درگیریی شهری میان ارتش عراق و رزمندگان ایرانی بود که در حومه و داخل خرمشهر از تاریخ ۱ مهر تا ۴ آبان سال ۱۳۵۹ رخ داد. در پی حمله عراق به ایران، ۱۲ لشکر عراقی به سمت خرمشهر روانه شدند که با مقاومتِ گردان دژ نیروی زمینی ارتش، گردان تکاوران دریایی بوشهر، پاسداران و مردم بومی خرمشهر و شهرهای اطراف آن رو به رو شدند. نهایتاً، عراق توانست پس از ۳۴ روز درگیری، نیمی از خرمشهر را تسخیر کند. در این نبرد از هر دو طرف حدود ۷٬۰۰۰ نفر کشته، شهید و مجروح شدند و تعداد چند صد خودرو زرهی و تانک منهدم شد. با وجود مقاومت سرسختانه مدافعین شهر، به دلیل نرسیدن نیروی کمکی (تجهیزات، مهمات و نیروی نظامی) و آتش سنگین توپخانه ارتش عراق و بمباران‌های پیاپی نیروی هوایی عراق، سرانجام با دستوری شفاهی، نیروهای مقاومت پس از خارج کردن مردم، از طریق رودخانه کارون، از شهر خارج شدند.   http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا